حس میکنم خستم.
حس میکنم این روزا روحم احتیاج به آرامش داره.
روحم احتیاج به خواب داره،به یه خواب خیلی عمیق.
شاید دلیل همه این نخوابیدنا و شب بیداری هام،
ناآرومی روحم باشه.
شاید حتی روحمم از دست جسمم خستس.
بعضی وقتا فکر میکنم به یه زبون. دیگه ای صحبت میکنم.
انگار بین آدما گمم.انگار دیده نمیشم.
انگار حرفام شنیده نمیشن.
مثل یه رویا ترسناک ،تبدیل به یه روح سرگردون میون آدما شدم و فریاد میزنم و هیچکس بهم توجه نمیکنه..
تو دلبر جدانشدنی منی ،
مگه مرده باشم که جایی برای مهر تو توی دلم وجود نداشته باشه
بدون که دوستت دارم و این دوست داشتن با ارزش ترین چیزیه که تا به حال داشتم .
پس بخند واسم تا بازم پروانه ها توی قلبم برقصن ، بخند که خونهی اصلی من چهارستون شونه های مهربون توعه ؛ بمونی برام .
"وقتی باهاتون قهر میکنه" بهش بگید :
قهر؟ باشد ، یادگاریهایمان را پس دهیم .
بوسه ی من را بیاور ، بوسه ی خود را بگیر .
لانگ دیستنس یعنی من همون تایمی رو که میتونم با دیگران بگذرونم ، ترجیح میدم عکساتو نگاه کنم و به تموم شدن این فاصله فکر کنم .
بعضی از این میمیرم برات ها و تا ابد کنارت میمونم ها و هیچوقت تنهات نمیزارم ها مثل شام در خدمت باشیم ، بفرمایید منزل ما و یا رو من حساب کن ، تعارف ایرانی محسوب میشه .
ببین منو تو ؛
هنوز خیلی حرفا به هم نزدیم
هنوز خیلی جاها باهم نرفتیم
هنوز خیلی موزیکارو گوش ندادیم
هنوز خیلی سریالارو باهم ندیدیم
هنوز خیلی کتابارو باهم نخوندیم
هنوز خیلی دیوونه بازی نکردیم
هنوز خیلی غذاها باهم نخوردیم
پس حق نداری آدم نصفه راهِ من باشی ، حق نداری تنهام بزاری و هزار جور دلیل بغل هم بچینی ، حق نداری منو به یکی دیگه ترجیح بدی ، حق نداری قلبت رو صاحب کسی بدونی ، حق نداری سفره دلت رو جلو کسی باز کنی ، حق نداری در کنار کسی خوشحال باشی یا گریه کنی ، تمومِ تو متعلق به منه ، چه خوب باشه چه بد =)
تو نمیدونی که من چقدر توقعاتم بالاست
نمیدونی ازت توقع دارم مثل قبل حال بدیاتو صاف بهم بگی تا باهم خوبش کنیم
یام مثل قبل صمیمی شیم ، هرلحظه باهات صحبت کنم
درباره هرچی ، از ریز ب ریز زندگیت بهم بگی و منم با هرکدومشون ذوق کنم
بهم بگی امروز کجا رفتی ، چیشدش ، بهت خوش گذشت یا چی؟ خسته ک نشدی؟ درباره ی همه ی اینا . .
بدونم ک تو ام از صحبت کردن با من خسته نمیشی
بدونم ک هنوزم مثل اوایل من با بقیه برات فرق میکنم
هنوزم ارومت کنم
ولی بیشتر از هر لحظه ای ب طور خیلی معذبی مجبورم باهات صحبت کنم
ی جوری که ناراحت نشی ، یا شایدم نزاری بری . .
سخته اینجور صحبت کردن ، سخت . .