سلوک در مکتب روضه_11.mp3
9.23M
#سلوک_در_مکتب_روضه ۱۱
#حرف_آخر
صدبار اگر توبه شکستی ... بازآی!
کشتی حسین "ع"، برای همگان جا دارد!
اهل معرفت.mp3
5.43M
#تلنگری 💌
زهیر ...
بُریر ...
وهب ...
و تمام اصحاب عاشورای ۶۱ همراه با امام بودند و به امام رسیدند؛
تمام سرنوشتشان را یک انتخاب رقم زد...
وقت حساب کتاب رسیده... چقدر به آن ها شباهت داریم؟!
#استاد_شجاعی 🎤
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث ( اطعام ) ؛
قال امیرالمؤمنین الإمامُ على
عليه السلام :
قوتُ الاجسادِ الطَّعامُ وَ قوتُ
الارواحِ الاطعامُ؛
غذاى جسم، خوردن و غذاى
روح، خوراندن است.
دعوات(راوندی) ص ۱۴۲
مشكاة الأنوار ص ۳۲۵
💠در محضر شیخ اسماعیل دولابی
💎 خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد. با تار و تور و تیرِ خود ، آدم ها را جذب می کند.
💎 تار خدا قرآن است . نغمه های قرآن آسمانی است . خیلی ها از این طریق قرآن جذب می شوند.
💎خیلی ها را با تور جذب خودش می کند ، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر .
💎 تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش می کند.
اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری می کردند.
شد دلم آسوده چون تیرم زدی
ای سرت گردم چرا دیرم زدی؟
▪️ @rooshanfekr
#مراقبت_در_تعامل_با_همسر
🌟شیخ عارف کامل ما ، حضرت حجه الحق مرحوم #آیت_الله_پهلوانی [قدس سره] هرچند گاه تذکراتی راهگشا نسبت به رعایت #حقوق_خانواده و پرهیز از سختگیری های غیرلازم داشتند.
در یکی از جلسات فرمودند : 💎«خداوند اگر بخواهد شما را #امتحان کند ، با همسرتان امتحان می کند که شبانه روز با او سر و کار دارید، گاهی همسرتان بدون مقدمه حرفی که باب میل شما نیست می زند، که اگر مراقب نباشید، با یک گفتار و رفتار نامناسب در مقابل او، اندوخته های معنوی تان را بر باد می دهید.»
از این تذکر به فکر فرو رفتم که در تعامل و معاشرت با همسر، مراقبت ها و مواظبت های دائمی شدیدی لازم است، چراکه همیشه با او سر و کار داری و با اندک غفلتی ممکن است حقی از حقوق کثیر او تضییع گردد و به حسرت حرمان از نعمت های معنوی و اخروی مبتلا شوی و از الطاف خاصه حضرت حق -جل جلاله- محروم گردی و از نظر او بیفتی.
📚 #سلوک_با_همسر ،
@rooshanfekr
🔸استاد قرائتی:
💠 شکنجه شیطان 💠
🍁مردی، قنبر، غلام علی (علیه السلام) را دشنام داد. قنبر خواست که دشنام او را برگرداند حضرت او را صدا کرد و گفت: ای قنبر! آرام باش! بگذار که این شخص دشنام دهنده، خوار باشد. تو با سکوت خود، خداوند رحمان را خشنود می کنی و دشمن خود، شیطان را شکنجه می دهی!!!
@rooshanfekr
#حدیث_روز
💠 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أُتِيَ النَّبِيُّ ص بِأُسَارَى فَأَمَرَ بِقَتْلِهِمْ وَ خَلَّى رَجُلًا مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ الرَّجُلُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ كَيْفَ أَطْلَقْتَ عَنِّي مِنْ بَيْنِهِمْ فَقَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ
❇️ أَنَّ فِيكَ خَمْسَ خِصَالٍ يُحِبُّهَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
1⃣ الْغَيْرَةَ الشَّدِيدَةَ عَلَى حَرَمِكَ
2⃣ وَ السَّخَاءَ
3⃣ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ
4⃣ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ
5⃣ وَ الشَّجَاعَةَ
✅ فَلَمَّا سَمِعَهَا الرَّجُلُ أَسْلَمَ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ وَ قَاتَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص قِتَالًا شَدِيداً حَتَّى اسْتُشْهِدَ
❇️ امام باقر عليه السّلام فرمود: اسيرانى چند به نزد پيغمبر آوردند پيغمبر دستور فرموده آنان را بكشند و مردى را از ميان آنان رها فرمود آن مرد عرض كرد اى پيغمبر خداى براى چه مرا از ميان اينان رها فرمودى فرمود: جبرئيل مرا از جانب خداوند خبر داد كه تو را پنج خصلت است خصلتهائى كه خدا و رسولش آنها را دوست ميدارد نسبت باهل و عيالت سخت غيرتمندى و سخاوت و خوش خلقى و راستگوئى و شجاعت دارى چون آن مرد اين سخن شنيد اسلام آورد و نيكو مسلمانى شد و در ركاب رسول خدا جنگ سختى نمود تا بدرجه شهادت رسيد.
