eitaa logo
مواعظ
15 دنبال‌کننده
234 عکس
179 ویدیو
5 فایل
چیزی به نام روح هم داریم که باید تغذیه درست شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اندیشه ولایت
﷽؛ 🌐انسان 250ساله/ 46 "شیعه ادّعایی نباشیم" امام خامنه‌ای(روحی فداه) : 🔹می‌گوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمی‌دهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم می‌بریم! 🔹مگر نمى‌گوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سوره‌ى دهر درباره‌ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ نسبت به و كمك به ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه». 🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمى‌شود كه ما دم از (سلام‌اللَّه‌عليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش -مثل و (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليه‌السّلام)- بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ 🔹ما مى‌گوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى‌بُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مى‌بُريم! 🗓۱۳۷۰/۱۰/۵ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •● بیانِ معارف انقلاب اسلامی ●• @andishe_emam
📌فریب حلوای و را نخوریم روزی ، زعفرانی برای دُؤلی فرستاد. ابوالاسود حلوا را کنار گذاشته بود، اما دختر وی نادانسته انگشتی از آن را خورده بود. ابوالاسود به دخترش اعتراض کرد که چرا حلوای معاویه را خورده است؛ زیرا معاویه قصد دارد دل ما را از سیاه کند تا امیرمؤمنان (ع) از آن گرفته شود. دختربچه گفت: پدر جان، هنوز حلوا جذب بدن من نشده است. پاهایم را بگیر و من را وارونه کن تا آن را بالا بیاورم. ابولاسود چنین کرد و در قابل شعری گفت: «ای پسر هند! ایا با حلوای زعفرانی، میخواهی و خود را به تو بفروشیم؟ پناه بر خدا! چگونه این کار عملی خواهد شد، در حالیکه سرور ما امیرمؤمنان علی(ع) است.» 📚عباس قمی، الكنى والألقاب، ج1، ص10. 📚منتجب الدين بن بابويه، الاربعون حدیثا، ص81. 👇👇 🌻 @ahlebait110
هدایت شده از سیره آقا
💟 پدرم طاقت دوری ما را نداشت! ⭕️ خاطره رهبرانقلاب از بزرگوارشان: من کمتر پدری را دیدم که ‌اين‌قدر نسبت به فرزندانش داشته باشد. من چهارده پانزده سالم بود. من و برادرم محمدآقا از پدرم اجازه می‌گرفتیم و می‌رفتیم ییلاق برای گردش و . با دوستان طلبه می‌رفتیم وکیل‌آباد. یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که برمی‌گشتیم، خسته و کوفته می‌خوابیدیم. پدرم که از بر می‌گشت، ماها را توی خواب می‌بوسید. طاقت نمی‌آورد. از صبح ما را ندیده بود.‌ اينقدر دلش تنگ شده بود.‌ 🆔 @sireh_agha