🥀✒️🗞🖋🥀
+ تقدم بثبات تِجاه أحلامك وعش الحياة التي حلمت بها
به سمت رؤیاهایت ثابت قدم باش و زندگی را که آرزویش را داری زندگی کن...
✍وقتی هدفی را برای رشد خودت انتخاب کردی، در رسیدن به ان محکم و استوار باش..
👌یادت باشد اهداف متعالی، ارزش ان را دارند که تمام عمر برای بدست اوردنش تلاش کنی..
#به_سوی_کمال
#هدف_شناسی
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi ♥️
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری 🔻 قسمت: #شانزدهم ازتشنگ
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_هفدهم
صبح باسردردبدی ازخواب بیدارم شدم،احساس می کردم مغزم داره منفجرمیشه.به وضعیتم نگاه کردم،وامن چراجلوی درخوابیدم؟
یکم مغزم وبه کارانداختم،اتفاقات دیشب مثل یک فیلم ازجلوی چشمم عبورکرد
تازه یادم افتادکه قراره چه بلایی سرم بیاد،تازه یادم اومدکه بچه ی ناخواستم،تازه یادم اومد که من قراره به زوربایک مردی که دوبرابرخودم سن داره ازدواج کنم،تازه یادم اومدکه...
دوباره اشکام جاری شد، نه نه هالین تونبایدگریه کنی مگه نمی گفتی آدم های ضعیف گریه می کنندپس گریه نکن.
باخودم عین دیوانه ها گفتم:
+آره آره هالین نباید گریه کنی نبایدگریه کنی.
محکم دستام وروی صورتم کشیدم واشک های مزاحم وپاک کردم.
باهمان وضعیت آشفته ازجام بلندشدم وبا عصبانیت شدیدی ازاتاق رفتم بیرون، بایدتکلیفم وبامامان روشن می کردم باید می فهمیدم چه نقشی تواین خانه دارم.
صداهایی ازآشپزخانه میومد سریع به سمت آشپزخانه رفتم ، مامان اونجابودوداشت میز صبحانه روآماده می کردولی بابا نبود،به ساعت نگاه کردم ده صبح بودپس بابارفته سرکار.
سرم وبه سمت مامان برگردوندم که دیدم زل زده بهم، اخمام بیشتر رفت توهم.
مامان بامحبتی که کاملامشخص بودمصنوعیه پرسید:
مامان:چیزی شده عزیزم؟
خواستم دهان بازکنم وفریادبکشم وخودم وخالی کنم که یک حسی مانعم شد،آره نبایدبگم،
نبایدبه روشون بیارم که چیزی فهمیدم بزارببینم تاکجامی خوان پیش برن.نفس عمیقی کشیدم واخمام و بازکردم
به زورلبخندی زدم وگفتم:
+هیچی،صبح بخیر
خانم جون ازاتاقش اومدبیرون، با دیدن من لبخندی زد، زل زدم بهش،یعنی خانم جونم می دونست؟ نه امکان نداره خانم جون درکش خیلی بالاتر ازاین حرف هاست که بخواد راضی به ازدواج زوریه من بشه.
باصدای خانم جون ازفکربیرون اومدم:
خانم جون:قربون اون صورت نشسته ی داغونت بشم،صبح بخیرتم که خوردی.
یعنی این محبت ها الکی بود؟پوف کلافه ای کشیدم وسعی کردم خودم وکنترل کنم وضایع بازی درنیارم.
لبخنداحمقانه ای زدم وگفتم:
+صبح بخیر
خانم جون:برومادربروصورتت وبشورآدم رغبت کنه نگاهت کنه، بعدبیاصبحانه بخور.
باشه ای گفتم وباپاهایی شل وتنی بی حس به سمت دستشویی رفتم.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_هجدهم
بعدازخوردن صبحانه که هیچی ازش نفهمیدم به اتاقم رفتم،خانم جون خیلی اصرارداشت
که بشینم کنارشون ولی واقعانمی تونستم تحملشون کنم مخصوصامامانم،اصلاصدای
خنده های دیشب مامان برام شده بودسوهان روح.
روی تختم نشستم وسرم وتودستام گرفتم وبه این فکرکردم الان بایدچه غلطی کنم؟
ولی نمیزارم بدبختم کنن،آره نمیزارم،اگه مجبورم کنن بااون پسره ی ناجور برم زیریک سقف خودم ومی کشم،به خداخودم ومی کشم.
باصدای زنگ گوشیم ازفکراومدم بیرون،به صفحه ی گوشیم نگاه کردم،دنیابود، اوف اصلاحوصلش ونداشتم.ردتماس کردم وگوشیم وگذاشتم کنار بالشم.روی تخت درازکشیدم وسعی کردم افکار منفی روازخودم دورکنم.
دوباره صدای زنگ گوشیم بلندشد،چشمام وباز کردم وگوشیم برداشتم،ای بابااین دنیا هم ول نمی کنه،مجبورشدم جواب بدم، باصدای آرومی گفتم:
+سلام
دنیا:سلام وکوفت،بی ادب، چراجواب نمیدی؟
بغض بدی گلوم وگرفته بود اصلانمی تونستم حرف بزنم، به زورگفتم:
+ببخشید...دستم بندبود!