📚 خصال جلد ۱ ص ۲۸۲
آیت الله حق شناس:
جوانی که وقتی به محرمات الهی میرسد چشم میپوشد،
امامزمان(عج) به او افتخار میکند!
#امامزمان
#حق_شناس
#جوان
#هوای_نفس
#افتخار
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
💠 شک در اصل وضو (شک دارد وضو گرفته یا نه)
 قبل از نماز: باید وضو بگیرد.
 در بین نماز: نماز او باطل است و باید دوباره وضو بگیرد و نماز را دوباره بخواند.
 پس از نماز (شک دارد نماز خوانده شده با وضو بوده یا نه): نمازی که خوانده صحیح است، ولی باید برای نمازهای دیگر وضو بگیرد.
💠شک در بطلان وضو (شک دارد وضویی که گرفته باطل شده یا نه): بنا میگذارد که وضوی او باطل نشده است.
💠 شک در صحت وضو (پس از انجام وضو شک دارد وضویی که گرفته صحیح بوده یا نه): در صورتی که احتمال میدهد وضو را صحیح انجام داده و در وقت وضو متوجه انجام آنچه در صحت وضو معتبر است بوده، به شک خود اعتنا نکند (و بنا بر صحت بگذارد)
@rooshanfekr
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...( 4)
🔥عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید.
⚡️کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند.
در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
📛"آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟"
🔰مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛" نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود."
🔴 مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛"حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است."
♨️ غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند.
♻️مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد.
🌹نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟
🔹مامورین ابن زیاد.
🔸این سر کیست؟
🔹 سر حسین ابن علی
🔸کدام علی؟
🔹 علی ابن ابیطالب.
🔸 مادرش کیست؟
🔹فاطمه دختر رسول خدا.
🔸دختر پیامبرتان؟
🔹بلی!
🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم...
♦️ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد.
🔴ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند.
🌸راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. 🌷
💥فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند،
وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود:
🔴"و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون.
و در طرف دیگر:
🔴 "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"
🌺اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند،
⚡️به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند.
🔥مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند...
📙 نفس المهموم ص423،
📔 صواعق المحرقه ص197.
📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82
📕نفس الهموم ص 429
📓 کامل بهایی ج2،ص186
@rooshanfekr
ای رهگذر کوچه احساس کجایی؟
محبوب ترین عابر شبهای رهایی؛
تا خال لبت نقطه حساس وجود است؛
حساس ترین منطقه در منطِق مایی؛
ای خوب ترین منظره در چشم ملائک؛
بر روی زمین ناب ترین عکس خدایی؛
دلتنگ تو این بار گل و باغ و بهارند؛
ای کاش گل نرگس من زود بیایی...
*اللهم عجل لولیک
امام رضا علیه السلام و الصلوات:
خواندن قاری قرآن در مقابل هر حرفی که در نماز قرائت می کند ، صد حسنه دارد
و اگر نشسته بخواند، پنجاه حسنه دارد، با وضوء و در غیر نماز بخواند، بیست و پنج حسنه دارد.
منبع: بحارالانوار ج 89 ص
▪️🕊🌻🕊▪️
☑️امامصـادقعلیه السلاممیفرماید:
◻️همہدرآخـرالزمان به خطـامےافتند
وجدا جدا میشوند..
◻️جز آن گروهے ڪه برجـدم
اباعبداللہ گریه میڪنند
🔘 سفینةالبحار،ج۱۲،ص۳۵۰
▪️🕊🌻🕊▪️
💎تشرف در صحن امام علی علیه السلام
سیدبحرالعلوم می گوید:
واردحرم امیرالمومنین شدم دربالا سر حضرت دیدم امام زمان عجل الله فرجه نشسته ومشغول قرآن خواندن است ،محوتماشای حضرت شدم وبه قرآن خواندنش گوش دادم .تاازحرم خاج شد در
این تشرف بود که سید بحرالعلوم این شعر را خواند.
