eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.8هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
720 ویدیو
73 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹 🍃🌹🍃 📕رمان زیبا و جذاب صوتی🎶 ؛ "یادت باشد..." 🖋به روایت : همسرشهیدحمید سیاهکالی♥️ 📕 این کتاب زندگی عاشقانه💞 شهید مدافع حرم ، 🌷 دومین شهید مدافع حرم استان است. 🌹شهید سیاهکالی‌مرادی، در سال ۱۳۸۹ به کربلا رفت، در سال ۱۳۹۱ عقد کرد، در سال ۱۳۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید.🥀 👌(برگرفته ازکتاب موردتحسین رهبرانقلاب) 🌱ریپلای به ↪️ eitaa.com/romankademazhabi/20361 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ 📚@romankademazhabi♥️ 🗞eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌مربیان؛ معلمان و والدین 🍃 تجربیات و ایده های تربیتی خاص را در جمع طلاب و دانشجویان فعال فرهنگی 🍃از شهری با بحمدالله بیش از تجربه کار فرهنگی تربیتی موفق ببینید... 🍃 ارتباط و نخبه فرهنگیِ مسجدی و هیئتی و جهادی در یک کانال 😯 رفقا اینها واقعیه. ☺️ مدتی عضو باشید و تماشا کنید...🔰 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/2584412179C05933e85f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌏 تقویم همسران🌍 (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی) @taghvimehmsaran ✴️ سه شنبه 👈9 اردیبهشت 1399 👈4 رمضان 1441👈28 آوریل 2020 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 🔥مرگ زیاد بن ابیه (53 هجری) وی چون پدرش معلوم نبود به زیاد پسر پدرش مشهور بود اوتنها در بصره 13 هزار نفر را به جرم شیعه بودن به شهادت رساند. ❇️روز بسیار شایسته و مبارکی است برای: ✅خواندن عقد ازدواج عروسی. ✅بنایی و شروع خشت بنا نهادن. ✅و صلح دادن بین افراد خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد شایسته و مورد محبت مردمان واقع شود. 🤕بیمار امروز زود خوب می شود ان شاءالله. ✈️ مسافرت خوب است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. ✳️خرید و فروش ملک و کالا. ✳️کندن چاه و کانال و ابراه. ✳️و امور زراعی نیک است. 🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در ان کتاب مطالعه فرمایید. 👩‍❤️‍👨مباشرت و مجامعت. امشب شب چهارشنبه مباشرت و عروسی مکروه است. 💇‍♀️💇‍♂️ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) خوب نیست غم و اندوه دارد. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز خوب نیست و موجب درد در سر است. ✂️ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 5 سوره مبارکه مائده است... الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم..... و مفهوم ان این است که منفعتی. به خواب بیننده برسد و یا به شکل دیگری خوشحال گردد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را قیاس کنید. ❇️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸ززندگیتون مهدوی🌸 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 025 377 47 297 0912 353 2816 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸 ┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄ @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... چهلم 👇 💎 "حیاتی ترین نیاز" 🔶 حیاتی ترین چیزی که انسانها نیاز دارن "آرامش" هست... 👈 همیشه دنبالِ این باشید که دوستانی پیدا کنید که بهتون آرامش بدن. ✅ اگه دیدی یه رفیقی داری که همش دنبالِ هیجانهای کاذبه، خیلی راحت بذارش کنار. 🚸 چون مهمترین عاملِ جلوگیری از پیشرفتهای شماست... 💍 یادتون باشه همسری انتخاب کنید که "مایۀ آرامشتون" باشه. راهِ آرامش دادن به شما رو بلد باشه.💞 ✔️ شما هم باید تلاش کنید تا "استعدادِ آرامش دادن" رو در خودتون تقویت کنید. 👆این "مهمترین پیش نیاز برای ازدواج" هست. 🌹خداوند متعال خیلی قشنگ جملات رو به ترتیب بیان فرمودن: ✨لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً...✨ اول آرامش بدید به همدیگه بعدش قربون صدقۀ همدیگه برید! 😊 💕🌷💖🌺 ⭕️ تا آرامش توی خونه فراهم نشه، محبتهای بین زن و شوهر هم خیلی "لحظه ای و موقّت" خواهد بود. مثلاً الان با هم خوبن، ده دقیقه دیگه با هم دعوا میکنن! 😒 ☑️ خب معلومه که هنوز نتونستن "زمینۀ محبت و " رو به وجود بیارن. 🚫🚫🔺
