eitaa logo
مسجد حضرت رقیه «س»
226 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
144 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. 🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 @paygaheameneh 🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
🍃🌸🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ♨️شاید کلمه ای است عربی! ولی عرب که "چ" ندارد!🤔 💢پس شاید ، شاید به جای "چ" باید "ج" گذاشت. ‼️"ج" گذاشت و گفت " " یعنی "جایِ دُر"😇 🔆یعنی تو "دُر" هستی همان مروارید همانی که جایش در است ⚜همان " " زیبا در صدف که گران قیمت ترین است در بین "دُر" ها 💯پس همان صدف است صدفی برای ماندن من و تو صدفی برای ما "خواهر مسلمان" 🔆 @paygaheameneh
🍃سال ۱٣٣٧ در یکی از روستاهای اصفهان دختری بدنیا آمد که تمام رفتارهایش با هم سن و سالانش متفاوت بود. از پنج سالگی به مکتب میرفت و تمایل داشت سر کند و چون بزرگان رو می گرفت. مادرش نگران زمین خوردنش بود  اما وقتی با او در میان می گذاشت طیبه می گفت زمین بخورم بهتره تا مردم رویم را ببینند! 🍃لباس کهنه را به نو ترجیح می داد تا مبادا طفلی یتیم نداشته باشد و حسرت بخورد. تنها شش سال داشت که دور حوض می چرخید و می خواند"خمینی عزیزم ،بگو که خون بریزم!" 🍃پدرش از روحانیون مبارز بود و طیبه قبل از نیمی از ماه مبارک را روزه گرفته و هشت روزش را برای سلامتی که در تبعید بودن و بقیه را برای سلامتی پدرش  هدیه میکرد. 🍃در هفت سالگی قرآنش که کامل شد ، قالی می بافت و می گفت: مزد قالیبافی روزم را برای ام بگذارید و مزد قالیبافی شبم را برای آقای خمینی! می خواهم وقتی به ایران بازگشت، پیش پایش گوسفند قربانی کنم. هر چه پول بدستش می رسید، یک قِران و ۱۰ شاهی کنار گذاشته و باقی را خرج می کرد. 🍃شهیده طیبه در سال ۱٣۵۰ با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان کرد و طی یک مراسم خانی به خانه بخت رفت. طیبه بعد از ازدواج با کمک شوهرش به مطالعه عمیق کتب مذهبی و آگاه کننده و پرداخت. 🍃بعد از مدتی توسط همسرش به عضویت گروه مهدیون در آمد. سال ۵۴ که در صدد تعقیب ابراهیم برآمد، زندگی مخفی آنان شروع شد. سال ۵۶بعد از دستگیری همسرش، همراه پسر خردسالش، برادر و دختر خاله اش که از همرزمانش بودندتوسط ساواک محاصره شدند. 🍃 دراین  درگیری مسلحانه با ساواک، خودش دستگیر شده و همراهانش به شهادت رسیدند. وسیله آنان فرزند خردسالشان بود. طیبه و ابراهیم یک ماه زیر شکنجه بیشتر دوام نیاوردند و این در حالی بود که بانوی شهید تا آخرین لحظات در زیر شکنجه مراقب بود. 🍃گر چه طیبه نماند تا هنگام ورود امام جلوی پایش گوسفند قربانی کند اما با خون خودش راه آمدنش را هموار کرد. @roghaiiehkhoor
امیر سیاوشی تازه دامادی که دو هفته قبل از عروسی‌اش شهید مدافع حرم شد... در وصیت نامه اش گفته بود: راضی نیستم در تشییع جنازه ام کسی بدون بیاید... 💚💚💚 ‎‎‌‌‎‎🌸💎🌸
😔به اسم بازی و ورزش استاد : در تفسیر سوره یوسف(علیه السلام): ▪️بياييم يوسف(علیه السلام) را يا بکشيم يا در چاه بيندازيم، حال با چه بهانه‌اي اين کار را بکنيم، به بهانه ▪️يوسف را به اسم بازي مي‌برند، جوانها همه شماها را به اسم بازي مي‌برند. خود يوسف را دزديدند، فکر جوانها را مي‌دزدند. 😔به اسم بازی و ورزش، می‌توانند دختر مسجدی رو آرام آرام از سر او بردارند و درجه حیای او را پایین بیاورند و حساسیت او را از نگاه به نامحرم و بازی با جنس مخالف کم بکنند. به اسم بازی و ورزش نیز می‌توانند دخترانی که یک‌وقتی از نامحرمْ رو می‌گرفتند را در فضای مجازی پخش و در دیدگان همگان قرار دهند. @roghaiiehkhoor و به اسم بازی...🤔