💚چه خوش است صوت قرآن ز تو دلرباشنیدن😭✋✋✋✋
به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
🌱حکایت شب اول قبر
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم
درقرون وسطا کشيشان بهشت را به مردم مي فروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتي از بهشت را از آن خود مي کردند.
فرد دانايي که از اين ناداني مردم رنج مي برد دست به هر عملي زد نتوانست مردم را از انجام اين کار احمقانه باز دارد تا اينکه فکري به
سرش زد… به کليسا رفت و به کشيش مسئول فروش بهشت گفت:
قيمت جهنم چقدره؟
کشيش تعجب کرد و ...گفت: جهنم؟!
مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشيش بدون هيچ فکري گفت: ۳ سکه.
مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد.کشيش روي کاغذ پاره اي نوشت: سند جهنم . مرد با خوشحالي آن را گرفت از کليسا خارج شد.
به ميدان شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم رو خريدم اين هم سند آن است و هيچ کس را به آن راه نمی دهم.
ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچ کس را داخل جهنم راه نمي دهم. اين شخص مارتين لوتر بود که با اين حرکت، توانست مردم را از گمراهي رها سازد،،
""در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است""
""و تنها یک گناه و آن جهل
🌾🌿🌾
🌺 پرده پوشی از گناه دیگران
حضرت محمد صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرسیدند:
اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی گناهی دیدی چه میکنی؟
مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند:
او را میپوشانم
رسول الله پرسیدند:
اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟ مولا باز هم جواب دادند:
او را میپوشانم.
رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: جوانمردی جز علی نیست.
آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند:
برای برادران خود پرده پوشی کنید
📚مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۲۶
@rooshanfekr
💠مواظبت بر حلال و حرام و کیفیت در عبادات💠
🌟(بسم الله الرحمن الرحیم)🌟
چیزهای عجیب و غریب از علما نقل شده که چه اندازه مواظب حلال و حرام بودهاند، بلکه مواظبت آنها بر مستحبات نیز بیش از ما بوده و صاحب کرامت بودهاند. آقایی که خود او و نیز پدرش از اهل کرامت بودند، نقل کرد که پدرش با آن کرامات و مقامات، در حال رکوع و سجود تنها سه مرتبه «سُبْحانَ الله» میگفت. آنها کیفیت را در عبادات ملاحظه میکردند، نه کمیّت را. همین جریاناتی را که در آن قرار داریم و میبینیم، همان علما که فقه و اصول اشتغال داشتند از پیش میدیدند و خبر میدادند، بدون اینکه اظهار کنند که ما اهل کرامت و علم غیب هستیم. آقایی میگفت: جماعتی بودیم، آقا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف تشریف آوردند و امامت کردند، ولی حمد و سوره را حسابی ساده قرائت فرمودند.
💎خدا میداند همین عبادتهای ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود چه اثرها دارد، ولی مفصّل آن از غیر اهلش بیاثر است. مطلب اجلّ از آن است که با گفتوشنود، تفهیم و تفهّم شود. از خدا میخواهیم که لیاقت دهد تا به ما الهام شود!
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۰۸
@rooshanfekr
🌟 امام باقر (ع) :
🌟امیر المؤمنین علیه السلام با دو تن از یارانش از «کربلا» گذرکردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشک آلود شد، سپس فرمود: 💎اینجا مرکبهایشان بر زمین می خوابد، اینجا محل بارافکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته می شود، خوشا به حال تو ای خاکی که خون دوستان بر روی تو ریخته می شود!
📚بحار الانوار، ج 44، ص 258
@ rooshanfekr
💠 نماز اول وقت بخوانید تنگ دستی شما رفع می شود!💠
🌟 آیت الله بهجت (ره) :
از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه الله که ماشاءالله، واقعاً عالم حسابی بود، نقل کردهاند که در کوچکی بعد از فوت پدرم (میرزای بزرگ) تکفّل خانواده به عهدهی من بود.
میگوید: ایشان را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟ میگوید در جواب گفتم: خوب نیست.
🔹فرمود: 💎به بچهها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود.
📘در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج۳، ص ۱۸۸.
@rooshanfekr
🌟امام حسين عليه السلام:
💎خدايا! با غرق كردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خويش مَكشان و با بلايا (گرفتارى ها) ادبم مكن.