🚥 اگه آدم به تک تکِ گناهان نگاه کنه میبینه که اولین کاری که گناه با انسان میکنه اینه که آرامش رو ازش میگیره🔥 🔹چرا انقدر تاکید میشه روی اینکه آدم سمتِ نره؟❓ 🌺 برای این هست که خداوند مهربان خیلی براش مهمه که شما آرامشت بهم نریزه. 👌 ✅ گناه آرامشِ تو رو خراب میکنه. وقتی کسی آرامشش از بین بره دیگه از زندگیش هم لذّتی نمیبره. 🔞 همش میخواد "با هیجانهای مختلف" هر طور شده یه کمی لذّت ببره که آخرش بازم فایده ای نداره. 🔹 "استرس و فشارِ روحی" که گناه به انسان میده خیلی واضح هست. انقدر واضحه که دانشمندان با دستگاههای پیشرفته این استرس رو میتونن به راحتی اندازه گیری کنن!🔬 👈 دستگاه هایی رو به بدن و سرِ انسان متصل میکنن تا میزان استرسِ انسان رو اندازه گیری کنن. 💆♂ به محض اینکه شخصِ موردِ آزمایش دروغ میگه، دستگاه میزانِ استرسش رو اندازه گیری میکنه! 🔴 بله ممکنه یه نفر انقدر جنایت کنه که دیگه روحش نابود بشه؛ اونوقت دیگه با انجام گناه، استرسِ زیادی نمیگیره! ✔️ امّا به طورِ طبیعی، انسانها پاک هست و تا گناه انجام میدن، اثرش توی بدنشون دیده میشه. 💯 علاوه بر استرس، کسی که زیاد دروغ بگه دچارِ "فراموشی" میشه. "بسیاری از بیماریهای جسمی" دیگه رو هم میگیره. ✅🔵🔶➖🌺🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری 🔻قسمت: #پنجاه_یکم شایان:هالی
🌼🍃🌼 📚 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: 🔻 بادیدن شخصی پشت سرم ازترس زَهرم ترکید. اخمی کردم وخواستم برم بیرون که یهوپسره دستش وآوردجلووگذاشت روی آیینه ومانع شد.بااخم گفتم: +میخوام ردشم. لبخندکریحی زدوگفت: _بودی حالا. باعصبانیت گفتم: +مزاحم نشوآقا،برو اونور. باتمسخرگفت: _اوه مای گاد،چه لفظ قلم حرف میزنی. چشمام وباحرص بستم،نفس عمیقی کشیدم وچشمام وبازکردم وباصدای آرومی که ناشی ازحرص زیاد بود گفتم: +گمشواونور. بابی شرمی تمام هُلم دادعقب آمپرم زدبالا ، باصدای نسبتا بلندی گفتم: +به چه حقی به من دست میزنی ؟ بلندخندید باجیغ گفتم: +گمشواونورکثافت،کمکککک کمکککک. دستش ومحکم زد توی دهانم وگفت: _خفه شودختره ی نفهم. بااینکه چندشم می شد ولی دستش ومحکم گاز گرفتم، دستش وپس کشید وآخی گفت،وبا عصبانیت گفت: _نشونت میدم. چشمام ازترس گردشد،با ترس گفتم: +می خوای چه غلطی کنی؟دست ازسرم بردار. پوزخندی زدم وبه سمت دراصلیه سرویس رفت. بلندترین جیغ ممکن وکشیدم،انقدربلندکه گلوم دردگرفت. +کمککککک،شایاااااان،کمککک گریم گرفته بودولی هیچ راه فراری هم نداشتم، خیر سرم دفاع شخصی بلدم ولی یک طوری ترسیده بودم که انگارپاهام چسبیده بودبه زمین وهیچ حرکتی نمی تونستم بزنم. دستش وروی دسته ی درگذاشت وبهم نگاه کرد و پوزخندی زدودروقفل کرد. بلندزدم زیرگریه. وای هالین توچت شده!!!! لامصب دست وپام ازترس سست شده بودونمی تونستم هیچ غلطی بکنم. روبه روم ایستاده بود و نگاه تمسخر امیزی بهم میکرد تنهاکاری که تونستم بکنم این بودکه محکم زدم تو صورتش،انقدرمحکم زدم که صورتش به سمت چپ متمایل شد. هنگ کرد،ازکُپ کردنش سواستفاده کردم وتمام زورم وتوپام ریختم وسریع به سمت دررفتم، محکم بامشت کوبیدم به دروجیغ کشیدم. +شایااااان کمککککک،شایاااان کمک... باکشیده شدنم به سمت عقب جیغم توگلوم خفه شد،گلوم وگرفت وفشاردادوگفت: _به کی سیلی میزنی؟هان؟نشونت میدم. با لگد محکمی،پرتم کرد روی زمین .یهوصدای بلندی اومد.یکی محکم داشت می کوبید به در، پسره ترسیده بودوبه دیوارچسبیده بود،ازفرصت استفاده کردم وازجام بلندشدم وبلندجیغ کشیدم: +کمکککک من اینجاممم! صدای شایان بزرگترین دلگرمی بودکه می تونست الان آرومم کنه. شایان:هالین،هالین این دروبازکن. ازدردنمی تونستم تکون بخورم کمرم خیلی ناجور‌دردگرفته بود. به پسره نگاه کردم،احمق ازترس دوروبرخودش می چرخیدودنبال راه فرارمی گشت . صدای کوبیده شدن درروی اعصابم بود،ولی درکم کم داشت بازمی شد،به پسره دوباره نگاه کردم، سعی داشت ازپنجره ای که روی دیواربودوبه بیرون فرارکنه. من نمیزارم فرارکنه،آره نمیزارم اون باید بره زندان وحالش وبگیرن. کمردردوبه جون خریدو بازورازجام بلندشدم ولنگ لنگون به سمت دررفتم ودروبازکردم،سریع به سمت عقب رفتم که وقتی شایان دروبازکرد نخوره توصورتم. شایان وچندتاازکارکنان رستوران اومدن داخل، از دردنمی تونستم بایستم آروم گوشه دیوارنشستم وکزکردم وبه صحنه ی ترسناک روبه روم نگاه کردم. شایان افتاده بودبه جون پسره ومی زدش، یکی ازکارکنان به دوستش گفت که سریع زنگ بزنه به پلیس... لعنت به من،همش تقصیرمن بودنبایدمیومدم اینجا، نبایددستم ومی شستم عیب نداشت اگه مریض می شدم فوقش می مردم راحت می شدم دیگه الانم این اتفاقانمیوفتاد. سرم وروی زانوم گذاشتم واروم هق هق زدم. * بعدازدادن توضیحات لازم‌به پلیس سریع سوارماشین شدم. &ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 📚@ROMANKADEMAZHABI❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻 @repelay