سلام علیکم طاعاتتون قبول🌹
پیشاپیش عید سعید فطر را تبریک عرض می کنم
امیدوارم همگی سلامت و حاجت روا باشید🌹
امروز آخرین جلسه از کتاب از خانه تا خدا را در خدمتتون بودم. امیدوارم که بهره برده باشید🌹
حتما ما را حلال کنید و التماس دعا🌹
در خدمتتون هستم
با بحث مشاوره
در رابطه با
✴️خانواده و مشکلات خانوادگی
✴️همسرداری
✴️تربیت فرزند
✴️ازدواج
✴️اصلاح تغذیه
جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید
👇👇
@MOSaferr1991
مبحث نکات و سیاست های همسرداری و طب اسلامی را در این کانال پیگیر باشید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
کانال فرم های مشاوره
https://eitaa.com/joinchat/3032088595Cbc12a9d09e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋•°🌱
🦋°•🌱 #ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ✨ﻧﻮﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:" ﻭَﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎ ﺇِﻟَﻴْﻜُﻢْ ﻧُﻮﺭًﺍ" (ﻧﺴﺎﺀ/ 154)
🦋°•🌱 ﻣﻨﺘﻬﺎ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯽﺑﺮﺩ؟ﮐﺴﯽ ﮐﻪ 👌ﺑﯿﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ و ﮐﻮﺭ دل ﻧﺒﺎﺷﺪ.
🦋•°🌱ﺍﯾﻦ ﺗﺴﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ!❗️
ﻣﺎ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ⁉️. ﺍﮔﺮ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻮﺭﯾﻢ.‼️
🦋•°🌱 ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻢ و ﺭﻭﺯ ﻣﺎ ﺷﺐ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ،ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﻢ،
👌ﻣﻌﻠﻮﻡ می شود ﮐﻪ ﻣﺎ ✨ﺑﯿﻨﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ.
#وداع_با_ماه_رمضان ؛بهار قران
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi ♥️
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕#محا
🍃🥀🍃🥀
🥀🍃🥀
🍃🥀
🥀
⚜هوالعشق ⚜
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت_هشتاد_یکم
سرهنگ از اینکه به نوید و یاسین اعتماد کرده بود پشیمان بود و بیش از هر چیز عذاب وجدان رهایش نمیکرد ، میتوانست شب گذشته به خواسته همسرش توجه نکند و برای خواستگاری که به منزلشان می آمد به خانه نرود ، اگر خودش سر پروژه میماند ....
خوب متوجه شده بود با رقبای قوی طرف هستند و نمیتواند به راحتی آنها را مغلوب کند .
سرهنگ رو به هادی گفت : تمام مسیر هایی که روی رادار داریمو دنبال کن نمیخوام جسد برام بیاری
سید هادی : چشم
سرهنگ : خانم فات..
+ سرهنگ ... سرهنگ ..!
سربازی که بخاطر دویدن از نفس افتاده بود ، سرهنگ را صدا میکرد .
ـ چی شده ؟
+ یکی از ماشین هایی که فرستادیم برگشته ... ولی ....
سرهنگ و هادی به سرعت اتاق را ترک کردند که مهدا رو به دو نفر حاضر در اتاق گفت :
بهتره ما کار رو تعطیل نکنیم
محمدحسین و مرضیه (خانم مظفری ) هر دو به جای خود برگشتند که بعد از چند دقیقه مرضیه سیستم هک را پیدا کرد و گفت :
مهدا ؟ پیداش کردم
مهدا : خب الان باید چیکار کنیم ؟!
من میرم دنبال سرهنگ
بعد از این حرف واکرش را برداشت که محمدحسین مانع شد و گفت : من صداشون میکنم شما لطفا مراقب سیستم من باشید
ـ اما من ...
ـ الان میام
مهدا روی کاری که محمدحسین از او خواسته بود تمرکز کرد .
چند دقیقه منتظر ماند اما محمدحسین و سرهنگ نیامدند .
ـ مرضیه خانم ؟ نیومدن !
ـ آره فک کنم اتفاق مهمی افتاده بذار بر میگردم
مهدا : باشه
بیش از نیم ساعت گذشت و خبری از هیچ کس از همکارانش نشد .
نمیتوانست بیش از این منتظر بماند و اگر تعلل میکرد تمام تلاش های محمدحسین و مرضیه از بین میرفت بسم الهی گفت و شروع کرد ...
آموزش های سایبری زیادی ندیده و بنظر نمی آمد موفق شود .
توانست با تغییراتی در سامانه و گیج کردن آنها از طریق هکی که قبلا یاسین با لپ تاپش انجام داده بود آنها را گمراه کند ....
در نهایت آنها که ترس از دست دادن تمام تلاش های سایبری و لو رفتن میزان تراکنش مالی شان داشتند برای حفظ داده های خود عقب کشیدند ...
&ادامه دارد ...
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🍃🥀🍃🥀
🥀🍃🥀
🍃🥀
🥀
⚜هوالعشق ⚜
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت_هشتاد_دوم
رو به قبله سجده ای بجا آورد و خدا را بخاطر این پیروزی شکر کرد ، میدانست اگر امداد های غیبی خدا به سمتش نمی آمد و توسل به حضرت مادر را نداشت موفق نمیشد ...
