ز دوری تو نَمُردم، چه لاف مِهر زنم؟
که خاک بر سر من باد و مهربانی من
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
ذرات من زِ مِهر تو خالی نمیشوند
گر ذره ذره میکنی ای فتنهجو مرا
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
کمند مِهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان ، بهم توانی بست
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
خوش آن مُردن که بر بالین خویشت بینم و باشد
اجل در قبضِجان، تن مضطرب، من در تماشایت
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
كمند مِهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
گفتم اقرار به عشق تو نمی کردم کاش
گفت اقرار چو کردی، دگر انکار مکن
#محتشم_كاشانی
@robaiiyat_takbait
كمند مِهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
#محتشم_كاشانی
@robaiiyat_takbait
تو که داری سر شاهنشهیِ کشور دل
فکر مُلک دل ما کن که خرابست خراب
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
دو منزلاند"دل" و "دیده"، هر دو خانه ی تو
چه حاجت است که من گویمت کجا بنشین ؟
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
برای غیر گوری کنده بودم در زمینِ غم
کنون تابوتِ خود را بر لبِ آن گور میبینم
#محتشم_کاشانی
@robaiiyat_takbait