#چهره_ها 😎
نام مستعار : راحیل (دوستمون نمیخواد شناخته شه)
ملقب به : ***** به ناچار اینم سانسوره
شروع تغییر : از فروردین ۹۶
تحصیلات : کارشناسی بیمه
شعار :
عاشق خداشدن برام معجزه بود...
سختیاشم به جون میخرم
.
خلاصه ای از #داستان :
راحیل قصه ما توی خانواده ای خاص به دنیا اومد. خانواده ای که مادرش تنها زن چادری فامیل بود امابرعکس ، پدرش حتی راحیل رو تشویق میکرد جوونی کنه و به سفرهای مجردی بره!
خانواده ای که با کلی دوست مسیحی و زرتشتی رفت و آمد داشتن.و راحیل هم دوست داشت مسیحی بشه و البته پدرش هم بهش گفته بود که اگه مسیحی شدی من پشتت هستم!! مهمونی های مختلط و مشروب هم که دیگه یه چیز عادی براشون به حساب میومده .
.
خلاصه اینکه یه روزی برای راحیل یه اتفاقی می افته که تصمیم میگیره خودکشی کنه!
اینکارم میکنه و خیلی شیک کلی قرص میخوره😐
پدر و مادرش از اونجایی که فکر نمیکردن زیاد هم قرص خورده باشه معده اش رو شستشو نمیدن. و راحیل بعد ۳ روز بیهوشی کم کم به خودش میاد و میبینه علائمی داره که وقتی پیگیری میکنه میبینه شبیه علائم بیماری #Ms هست!
روزهای سختی رو میگذرونده تا اینکه از طریق استاد دانشگاهشون با گروه جذاب #رگا آشنا میشه . 😎
به قول خودش همیشه تصور میکرده خانم های چادری و #مذهبی افسرده و بد تیپن و وقتی میاد حسینیه ما هنگ میکنه
و با خودش میگه : همیشه فکر میکردم گروه دوستای من خیلی #انرژی دارن و خوشحالن ولی اینا از ما خیلی باحالتر و شادترن (ما رو میگه ها😍)
.
تو اون دوران سختش رگا اردوی #راهیان_نور برگزار میکنه و راحیل فقط برای اینکه از فضای تهران و مشکلاتش دور شه پدرومادرش رو راضی میکنه که بیاد اردو
قبل راهیان میره موهاش رو مش لایت تر میکنه و چون نمیتونسته اونجا آرایش کنه اکستنشن مژه انجام میده البته خیلی لطف میکنن که لاک کاشت ناخنشون رو پاک میکنن😐
توی #فکه سرش رو میذاره روی خاک و گریه میکنه و مژه هاش پر از گِل میشه و چون همه اش درگیر این بوده که یکیش ریخت یا نه بدتر از این آرایشش عصبی میشه!
.
به خاطر شباهت فامیلیش با یه #شهید و اتفاقاتی که توی راهیان براش می افته ته دلش رو میلرزونه اما وقتی عید میشه و برمیگرده تهران همه چی از یادش میره 😢
.
تو عید اتفاقاتی می افته که تصمیم میگیره در مورد #اسلام تحقیق کنه و تحقیق همانا و راحیل رگایی امروز هم همان! 😍
راستی بعدها فهمید که Ms نداره و بدنش بابت اون همه دارویی که خورده دچار کمبود ویتامین شده😊
#قطعا_قصه_ها_به_صورت_کامل_تو_دورهمی_های_رگا_تعریف_میشه!
@rogaa 🌸🍃
*حسی که برای تک تک ما رگاییها آشناست:
هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری بشه اما...*
*#یه_رگایی*
پیام معذرت خواهی پیجی که از اتفاقات سالِ قبل تا الان تا میتونسته نظام و رئیس جمهور رو تخریب کرده و مسیر دیگه ای داشته
اما الان پشیمونه...
تموم پستهای پیجش رو پاک کرده و اینبار اینجوری نوشته:
"هیچوقت فکر نمیکردم یه همچین روزی برسه برای من
که از کسی که بیشترین انتقاد رو بهش داشتم
اینجوری شرمنده بشم
من خیلی بهت تهمت زدم
من با "ناهار" خوردیها خندیدم
من بدون اینکه سرچ کنم بهت گفتم شش کلاسه
من میدونم که شاید خیلی از مخاطبام منو دیگه با این
پست نخوان...
عیبی نداره
من اشتباه کردم
برای معذرت خواهی فردا میام
نه که بگم نقد ندارم به جریانی که تا الان بهش میگفتم
آخوند
الان هم به خیلی از آخوندهای دوزاری نقد دارم و ازشون بدم میاد
اما رئیسی؟ نه...!
رئیسی سه روزه خواب رو از چشمام گرفته...
حلالم کن سید
من قول میدم جبران کنم:)
و این صفحه هم به زودی تمام پستهاش پاک میشه
و میخوام بیشتر تحقیق کنم،
میخوام حرفهای طیفی که بهشون اجازه حرف زدن نمیدادم هم بشنوم...
میخوام قصه توماج و مجیدرضا و مهسا رو دوباره بشنوم اما از زبون دیگه
من به این تشییع تبریز غبطه خوردم
همیشه میخواستم آدم بزرگی رو از نزدیک ببینم اما
نمیدونستم یه نفر انقد میتونه بزرگ باشه و درک نشه
چقدر برام خنده داره که دیگه حس جالبی نداره که با تمسخر بگم: عرزشی...
اما یه صحبت با مخاطبام:
میخواستم لحظات شاد و خوب و حتی تلخی رو کنار هم داشته باشیم اما فکرم نسبت به اینکه چی خوبه و چی بد فکر کنم عوض شده...
ببخشید منو و حلالم کنید
اصلا هم ناراحت نمیشم اگر بخواید ترک کنید پیج من رو و میدونم که به عقیده همدیگه احترام میذاریم
خلاصه که امیدوارم حال دلتون خوب باشه
و برای اولینبار هشتگهایی که برام نامانوس بودن:
#شهید_رئیسی
#شهادتت_مبارک
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
#ابراهیم_رئیسی
#شهیدبهشتی
#شهید
#شهادت
#امام_رضا
#خادم_الرضا
@rogaateam