هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
می گوینـد :
شهـ❤️ـدا رفتند تا ما بمانیـم . . .
ولی من میگویم :
شهـ🕊ـدا رفتند تاماهم
به دنبالشان برویم
آری !
جــامانده ایم . . .
دل راباید صاف کرد !
🖤🖤
❥﴾ @romaysa_girl ツ
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
base(1)(1).apk
17.34M
برنامه انیمیشن ساز عکس🌧🌸
#معرفی_برنامه🍒
با ما بهترین باش ⛹🏻♀
@romaysa_girl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*متولیان حجاب زنده اید*⁉️
*بیایید بیرون به ما گیر بدید لااقل*
*بفهمیم نفس میکشید*
زخم بستر نگیرید یه وقت 💥✋🏻
̶͟͞ب̶͟͞ا ̶͟͞ل̶͟͞ب̶͟͞ا̶͟͞س ̶̶͟͟͞͞خ̶͟͞و̶͟͞ا̶͟͞ب ̶͟͞د̶͟͞ا̶̶͟͟͞͞ر̶͟͞ن ̶͟͞م̶͟͞ی̶͟͞ا̶͟͞ن ̶͟͞ب̶͟͞ی̶͟͞ر̶͟͞و̶͟͞ن ̶͟͞د̶͟͞ی̶͟͞گ̶̶͟͟͞͞ه
*میگه اقتصاد بهش فشار اورده بی حجاب شده*!!!!!!!
بابا این خرج سگش اندازه یه خانواده هست …
اینا فشار اقتصادی نیست✋🏿
اینا فشار غرب زدگیه
فشار غرب پرستیه
اینا فشار بی غیرتی و بی حیاییه
@romaysa_girl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_مصطفی_صدرزاده
دلم به درد اومد وقتی اینو دیدم💔😭کاش از خودمون بپرسیم که شهدا برای چی رفتن؟!😭😭
روحشون شاد❤️
@romaysa_girl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر_شهید_محسن_حججی:
عکس سربریدنش رو دیدم دلم آتیش نگرفت، صبرکردم
روزاول عکس اسارتش رودیدم دلم نلرزید، صبر کردم
امایه صحنه دیدم آتیشم زد...
یا ابا عبدالله 😭
#التماس_دعا 🙏
@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
#نماز_شب
💠میرزا اسماعیل دولابی (رحمةالله):
🔸خداوند ما را بزرگ آفریده است و برای ما نقشه دارد. پس بیا در شبانه روز یه ربع، ده دقیقه برای خدا خلوت کن.
🔸نیمه شب نماز هم نمی خواهی بخوانی نخوان، ولی بنشین و جسم و روح و هستی خود را بگذار در مقابل خدا.
🔸خدایا دنیا خیلی شلوغ است خودت میدانی عالمی که در آن زندگی میکنیم خیلی شلوغ است؛ می خواهم ده دقیقه بنشینم خستگیم در برود.
شب و روز به کار مشغولم؛ یا نماز می خوانم یا راه می روم یا برای فردا خیالات میکنم. همه وقت به کار مشغولم... حتی در خواب هم کار میکنم. چند دقیقه اجازه بده در محضر تو بنشینم.
🔸این را با خودتان بگویید و بنشینید و با خدای خودتان خلوت کنید. ممکن است در همین چند دقیقه خلوت کار چند هزار ساله را انجام بدهید.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
بِسمِرَبِّنآمَـــتْڪِھاِعجٰآزمیڪُنَد••
یـٰااُمٰـاهْ🌼••
#سلامروزتونمعـطربهنآمامآمزمآن(عج)💛.•
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
#دعاے_فرج🚶♀️
#قرارروزانه🌿
•┈••✾•✨💙✨•✾••┈•
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.﴾
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
..🌸..
سلام بر تو اے مولایـےڪہ آیہ آیہ قـرآن ما را بہ سوے تو دعوٺ مےڪند...
🌼دلم براے تو تنگ است اے سرا پا خوب
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
امام على عليه السلام:
بر ناملايمات چشم فروبند وگرنه هيچگاه خشنود نباشى!
أغْضِ عَلى القَذى و إلاّ لَم تَرضَ أبدا
حکمت ۲۱۳ نهج البلاغه
📚 @romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
﷽
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#سلام_امام_زمانم
.