📚بحار الأنوار،ج ۷۵،ص ۱۲۷،ح ۹
💠 @rooshanfekr
⚫️سفارش به عزرائیل در لحظه های مرگ!
🔰مسمع بن عبدالملک می گوید:
🌹امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
▪️-آیا از مظلومیت و شهادت حسین (علیه السلام) یاد می کنی؟
💠- بلی به خاطر می آورم.
▪️- آیا ناراحت و غمگین می شوی؟
💠- بلی، به خدا سوگند از گرفتاری و مصیبت آن حضرت سخت منقلب شده گریه می کنم و اشک می ریزم،
به طوری که اثر آن را اهل و عیالم در چهره ام مشاهده می کنند، و از خوردن و آشامیدن باز می مانم.
🌹امام فرمود:
-خداوند اشکهای تو را رحمت کند، تو از کسانی هستی که از عزاداران ما به شمار می روند و از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در غم و اندوه ما غمگینند.
💥ای مسمع! تو در هنگام مرگ پدرانم را بر بالین خود خواهی دید که تو را به عزرائیل سفارش می نمایند تا با تو مدارا کند.
🌺 و تو را بشارت به آینده نیک می دهند، آنگاه عزرائیل را مهربانتر از مادر خود می بینی...
▪️سپس امام صادق گریان شد و من نیز گریستم..
📒بحار،ج 44, باب 33.
@rooshanfekr
💠کرم امام حسین علیه السلام💠
❄ابن شیبه حرانی در تحف العقول می نویسد: مردی از انصار، به حضور امام علیه السلام رسید و اظهار حاجت نمود. امام به او فرمود: ای برادر انصاری، آبروی خود را برای بیان نیازت مریز و آنچه را می خواهی در رقعه ای بنویس و به من تسلیم کن. انشاءالله من تمام خواسته تو را برخواهم آورد و تو خشنود خواهی شد.
مرد انصاری نوشت: ای اباعبدالله! من مبلغ پانصد دینار به فلان کس بدهکارم و او پیوسته از من مطالبه می کند. اگر ممکن است شما از او بخواهید به من مهلت دهد تا قدری توانایی مالی بیابم و سپس آن را بپردازم.
امام علیه السلام به محض خواندن نامه داخل خانه شدند و کیسه ای پول حاوی هزار دینار برداشته، به وی دادند و فرمودند: پانصد دینار آن برای پرداخت بدهی و پانصد دینار دیگر برای اداره معیشتت.💎ای برادر انصاری، هیچ گاه حاجت خود را جز به سه نفر اظهار منما: انسان دیندار، جوانمرد و کسی که دارای شخصیت خانوادگی باشد. اما فرد دیندار به خاطر دینش خواسته تو را برآورده می سازد؛ اما انسان جوانمرد از مردانگیش شرم می کند که تو را بی جواب بگذارد و اما کسی که شخصیت خانوادگی دارد، می داند که تو را از روی رغبت، آبروی خود را برای اظهار نیاز از دست نمی دهی، لذا آبروی تو را حفظ می کند و نیاز تو را برطرف می نماید.
📚چهل داستان از کرامات امام حسین ع
@rooshanfekr
💠تعبیر خواب امام حسین علیه السلام💠
🌟حسين بن علي(ع) كه براي بيعت با يزيد دعوت شده بود، همان شب كنار قبر جدّش، 🌟رسول خدا(ص) رفت و آن حضرت را زيارت نمود و از امّت شِكوِه كرد كه مرا تنها گذاشتهاند و فرمود «اين شكايت من تا ديدار من و تو باقي است» 🌟امام حسين(ع)، آن شب را تا صبح، در كنار قبر پيامبر(ص) به ركوع و سجود و عبادت گذرانيد صبح روز بعد، مروان ، امام(ع) را ملاقات نمود و نصيحت كرد كه با يزيد بيعت كند ولي حضرت پاسخ داد💎 وَ عَلَي الاِسْلاَمِ الَسَّلاَمُ إذْ بُلِيَتْ الاُمَّةُ بِراعٍ مثل يَزِيد» يعني وقتي امت مسلمان به فرمانروايي مثل يزيد مبتلا شوند بايد با اسلام بدرود گفت و با اين جمله پاسخ قاطع خود را مبني بر عدم بيعت با يزيد بيان نمود و از او جدا گرديد باز شب دوم، نزد قبر جدّش، پيامبر(ص) رفت و چند ركعت نماز خواند و تا صبح به راز و نياز مشغول بود نزديك صبح، سرش را بالاي قبر گذارد و اندكي خوابش برد، در خواب، پيامبرص را ديد كه با گروهي از فرشتگان در سمت راست و چپ او به سويش ميآيند حضرت رسول ص، حسين(ع) را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و بين دو چشمانش را بوسيد و فرمود 💎«عزيز دلم!حسين! گويا ميبينم كه به خون آغشتهاي؛ و با سر بريده، در كربلا، بر زمين افتادهاي و گروهي از امتِ من پيرامون تو را گرفتهاند در اين هنگام، تو تشنه جان خواهي داد آنان كه با تو چنين كردهاند اميد شفاعت مرا دارند امّا خداوند آنها را مشمول شفاعت من نخواهد كرد و در روز قيامت محروم خواهند شد جان دلم حسين! اينك پدر و مادر و برادرت در اشتياق تو هستند» امام حسين(ع) به گريه افتاد و عرض كرد «يا رسول الله! مرا با خود به درون قبر ببر»، اما حضرت رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) ميخواست فرزندش به مقامي بلند برسد و با شهادت ، بالاترين پاداش را از خداوند بگيرد حضرت از خواب بيدار شد و خواب خود را براي اهل بيت خويش نقل كرد پس از شنيدن اين خواب، اندوه آنان بسيار و گريههايشان آغاز شد.
