روح کوچولو طبق طبق کتاب میبینم، قهوه میبینم، قدرِ نور رو هِجی کردن، ظرافتی که نمیدونم چطور باید توصیفش کنم، طنزی زیر پوست و گَه‌گاهی و این جمله... احتمالا صاحبِ اینجا نازک‌دل و نرم‌خویی هست که سعی داره ملولِ این روزگار نشه. تلاشِ شما از اینجا که من وایسادم وقار داره🪻

مرسی که قلب شما اینهمه زیباست و زیبایی میبینه، ممنون از این شیوایی کلام که مارو شیدا میکنه. هزار بوسه تقدیم شما خوشگل خانم💘

گفتی : بیا تمومش کنیم این قهرُ بچه بازیارو ؛ عارضم خدمت شما که، تو همون وقتی که خندمو به بُهت تبدیل کردی تموم شدی. تو همون وقتی که وسط مهمونی بغض کردم تموم شدی. تو همون وقتی که گفتی دوستم نداری تموم شدی. تو همون وقتی که منو بلاتکلیف گذاشتی تموم شدی. تو همون وقتی که غرورتو بیشتر از من دوست داشتی ،تموم شدی! تو همون وقتی که ضعفمو به روم آوردی تموم شدی. تو همون وقتی که درکم نکردی تموم شدی. تو خیلی وقته تموم شدی..

_

از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست؛ در باغ هم پروانه غمگین گرفتار است .. _

اگه مامانا وارد یه جوراب میشدن .

این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی ،باز دیوار است.. _

‏ببخشید وقت نکردم به پیامت جواب بدم اسکرین شات گرفته بودم واسه دوستم بگه بهت چی بگم.

اینکه به حریم شخصی طرف مقابل ( اونم کسی که قراره باهات آشنا بشه) احترام نمیذارید و بهش افتخارم میکنید جای فکر و غصه داره .

خیال : وَهم، سودا، آنچه در خواب دیده شود! مصداقِ: خیال سرآغاز عشق خیال را باید سوی خدا سیر داد . .

داشتم از کارمند پزشک قانونی پرس و جو میکردم . خانوم نسبتا محترمی با قیافه ی بسیار کنجکاو(فضول) حرفمو گوش داد ،مکالمه که تموم، شد پرسیدن : شما معتادی اومدی آزمایش اعتیاد بدی ،ترک کنی؟ _

من، وقتی که جلو آینه صرف شد، لوازم ارایشم :