.
√~ @romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○°❣️
╭─━─━─• · · ·
🏝یک کار برای امام زمان که همه میتونیم انجام بدیم.🏝
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
*•• اللّٰهُــღــــمَّ_عجَّــل_لِوَلیـــک_ الفَــღــــرَج ••*
@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
✍️#داستان
🍃خدایا شکرت
روی نیمکت پارک نشسته بود و به لباسهای کهنه فرزندش و تفاوت او با بچه های دیگر نگاه میکرد، ماشین گران قیمتی جلو پارک ایستاد و مرد شیک پوشی از آن پیاده شد و با احترام در ماشین را برای همسرش که پسرکی در آغوش داشت باز کرد.
با حسرت به آنها نگاه کرد و از ته دل آه کشید.آنها کودک را روی تاب گذاشتند.
خدایا! چه می دید! پسرک عقب مانده ذهنی بود.
با نگاه به جستجوی فرزندش پرداخت، او را یافت که با شادی از پله های سرسره بالا می رفت. چشمانش را بست و از ته دل خدا را شکر کرد.
@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
#شهیدانہ᯾
مامُـدَعیـانِعـــشق
مَـن،مَـنبَلَدیم🌱🖇
ازراھشما
شِعـرنِوِشتَـنبَلَدیمـ... 💌
هَرچَندڪِه
بَــرعَڪسِشما،تاڪردیمــ... 🥀
اما زشما ،
عَڪسگِرِفتَنبَلَدیمـ...(:
شرمندهکھمدامشرمندهایم💔⛓
@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅احسنت به این بیان و استدلال.
🎥حتما ببینید
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
➢⇨@romaysa_girl
هدایت شده از ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلواتخاصهامامرضاعلیهالسلام:
اللهّمَصَلّعَلیعَلیبنْموسَیالرّضاالمرتَضیالامامِ التّقیالنّقیوحُجَّّتکَعَلیمَنْفَوقَالارْضَومَنتَحتَالثریالصّدّیقالشَّهیدصَلَوةَکثیرَةًتامَةًزاکیَةًمُتَواصِلةمُتَواتِرَةً
مُتَرادِفَهکافْضَلِماصَلّیَتَعَلیاَحَدٍمِنْاوْلیائِک🌸
💔¦⇠#بهوقتدلتنگی
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
✨✨ - - -✼🍃❤️🍃✼- - -✨✨
@romaysa_girl
✨✨ - - -✼🍃❤️🍃✼- - -✨✨
ࢪمـیــصــــا¦✿¦ⓢᎯעᏒⓞꪑᎯ
‹بسـماللّٰـهالرحمـنالرحیـم..!"› #سهدقیقهدرقیامت🤍-! #پارت۳۱ ±تنهـايـی آن روز در بيمارستان، ب
.‹بسـماللّٰـهالرحمـنالرحیـم..!"›
#سهدقیقهدرقیامت🤍-!
#پارت۳۲
±نشانـههـا
پس از ماجرايي كه براي پسر معتاد اتفاق افتاد،فهميدم كه من برخي از اتفاقات آينده نزديک را هم ديدهام. نميدانستم چطور ممكن است. لذا خدمت يكي از علما رفتم و اين موارد را مطرح كردم.
ايشان هم اشاره كرد كه در اين حالت مكاشفه كه شما بودي،بحث زمان و مكان مطرح نبوده. لذا بعيد نيست كه برخي موارد مربوط به آينده را ديده باشيد.بعد از اين صحبت، يقين كردم كه ماجراي شهادت برخي همكاران من اتفاق خواهد افتاد.
يكي دو هفته بعد از بهبودي من، پدرم در اثر يك سانحه مصدوم شد و چند روز بعد، دار فاني را وداع گفت. خيلي ناراحت بودم، اما ياد حرف عموي خدا بيامرزم افتادم كه گفت: اين باغ براي من و پدرت هست و بهزودي به ما ملحق ميشود. در يكي از روزهاي دوران نقاهت، به شهرستان دوران كودكي و
نوجواني سر زدم، به سراغ مسجد قديمي محل رفتم و ياد و خاطراتكودكي و نوجواني، برايم تداعي شد.
