فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
[ #استورے 📲 ]
وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ(حج/۳۵)
امـام سجـاد (ع) مـیگـویـد:
دیدم عمه ام نماز شبش را نشسته می خواند
آخر سهم غذای خودش را به بچه ها داده بود
#السلام_علیک_یا_عمة_ولی_الله🖤
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی
📚 @romankademazhabi ♥️
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیست_نهم
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_سی_ام
#بخش_اول
سر تکان میدهم
+هیچی ، خودم اومده بودم بهش تسلیت بگم
نگاهش را از شهروز میگیرد و گره میان ابرو هایش را باز میکند .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
روز شهادت شهریار ، با هر مشقتی که بود گذشت .
آنقدر روز سختی بود که هر لحظه اش برایم اندازه یک سال میگذشت .
دلم نیامد از شهریار دل بکنم و سراغ جعبه ای که به من داده بروم . ترجیج دادم چند روز بعد به سراغ جعبه بروم .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
در جعبه را آرام باز میکنم .
نامی ای تو یه جعبه است .
ابتدا نامه را بر میدارم و آن را باز میکنم .
نامه ای بلند و طولانی ، فکر میکنم بتوانم جواب همه ی سوال هایم را بگیرم .
نفس عمیقی میکشم و بعد از فرستادن صلواتی شروع به خواندن نامه میکنم
《به نام خالق مولود کعبه
نورا جان سلام ! میدانم از من دلگیری ، میدانم هزار سوال در سرت تاب میخورد ، میدانم خسته و دلشکسته ای ، میدانم ، همه چیز را میدانم .
آمدم تا یه سوال هایت جواب بدهم ، آمدم تا رفع کدورت کنم ، آمدم بگویم از من دلگیر نباش که هر چه کرده ام بخاطر خودت بوده
از اول خلاصه میگویم .
به بهانه رفتن به ایتالیا به سوریه رفتم تا خانواده ام مخالفت نکنند .
وقتی رسیدم سوریه از خانواده حلالیت خواستم و ماجرا را برایشان شرح دادم .
بعد به مادرم گفتم سر یکی از کشو هایم برود .
۳جعبه داخل کشو بود .
یکی برای تو ، یکی برای پدر و مادرم و یکی برای پدر و مادر تو .
گفتم اگر شهید شدم قبل از تشهیع جعبه ها را به صاحبانشان بدهید .
بحث را با بزرگترین سوالی که در ذهن داری شروع میکنم .
چرا به تو نگفتم ؟
نگفتم چون نخواستم اذیت شوی ، نکفتم چون نخواستم علاوه بر استرس سوریه رفتن سجاد ، استرس سوریه رفتن من را هم تحمل کنی .
نگفتم چون با هر قطره اشک تو دل من هم میسوزد .
اگر نگفتم فقط بخاطر خودت نگفتم ، چون دوستت داشتم .
باز هم اگر دلخوری ببخش و حلالم کن و بگذار روحم در آرامش باشد .
سراغ سوال دوم میروم .
چرا به سوریه رفتم ؟رفتم چون نخواستم آن داعشی های پست فطرت ذره ای از خاک کشورم را غصب کنند .
رفتم چون نخواستم دست آن حرامی ها به ناموشم بخورد .
رفتم چون تو برایم مهم بودی ، رفتم چون مادرم برایم مهم بود .
رفتم چون غیرتم اجازه نمیداد یکی از زنان سرزمین به دست این نامرد های بی غیرت بیافتد .
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از کانون تبلیغاتی VIP فجر
🔆مجموعه حجاب بنی فاطمی🔆
👇🏻تقدیم میکند👇🏻
📣با خرید به صرفه #چادر مشکی، از تولید کننده ایرانی حمایت کنید💪🇮🇷
🔴جنس عالی و با کیفیت🔴
🔴قیمت های تخفیف خورده🔴
🔴همراه رضایت مشتریان🔴
👈به همراه هدایای متبرک و بسیار ارزشمند از مشهد الرضا (ع)😍😍
💯 تنوع بالا چادر مشکی 💯
🇮🇷ارسال به سراسر کشور👇
https://eitaa.com/joinchat/945946682Cf0a6b526bb
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
روی چادرمشکی🌑بزنسورپرایزه👌👇
🌑
🌑
🌑
🌑
🌑♦️♦️♦️
🌑🌑🌑🌑🌑🌑⚫️
🌑 🌺 🌑🌑
🌑 🌺
⚫⚫️🌑🌺🌑🌑
🌺 🌺 🌺
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
🌺 🌺 🌺 🌺
🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺🌺
🌺 ♦️♦♦️
گردان دختران محجبه جوین اجباری🎁☝️
#چـــــآدُرآنـــــه
•چادر بهانہ ایسٺ ڪہ دریایت ڪنند
• معصوم باش تا پُرِ زیبایت ڪنند
•چادر بدونِ حُجب و حیا تڪہ پارچہ سٺ
این سہ قرار هسٺ ڪہ زهرایت ڪنند✨
#ریحانه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⟮✾💛✾⟯
تویــے
کهـنابترینفصلهرکتابمنــے!
#دخٺࢪونھ💚
•♥️🌸•
میگفت:
وقتےهمهچۍواست
تیرهوتارمیشه...(:
خــداروباایناسمصدابزن:
[یانورَڪُلِّنور..]
خداهمونموقعمیرسه🙃💗
#الله🌱
̑j̑̑ȏ̑ȋ̑n̑
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📩
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهـــــید چمـــــران:
من دنیا را #طــلاق دادم خدای
بزرگ مرا در آتش عشق سوزاند
و مقـیاسها و معیارهایجدید بر
دلـم گــذاشـــت و خواسته های
عادیو مادیو شخصی درنظرم
حذف شد.
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی
📚 @romankademazhabi ♥️
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
+ بهار به سمانه و ستاره و فرانک هم گفتی راستی مریم و زهره هم یادت نره یه وقت😱
- آره عزیزم به همه گفتم😁 روسری های فروشگاه حجاب الزهرا (س) مفته نمیزارم از دستمون بره😅 به همه گفتم برن بخرن
+ آره واقعا مفته قیمت بازار ۱۵۰ هزار، تو فروشگاه میده ۷۹ هزار فقط😳 قیمت پارساله 😍
- بله به همه باید خبر بدیم برن بخرن حیفه، تو این گرونی یه منصف ارزون فروش پیدا شده بی بهره نمونیم☺️
+آره لینک کانالشو میدم به همه بدید استفاده کنن دمه عیدی 👇👇 جانمونه کسی👏
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
خانومای شیک پوش😍 ست کیف و روسری برای عید براتون آوردم👏 بزنید روی 👇ست کیف و روسری👇که بهترین ها منتظرتونن با بهترین قیمت🤩👏👇
ـ🔴
ـ 🔴
ـ 🔴
ـ 🔴 🔵
ـ 🔴
ـ 🔴 🔴🔴
ـ 🔴 🔴 🔴 🔴 ســـتـــــ 🔴
ـ 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
ـ و روســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرے
ـ 🔵🔵
حکایت
🔹گویند:ملا مهر علی خویی، روزی در کوچه دید دو کودک بر سر یک گردو با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب کور کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه کرد. پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از نادانی و حس کودکانه، سر گردویی دعوا میکردند که پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.