📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
#نیمهیپنهانعشق💔 #پارت89🍃 نویسنده: #سییـنبـاقــرے 📚 -جان مامان.. +... -چشم.. گوشی علی زنگ خورد
#نیمهیپنهانعشق💔
#پارت90🍃
نویسنده: #سییـنبـاقــرے 📚
+عمـو جون من نمیتونم..
لبخند زد عمو جونم..
-اختیاری نیست دخترم...
قرار من و محسن از ابتدا همین بوده..
و رو به بابا "مگه نه محسنی" گفت و نگاه زمین افتاده ی بابا..
+عمو اصلا شما نظر محمد صادق براتون اهمیت نداره؟!
آرامش عجیب عمو همه رو حرص میداد و بیشتر زن عمو رو..
-محمد صادق روی حرف من حرفی نمیزنه!
نگاهم کشیده شد تا محمد صادقی که توی اسن هوای سرد تند تند عرق پیشونیش رو پاک میکرد..
راضی نبود دیگه یه دونه پسرت عموجونم..
نشسته بودم روی دومین پله ای که میخورد به سمت اتاقم و حفاظ اون چوبیش توی دستم بود و گاهی هم دندون میزدم اون حفاظی که میدونستم مامان روزانه ده بار دستمال میکشه...
+خب حرف خاصی که نمیمونه...
-دایی چایی بیارم حالا بعدا هم وقت هست...
سبحان بیچاره که کل عصبانیت عمو شد سهمش..
+بسه پسر تو چطور تربیت شدی که انقد سبکی وقتی چندتا بزرگتر دارن حرف میزنن تو چرا جفت پا میای وسط...
هروقت برای تو نقشه میکشیدن اظهار نطر کن...
شاید تیرخلاص این ماجرای وحشتناک رو باید تا اخر مدیون سبحان باشم که تاب نیاوورد و بلند شد و قدم علم کرد رو به روی دایی مرتضی ش و گفت...
+دایی با تمام احترامی که براتون قایلم باید بگم من هیچوقت نقشه ی زندگیم رو نمیدم دست شما که بکشین وقتی به دل این دوتا جوون گوش نمیدین که اون سها کسی دیگه رو دوست داره و پسرتونم که معلومش نیست اینهمه سال اونور آب چیکار کرده که حالا زده به سرش زده بیاد اینجا و زن بگیره...
تازه اینا اولشه، چون من از قرارداد بد شما و دایی محسنم خبر ندارم...
فقط باید بگم که این حرف شما هیچوقت به کرسی نمیشینه....
معطل جوابی نموند و رفت سمت خروجی...
+من زن دارم...
سکوت جمع رو مضاعف کرد حرف محمدصادق...
هیین بلند پروانه
و وای گفتن زن عمو ،
دست مامان که ضربه ای شد به صورتش خبر از فاجعه ی بدی میداد که محمد صادق بالاخره بیانش کرد...
همه ی اینها یک طرف بود و لبخند شاد و بدجنسونه ی سبحان یک طرف..
شادی علی و برداشته شدن بار سنگینی که انگار روی شونه ش عجیب احساس میکرد ، با کشیدن کف دو دستش به صورتش...
و قلب من که انگار دوباره نور امید برگشت به فضای تاریک و سرد این روزهاش...
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
#کپی_کلیه_رمانها_فقط_با_ایدی_و_لینک_کانال _مجازه 🚫
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1