تازه به یاد آورد که همکارانش برای چه چیزی بیرون رفته اند .
واکر را برداشت به سمت بیرون راه افتاد . ساختمان آرام و در سکوتی ترسناک به سر می برد اما اتاق سرباز ها بنظر شلوغ می آمد در را زد .
کسی در را باز نکرد . خودش وارد شد با دیدن صحنه ی رو به رویش با تعجب به آنها نگریست .
آنچه را می دید باور نداشت ...
راننده یاسین با چهره ای خون آلود بی حال روی زمین دراز کشیده بود و همه ی همکارانش با ناراحتی و خشم به او نگاه میکردند .
مهدا حس میکرد قلبش از وضع جوان مقابلش فشرده شده است ...
با سختی جلو رفت با پا هایی که ناتوان تر از همیشه با او سر ناسازگاری داشتند ...
کنار محمدحسین ایستاد و به جسم خونین سربازی نگاه کرد که فقط ۱۴ روز از خدمتش باقی مانده بود ، پسری که راننده و سرباز در اختیار خودش بود برای پیدا کردن سرنخی از مروارید و کشف عقرب ...
وقتی با هم برای بازرسی به کلانتری ها می رفتند به مهدا گفت که به دختر عمویش علاقه دارد اما چون مادر و خواهری ندارد کسی نیست برایش خواستگاری برود و مهدا قول داده بود با پدر و مادرش برایش به خواستگاری بروند ... از آن روز مهدا شد خواهری که هیچ وقت نداشته ... آنقدر او را دده جان * صدا کرده بود که همه متوجه شده بودند ...
پسری که با گویش آبادانی و قلبی مهربان شهره ی پادگان بود ... اما حالا زبانی برایش نگذاشته بودند که شیرین زبانی کند ... و زبان شیرینش را بریده بودند ...
اشک های مهدا صورتش را قاب کرد ، آن لحظه نه به ماموریت فکر میکرد ، نه به پروژه ، نه به سیستم ، نه به ...
فقط به او فکر میکرد ... فقط به دختری که دوست داشت ... حتی اگر تنها مشکلش عدم تکلم باشد چه کسی حاضر است با پسری لال ازدواج کند ؟!
پاسداران بهداری برای رساندنش به بیمارستان در تکاپو بودند که سرهنگ از اتاق بیرون رفت و خانم مظفری گفت : آقا سید الان باید چیکار کنیم ؟
سیدهادی کلافه دستی به مو هایش کشید و گفت : بریم سر سیستم نمیشه که ره...
ـ انجامش دادم
همه به مهدایی که به رد خون زل زده بود نگاه کردند .
محمدحسین : میشه بگید دقیقا چیکار کردین ؟
ـ اطلاعاتو پس گرفتم ...
همون سیستم هم هک کردم ...
از قبل رمز سایتشون رو داشتم ...
اشک ریخت به رد خون اشاره کرد و گفت :
خودش رمزو پیدا کرده بود ...
دیشب برام ایمیل کرد ...
میگفت دو روزه داره تلاش میکنه ...
میخواستم از عقرب بهش بگم ....
بهش بگم کسی که خیلی وقته دنبالشیم همون ث...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دده ، در گویش شهر آبادان به معنای خواهر است .
&ادامه دارد ...
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌸🍃ساعات آخر است گدا را حلال کن...
این هم بساطِ بنده ی بی دست و پای تو
#وداع_با_ماه_رمضان
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi♥️
🗞eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
🌏(تقویم همسران)🌏
⬅️اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی.
✴️ یکشنبه 👈4 خرداد 1399
👈 1 شوال المکرم 1441👈24 می 2020
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
نماز و روزه های شما مقبول درگاه حضرت حق عید سعید فطر بر همه شما دوستان مبارک .
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔥مرگ عمرو بن العاص (43 هجری)
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
❇️روز مبارک و شایسته ای برای همه امور خصوصا:
✅ازدواج عقد عروسی و خواستگاری..
✅انواع تجارت و داد و ستدها.
✅و دیدار با حکام و سلاطین و امیران و...خوب است.
👼مناسب زایمان است و نوزاد محبوب و مقبول مردم است. ان شاءالله.
✈️ مسافرت خیلی خوب و سود فراوان دارد.
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
✳️تاسیس شرکت.
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️و معامله املاک نیک است.
🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑مباشرت و مجامعت.
مباشرت امروز (روز یک شنبه) مکروه و فرزند حاصل از ان شرور شود و یا بچه دار نگردد مگر در پیری.
امشب (شب دوشنبه) مباشرت خوب و فرزند حاصل از ان به قسمت و روزی خود راضی خواهد بود.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،باعث کوتاهی عمر است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری برای رگها ضرر دارد.
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 2 سوره مبارکه بقره است.
الم ذالک الکتاب لاریب فیه....
و چنین استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع پیدا می کند که در فکر و خاطرش نبود .
و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به او می رسد که باعث خوشحالی و مقام و منزلت وی گردد.ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
تقویم همسران صفحه 116
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
025 377 47 297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1