eitaa logo
📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
2.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
793 ویدیو
31 فایل
🌸 💌رمان های #عـاشــــ‌مذهبی‌ـــقانه💝 💌کپی مطالب فقط با لینک کانال و نام نویسنده مجاز است🚫 💕 💌کانال دوم ما↓ @im_princess 💕
مشاهده در ایتا
دانلود
مامور؛ دستش را پشت ڪمرش گذاشت و با ضربہ اے خفیف اورا بہ جلو هل داد... از روے صندلے بہ جان ڪندنے بلند شدم... چادرم را با یڪ دست نگہ داشتم و درست روبہ رویش ایستادم‌و با صدایے خفہ گفتم: - سلام. سرش را ڪمے بالاگرفت .‌‌.. زیر چشمهاے سیاهش گود افتادہ بود ... ڪم ڪم دور قاب چشمهایش را اشڪ پر ڪرد و بہ نشانه‌ے سلام فقط سرے تڪان داد. روے صندلے نشستم و تعارف ڪردم تا اوهم بنشیند. ڪمے مچ دستش را ماساژ داد و صندلے را عقب ڪشید و نشست. بہ صورتش چشم دوختم و گفتم: - ڪلا ۲۰ دیقہ وقت داریم... اومدم تا باهات صحبت ڪنم... لطفا بهم گوش ڪن... چند روز پیش ؛ روز تولدم ، عماد اومد مدرسہ و گفت میخواد یہ چیزایے بهم بگہ ...چیزایے ڪہ تاحالا ڪسے بهم نگفتہ ... با ضرب و زور و خواهش و التماس ڪارے ڪرد ڪہ قبول ڪنم ... اومد خونہ مامان اینا... اومد و برام سیرتا پیازِ ماجراے مهرناززرین و گفت... چیزے ڪہ تو ۵سال پیش سعے ڪردے با هر ترفندے هست ازم قائم ڪنے. چرا؟ چرا ڪارے ڪردے ڪہ ڪینہ و نفرت تو وجودش رشد ڪنہ؟ چرا جلوش و نگرفتے ؟ چرا ازم پنهون ڪردے ؟ میفهمے اگہ زودتر بهم میگفتے ...اگہ زودتر جلوے اون دیو نفرت و میگرفتیم ..‌الان هادے زندہ بود... تو اینجا نبودے.‌‌.. من وضع و روزگارم این نبود... چطور تونستے ۵ سال یہ آدم و با پول بخرے تا پوشش دروغ هات بشہ ؟ چطور تونستے ۵ ساااال با من سر ڪنے و نگے نفس هادے و توو گرفتے... میدونے خالہ مهین هنوز رضایت ندادہ؟ میدونے وڪیلت ڪم ڪم دارہ ناامید میشہ ؟ میفهمے زندگیم و نابود ڪردے ؟ چرا میثاق ؟ چرا؟؟ فقط جواب بدہ... همین. بغض امانم را برید و اشڪهایم‌جارے شد ... چشمم صورت میثاق را تار میدید و دستهایم میلرزید... میثاق ،نفس نفس زنان لب باز ڪرد و گفت: - من...من اولش... نمیدونستم... ڪہ.. ڪہ مهرناز ... همون ...مینوعہ ؛خواهرم... مینویے ڪہ مامانم ... گفتہ بود .. تو بچگے... مُردہ... وقتے... از خودش ...بهم گفت... تو بُهت و حیرت بودم... باور نمیڪردم... تااینڪہ...براے اثبات حرفش...اون عڪس و فرستاد و سالِ فوت پدرم و پشتش نوشت. اون میخواست ... طورے رفتار ڪنہ ... ڪہ تو بہ من شڪ ڪنے... وقتے دید ڪارِ ما بہ مو رسید و پارہ نشد... شروع ڪرد بہ تهدید ڪردن... من میخواستم از راہ بَرش دارم ولے ... اون هربار بہ یہ نوعے گیرم میاورد و بازے و بہ نفع خودش مصادرہ میڪرد... تهشم ڪہ... باعث شد همہ چے لو برہ و ... من مجبور شم اعتراف ڪنم بہ قتلِ هادے. Sapp.ir/roman_mazhabi - یعنے اگہ مهرناز یا ...همون مینو ... نمیگفت ڪہ اصل ماجرا رو میدونہ و تو رو تو مخمصہ نمیذاشت؛ میخواستے همچنان یہ بیگناہ و تو زندون نگہ دارے ؟؟؟ - من بہ اون آدم ۷۰۰ میلیون پول دادم... قول دادہ بودم براش رضایت هم میگیرم . در جواب حرفش فقط سرے بہ نشانہ تاسف تڪان دادم و در ادامہ پرسیدم: - برادر سعید ؛اسم سازمانیِ پدرت بودہ؟ - آرہ. تو ... از ڪجا میدونے؟ - همون ۵ سال پیش ... یڪے تو یہ برگہ ڪاغذ نوشتہ بود"برادرسعید ؛ بایڪوت" بعدم ڪاغذ و دادبہ یہ پسر فال فروش تا برام‌ بیارہ. بعدش انقدر درگیر ماجرا شدیم ڪہ نتونستم پیگیر اون اسم بشم. "بایڪوت" یعنے چے؟ - یہ اصطلاح سازمانے بودہ... یعنے ... تو با یہ مُردہ براشون فرق ندارے... نہ باهات حرف میزنن ...نہ نگات میڪنن... نہ جوابتو میدن... انقدررر با این رفتارا تحت فشار میذارنت تا بابتِ حرفهایے ڪہ زدے و فڪرایے ڪہ دارے بہ غلط ڪردن بیوفتے... - یعنے ... باباتو بایڪوت ڪردہ بودن؟ - آرہ. چون زیاد سوال میڪرد ... بہ عملڪرداشون ایراد میگرفت ...خلاصہ موے دماغشون شدہ بود... بعد از اتمام جمله‌ے میثاق ، صداے مامورے ڪہ گوشہ اتاق ایستادہ بود اجازہ نداد تا باقے سوالهایم را بپرسم .... با لحنے تحڪم آمیز و صدایے بلند رو بع میثاق ڪرد و گفت: - وقتت تمومہ... بلند شو... ✍🏻نویسنده: الهہ رحیم پور اینستاگرام:e.lahe_rahimpoor ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓ 📚Sapp.ir/roman_mazhabi ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛ ❤کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آی‌دی کانال مجاز است❤
🌹🌱 خواهرم...🧕🏻 برادرم...🧔🏻 شمایی‌که‌هدفت‌ابلاغ‌دینه🌱 وقتی‌داری‌امربه‌معروف‌ونهی‌ازمنکر🔴 میکنی‌بایدبه‌یک‌نکته‌توجه‌داشته‌باشی☝🏻 باکمال‌ادب‌واحترام‌حرفت‌رو‌بزن✨ هرچندطرف‌مقابل‌حدوداحترام‌رو🌪 رعایت‌نکنه‌اماشماباصبوری‌باهاش🦋 برخوردکن🙂 توبایدبارفتارت‌نشون‌بدی‌که‌دین‌اسلام🌻 دینی‌پراز،رأفت‌ورحمت‌هست••🌊 اگه‌رفتارتندی‌داشته‌باشی‌نتیجه‌عکس♨️ میده😱 پیامبر﴿ﷺ﴾هم‌خیلیاروبااخلاق‌خوب🌱 مسلمان‌کرد🦋🔗 اگه‌طرف‌مقابل‌باتوتندی‌کردتوباصبوری❤️ وبانهایت‌ادب‌باهاش‌برخوردکن‌تااز💥 رفتارش‌شرمنده‌بشه☔️ ...☘️
📸 پوستر|| 🔆از حریم رضوی عطر غلیظی آمد 🔆 خادمی با لقب و نام رئیسی آمد...
°🌼🍃° ♥.↷°" همیشھ تاڪید داشټ يھ شهید انتخاب ڪنید...:)🍃 برید دنباݪش بشناسیدش 👌🏻✨ باهاش ارتباط برقرار کنید 💕 شبیهش بشيد 🌿 حاجټ بگیرید شهید میشید 😍 «رفیق شهید خود شهید صدرزاده ، شهید ابراهیم هادی بودن » 🌸
🕌 💗 حرم‌خانه‌ی دل 🌙 رهبر انقلاب اسلامی: ♥️«در غیاب جلسات عمومی ماه رمضان، از عبادت و تضرّع و خشوع در تنهایی غفلت نشود؛ ما می‌توانیم در اتاق خودمان، در خلوت خودمان، در میان خانواده و فرزندان خودمان، همین توجّه را به وجود بیاوریم.» ⇨ ۱۳۹۹/۰۱/۲۱ ‌
🌸 ‏پزشک جهادی خانم دکترلعبت گرانپایه ، جراح و استاد دانشگاه گمنام که ۵۴ هزارویزیت و ۱۵۰۰جراحی رایگان در مناطق محروم انجام داده ☘️برنده جایزه گوهرشاد شدند،اگه الان حجابش روسر ی چوب بود تیتر یک رسانه های غربی بود . "داغلار قیزی"
🌸 قسمتی از ؛ زندگینامه شهیــد ابراهیم هادی: ♥️ ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. ☘️ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد
♥️⁸ ریل‌ها‌همہ‌بہ‌توختم‌مےشوند⛓✨ تنهاایستگاه‌زمینے ڪہ‌بہ‌آسمان‌هامسافر‌داری🕊💫 |°•♡امام‌رِضایےها♡♡•°|