eitaa logo
رمیصاء
307 دنبال‌کننده
416 عکس
71 ویدیو
1 فایل
ارائه الگوی بانوی مجاهد مسلمان ایرانی ارتباط با ادمین کانال رمیصاء: @AtiehAvini
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه ی بیمارستان در محوطه قرار داشت. یک روز که کارم کمتر بود، برای گرفتن کتاب از ساختمان بیمارستان خارج شدم و داخل محوطه شدم. هم زمان آمبولانسی وارد محوطه شد. دو شهید آورده بودند. کنجکاو شده بودم، در آمبولانس را باز کردم تا ببینم شهدا را می شناسم یا نه؟ وقتی صحنه ی داخل آمبولانس را دیدم، از حال رفتم. دو تا تنه ی سوخته ی سیاه در ماشین بودند. زغال شده بودند. هنوز سوخته شان جلیز و ولیز می کرد و از بدنشان چیزی مثل روغن به صورت حباب بیرون می زد. حالم که بهتر شد از راننده نحوه شهادتشان را پرسیدم. گفت:« د تا نوجوان بسیجی اعزامی از فارس بودند. کارشان در منطقه تعمیر ماشین بود یکی شان زیر ماشین کار می کرده و دیگری هم برای دادن ابزار کنارش ایستاده بود که خمپاره مستقیم به ماشین می خورد و ماشین منفجر می شود. این دو تا جزغاله شده بودند. تا چند ساعت حالم خراب بود. خیلی گریه کردم. به حالشان غبطه می خوردم. هنوزم که هنوز است آن صحنه پیش چشمم مجسم است. @romaysa135