يكي از پيرمردهاي قديمي مسجد را ديدم. سلاموعليك كرديم و براي نماز وارد مسجد شديم.يكباره ياد صحنههايي افتادم كه از حساب و كتاب اعمال ديده بودم.ياد آن پيرمردي كه به من تهمت زده بود و بهخاطر رضايت من، ثوابحسينيهاش را به من بخشيد.اين افكار و صحنه ناراحتي آن پيرمرد، همينطور در مقابل چشمانم
بود.باخودم گفتم: بايد پيگيري كنم و ببينم اين ماجرا تا چه حد صحت دارد. هرچند ميدانستم كه مانند بقيه موارد، اين هم واقعي است. اما دوست داشتم حسينيهاي كه به من بخشيده شد را از نزديك ببينم.
به آن پيرمرد گفتم:فلاني را يادتان هست؟ همان كه چهار سال پيش مرحوم شد.
گفت: بله، خدا نور به قبرش بباره. چقدر اين مرد خوب بود. اين آدم بيسر و صدا كار خير ميكرد. آدم درستي بود. مثل آن حاجي كم پيدا ميشود.
گفتم: بله، اما خبر داري اين بنده خدا چيزي تو اين شهر وقف كرده؟ مسجد، حسينيه؟!
گفت: نميدانم. ولي فلاني خيلي با او رفيق بود. حتماً خبر دارد. الان هم داخل مسجد نشسته.بعد از نماز سراغ همان شخص رفتيم. ذكر خير آن مرحوم شد و
سؤالم را دوباره پرسيدم: اين بنده خدا چيزي وقف كرده؟اين پيرمرد گفت: خدا رحمتش كند. دوست نداشت كسي خبردار شود، اما چون از دنيا رفته به شما ميگويم.ايشان به سمت چپ مسجد اشاره كرد و گفت: اين حسينيه را ميبيني كه اينجا ساخته شده. همان حاج آقا كه ذكر خيرش را كردي اين حسينيه را ساخت و وقف كرد. نميداني چقدر اين حسينيه خير
و بركت دارد.الان هم داريم بنايي ميكنيم و ديوار حسينيه را برميداريم و ملحقش ميكنيم به مسجد، تا فضا براي نماز بيشتر شود.من بدون اينكه چيزي بگويم، جواب سؤالم را گرفتم. بعد از نماز سري به حسينيه زدم و برگشتم. من پس از اطمينان ازصحت مطلب، از حقم گذشتم و حسينيه را به باني اصلياش بخشيدم.شب با همسرم صحبت ميكرديم. خيلي از مواردي كه براي من پيش آمده، باوركردني نبود.
بالبخند به خانمم گفتم: اون لحظه آخر به من گفتند: بهخاطر دعاهاي همسرت و دختري كه تو راه داري شفاعت شدي. به همسرم گفتم: اين هم يك نشانه است. اگه اين بچه دختر بود، معلوم ميشه كه تمام اين ماجراها صحيح بوده. در پاييز همان سال دخترم به دنيا آمد. اما جداي از اين موارد، تنها چيزي كه پس از بازگشت، ترس شديدي در من ايجاد ميكرد و تا چند سال مرا اذيت ميكرد، ترس از حضور در قبرستان بود! من صداهاي وحشتناكي ميشنيدم كه خيلي دلهرهآور و ترسناك بود.اما اين مسئله اصلا در كنار مزار شهدا اتفاق نميافتاد. در آنجا آرامش بود و روح معنويت كه در وجود انسانها پخش ميشد. لذا براي مدتي به قبرستان نرفتم و بعد از آن، فقط صبحهاي جمعه راهي مزار دوستان و آشنايان ميشدم. اما نکته مهم ديگري را که بايد اشاره کنم اين است که: من در كتاب اعمالم و در لحظات آخر حضور در آن دنيا، ميزان عمر خودم را كه اضافه شده بود مشاهده كردم. به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پايان رسيده! من اکنون در وقتهای اضافه هستم!اما به من گفتند: مدت زماني كه شما براي صله رحم و ديدار والدين و نزديكانت ميگذاري جزو عمر شما محسوب نميشود. همچنين زماني كه مشغول بندگي خالصانه خداوند يا زيارت اهلبيت هستيد، جزو اين مقدار عمر شما حساب نميشود.
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
𝐣𝐨𝐢𝐧↠ @romaysa_girl