دنیامکثی کردوگفت:
دنیا:هالین چیزی شده؟
اشکم روی گونم چکید، سرفه ی آرومی کردم تاصدام صاف بشه،گفتم:
+چیزی نشده
دنیا:چیزم خودتی پشمک،از صدات معلومه چیزی شده.
دیگه نتونستم تحمل کنم، هق هقم اوج گرفت وباصدای بلندزدم زیرگریه.
دنیااز اونورخط یکسره می گفت:
دنیا:هالین،هالین جونم،چی شده آخه؟ چراگریه می کنی؟ مردم ازنگرانی، توروخدابگوچی شده.
بازهم نتونستم حرف بزنم،دنیادوباره گفت:
دنیا:هالین،هالین جونم،خب بگوچی شده؟چراحرف نمیزنی آخه؟
ترجیح دادم بیشترازاین نگرانش نکنم،گوشی رو قطع کردم.آخه چی می گفتم بهش؟می گفتم من بچه ی نخواسته ی مامان وبابام ؟ اونا منو نمیخوان؟ می گفتم اصلابرای خانوادم مهم نیستم؟
باصدای دراتاقم سریع دستم و گذاشتم روی دهانم تاصدام بیرون نره، بغضم وقورت دادم
وسریع ازجام بلندشدم وبه سمت دستشویی رفتم وصورتم وشستم، به آیینه نگاه کردم وقتی مطمئن شدم ردی ازاشک روی صورتم نمونده از اتاق رفتم بیرون.
باخودم فکرکردم شایداونی که پشت دربودوقتی دیده جوابش وندادم رفته پی کارش،چون دیگه درنمی زد.
همونجورمتفکر سرم وآورم بالا که دیدم مامانم دست به کمروسط اتاق ایستاده وبااخم زل زده بهم.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay
#از_خانه_تا_خدا....
#درس بیست و هشتم
👇
💎 " علَّتِ صحیحِ بچه داری"
🌺 #نگاه_دینی در زمینۀ رفتار با همسر خیلی عمیق و زیباست.
🔸مثلاً خانمی که "طبقِ امرِ خدا" زندگی میکنه، به بچه های خودش محبّت میکنه، به این دلیل که این بچه ها، فرزندِ شوهرِش هستن....
میگه من عاشقِ آقام هستم. برای همین به عشقِ شوهرم، بچه هامو بزرگ میکنم....😌😍
✅👆💖
🔴 امّا طبقِ #تربیت_غیر_دینی، خانمی که با شوهرش دعوا میکنه بچه خودشو توی بغل میگیره و نوازش میکنه 👇
هی به بچه ش محبّت میکنه و میگه من که از این مرد نا امیدم. دیگه امیدم به بچه هام هست! 😪
🔺 میگه فقط به خاطرِ بچه هام هست که دارم تحمل میکنم!😒
🚫💢⛔️
✅ واقعاً بین مادرِ اوّل و مادرِ دوّم خیلی فرق هست...
💖 مادری که فرزندش رو به خاطر عشق به شوهرش بزرگ میکنه، بچه های فوق العاده مستعد و بزرگی تربیت میکنه.
🌏 اگه یه روزی بچۀ این خانم، جهان رو هم گرفت نباید تعجب کرد.
👈 چون کوهی از انرژی زیبا به این بچه تزریق شده...
🔶 مادری که فرزندِ خودش رو توی آغوش میگیره و به خاطر عشق به شوهرش نوازش میکنه
در هر لحظه داره فرزندشو غرق در نور و زیبایی میکنه....💞
🌺💕🌷
✔️ پدری که برای زن و بچۀ خودش هزینه میکنه و مثلاً غذا میاره توی خونه🌽
در واقع داره "تمرینِ روزی رسانی و رازقیّت" میکنه.
❣ اگه یه پدر، غذایی که میاره خونه به این عشق بیاره که خانمش رو راضی کنه
👈 در نهایت موجبِ تربیتِ عالی بچه هاش خواهد شد.
👆👆👆💯
❇️ وقتی این موادِ غذایی اومد توی خونه و مادر هم برای بچه هاش غذا درست کرد،🍲
مسلماً روحیۀ این بچه ها با بچه ای که پدر و مادرش هر روز با هم دعوا دارن، زمین تا آسمون فرق خواهد کرد.👌
این روزی و این نون وقتی میاد توی خونه توی تربیتِ بچه ها معجزه میکنه....
💞 زن و مرد توی خونه باید "به عشقِ هم" زندگی کنن.
این #زندگی_عاشقانه بهترین زمینه برای تربیت بچه هاست....
✅🔷🌺➖💖
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@MOSaferr1991
مبحث مبارزه با راحت طلبی و عبور از لذت های پست را هم می توانید در این کانال پیگیر باشید
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🍃🌺 رسول خدا (صل الله علیه واله):
💖 #نیت مؤمن، بهتر از عمل اوست و نيّت كافر، بدتر از عمل اوست.
📚الكافی ۲،۸۴،۲
💖 بايد در هر كارى #نیت پاكی داشته باشى حتى در خوابيدن 🍲و خوردن💤
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi ♥️
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