📖یک روز همسرم وسط روز به خانه آمد. با چهره ای بهم ريخته، به طرف کمد وسایل احمد رفت...
در دلم آشوبی بود، مطمئن بودم اتفاقی افتاده،،،
گفتم:هرچی شده بگو من آماده ام نترس.
با نگرانی سرش را بالا آورد و گفت: "تو فکر کن احمد شهید شده."🥀
دستانش را گرفتم و گفتم:ببين کمالی اگر احمد شهید شده،خواهش میکنم برای احمد گريه نکنی ها،
برای حضرت علی اکبر گریه کن."
لبخند تلخی زد وگفت:"تمام بچه های سپاه موندن چطوری به تو خبر بدن،تو داری به من اینطوری میگی؟!"
🕊▬▬ ▬🕯๑🌷๑🕯▬▬▬▬🕊
❇️برگرفته از مجموعه کتب
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
(خاطرات خانم امینی بانوی ایثارگر شهرستان تفرش و مادر شهیدان احمد و محمد کمالی مقدم)
#کتابخوانی_به_سبک_رُميصا
#لشگر_فرشتگان/مادران_شهدا
🏴↘️______________________
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🆔 @Romaysa135
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
📖📖زمانی که ولی اله را داخل قبر می گذاشتند،گفتم:«شش ماهه که پسرم رو ندیدم،اجازه بدید برم جلو»
رویش را کنار زدم و گفتم:«ولی اله خوشا به سعادتت،سلام منو به حضرت زینب(س) برسون،سلام منو به فاطمه زهرا(س)برسون....»
🍃🌷🍃🌷
🎤بعد از آنکه اورا به خاک سپردند،میکروفون را گرفتم و شروع به صحبت کردم:
«بردارا!خواهرا! ولی اله برای چی شهید شد؟شما باید راهشو ادامه بدید،نکنه حالا بگید ولی اله شهید شده ما هم بریم شهید بشيم،
نه،اینجوری کارتون درست نیست.برای شهادت نه،برای اسلام و کمک به اسلام،برای دفاع از ایران برید جبهه و راه شهيد رو ادامه بدید.امروز جنازه ولی اله با عزت و احترام خاک شد،ولی جنازه حضرت قاسم چی؟...»
▬▬▬
🕊▬▬ ▬🕯๑🌷๑🕯▬▬▬ 🕊
❇️برگرفته از مجموعه کتب
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
(خاطرات خانم میرزا آقایی بانوی ایثارگر شهرستان خمین و مادر شهیدان قدرت اله و ولی اله زین العابدینى)
#کتابخوانی_به_سبک_رُميصا
#لشگر_فرشتگان/مادران_شهدا
🏴↘️______________________
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🆔 @Romaysa135
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
📖باخانم هاتصمیم گرفتیم جایی برای مکان کلاس ها پیدا کنیم.صندوقی گذاشته بودیم و برای مکان جدید کلاس پول جمع میکردیم....🗳
بالاخره باکمک خيرين و خانمها زمینی خریدیم وهرقسمت مصالح را فردی به عهده گرفت....
🕌بعدچندماه این مکان تکمیل شد و نام مقدس«مکتب الزهرا» را برایش انتخاب کردیم.
🥞🍞با شروع جنگ از سپاه آمار نیازمندی های جبهه را دریافت میکردم و به خانمهای مکتب الزهرا اطلاع میدادم.
برخی مربا می پختند،بعضی نان وفتير
🧤🧦🧣بعضی هم کار خیاطی لباس رزمندگان و بافتن شال وکلاه برای رزمندگان را انجام می دادند.....
🔰برگرفته از مجموعه کتب
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
(خاطرات خانم صفا بانوی ایثارگر شهرستان زرنديه و مادر شهیدان محسن و حسین محمديان)
#کتابخوانی_به_سبک_رُميصا
#لشگر_فرشتگان/مادران_شهدا
📖↘️______________________
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🆔 @Romaysa135
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🌱🌹مادران شهدا🌹🌱
🔰مجموعه کتب هفت جلدی
#لشگر_فرشتگان(دفتر مادران شهدا)
🔶خاطرات جمعی از مادران شهيد استان مرکزی،روایتی از تاریخ شفاهی نقش آفرینی زنان ایثارگر و مادران شهيد استان مرکزی در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
🖼↘️_______________________
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🆔 @Romaysa135
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
📖سالها با امید اینکه اسیر شده است،رادیو همدم من بود.بیشتر روز را درخانه بودم تا نکند خبری از بهرام بیاورند ومن نباشم.
مهمانی هم که میرفتم،دلم میخواست زودتر به خانه برگردم،
سر مزار شهدا که میرفتم همیشه با سوز دلم وزيرلب میخواندم: گلی گم کرده ام می جویم اورا.....🥀
💎فقط همین یک پسر راداشتم که مهربانی هایش مرا به شدت به خود وابسته کرده بود واز نبودش دلم آرام نميگرفت؛
اماوقتی بهرام جوانم رادر لباس جبهه می دیدم به یاد حضرت علی اکبر امام حسین(ع)می افتادم سکوت میکردم و بغض و نگرانی هایم را فرو می بردم...🌷
❇️برگرفته از مجموعه کتب
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
(خاطرات خانم بهراميان بانوی ایثارگر شهرستان اراک و مادر شهید بهرام انزلچى)
#کتابخوانی_به_سبک_رُميصا
#لشگر_فرشتگان_مادران_شهدا
📖↘️______________________
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••
🆔 @Romaysa135
•┈••✾❀🌷🕊❀✾••┈••