نمیدونم چرا ولی همیشه شهریور از لحظه اولش برام بوی تموم شدن میده. تموم شدن همه چی. انگار که دوباره قراره عزیزانت از پیشت برن. یا مثلا بوی خونهای که دیگه کسی توش زندگی نمیکنه
توئیت//
روح کوچولو؛
با خودم بدون تو چیکار کنم؟
If I have found the words,
you might have stayed !
هدایت شده از حرفهای نگفته افضل
مترو سوار شدن دیگه حال نمیده، من باید برم لبنان، هم شیعه هست هم سنّی هست هم دروزی هست هم مسیحی هست، ارمنی داره. تو خیابون راه میری تنوع میپاشه تو صورتت
گذشتم از سر عالم ، کسی چه میداند ؛
که من به گوشهٔ خلوت ، چه عالمی دارم .