#خاطرات_اربعین🍃
دوتا خانواده بودیم سوار یکی از این موتورا شدیم با یه عالمه وسیله
فک کنم از کربلا بود میخواستیم بریم نجف ماشین پبدا نمیشد
بعد یه پسره اومد گفت: مبیت (مبیت یه اصطلاحه به معنی جایی برای استراحت و اینا... تو عراق خیلی استفاده میکنن ازش)
خلاصه ما گفتیم یکم وایمیستیم ان شاءالله یه ماشین پیدا میشه...
هرچقدر وایسادیم ماشین پیدا نشد
آخرش رفتیم سراغ این پسره بهش گفتیم مبیتی که میگی کجا هست؟
گفتش یه مقدار فاصله داره باید سوار موتور شید ببرمتون...
حالا ما دو تا خانواده بودیم ، دو تا کالسکه داشتیم چمدون داشتیم بعد تعدادمونم تقریبا زیاد بود با بچه ها میشدیم ۱۲ نفر خلاصه به زور خودمونو جا کردیم روی موتوره و راه افتادیم...
اینم لاستیک موتورش داشت میترکید عین خیالشم نبود🤦♂
این بنده خدا پسره ما رو برد توی یه شهرکی که از وضعش معلوم بود که اکثرا وضعیت مالی مناسبی نداشتن...
خلاصه رفتیم خونشون با عراقیا کلی بازی کردیم و خلاصه هم ما حال کردیم هم اونا رو به حال آوردیم...😂
یکی از بازیا این بود شال میبستیم دور چشمشون بعد میگفتیم بقیه دست میزنن شما باید از صدای دستشون بفهمی کجان و بگیریشون🙈
خلاصه اون شب رو اونجا خوابیدیم و فرداش با یکی از همون موتورا سوار شدیم رفتیم سمت گاراژ😁
ولی خیلی جالب بود اونا خودشون وضعیت مالی مناسبی نداشتن ولی تا جایی که تونسته بودن خرج کرده بودن...
معنی این مداحی که میگه (اینجا هرکی هرچی داره نذر حسین(ع) کرده) رو اربعین میفهمیم واقعا
خاطره برای اربعین سال ۱۳۹۸
#محتشم✍