_____________
📚اختران هدايت ص 75
https://t.me/rooshanfekr
🔆مردخوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
"نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند"
🔅تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست
✅تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود"
🔅شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
1️⃣آن که ثروت داشت، بیمار بود.
2️⃣آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد،
3️⃣ یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
4️⃣یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
✅آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید.
"شکر خدا که کارم را تمام کردهام. سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟"
🔅پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
◀️اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن هم نداشت!!!
خبر مشهور هست که أمیر بیان فرمود :
عز من قنع و ذل من طمع .
داشتن روحیه قناعت بزرگترین سرمایه هست.
✅گرفتاری های انسان به اندازه وابستگی ها و انتظاراتش هست،
هرچه وابستگی و توقع بیشتر باشد گرفتاری و رنج انسان زیادتر.
عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن ز شمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر به دست طفل دادن ابلهی است
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هــرچه عریان دیده ای افشا مکن
ای بس آبادی که بومِ یوم شد
بر سر یک مشت گل دعوا مکن
چون خدا بر تو خدائی میکند
اضطراب از روزیِ فردا مکن
متحّد گردید و طوفان شد نسیم
دوستی با بی سر و بی پا مکن
پشت بر مهراب دل کردن خطاست
قامتت را جای دیگر تا مکن
چون به شمعی میرسی پروانه باش
وز نگاه این و آن پروا مکن
پیش بیرنگان که مست حیرتتند
گر دورنگی می کنی با ما مکن
گر ز آب بِرکه می ترسی "پریش"
دعوی غوّاصی دریا مکن
✨﷽✨
#خدا_یعنی
💠خداوند متعال (جل جلاله)میفرماید :
🔹کسانی که مرا یاد می کنند،میهمان من هستند.
🔹کسانی که مرا اطاعت می کنند، در نعمت من هستند.
🔹کسانی که مرا شُکر می کنند، در فزونی نعمتهایم هستند.
🔹و اهل معصيتم را از رحمتم مايوس نمى كنم
🔹اگر توبه كنند، دوست آنها هستم.
🔹اگر مريض شوند، طبيب آنها هستم
🔹گناهکاران را با سختی ها و مصيبتها مداوا مى كنم تا آنها را از گناهان و عيبها پاك كنم. .
📚ترجمه ارشاد القلوب،صفحه ۲۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلِلَّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا
1 الرحمن : بخشاینده
2 الرحيم : مهربان
3 الملك : پادشاه
4 القدوس : مقدس
5 السلام : درود
6 المؤمن : اطمینان دهنده
7 المهيمن : نگهدارنده
8 العزيز : باشکوه
9 الجبار : توانگر
10 المتكبر : بسیار بزرگ
11 الخالق : آفریننده
12 البارئ : درست
13 المصور : نگارگر ، صورتگر
14 الغفار : همیشه بخشاینده
15 القهار : فروکاهنده
16 الوهاب : نیک بخشاینده
17 الرزاق : همیشه روزی دهنده
18 الفتاح : گشاینده (پیروزکننده)
19 العليم : داناترین
20 القابض : میراننده
21 الباسط : گستراننده ، فراخ کننده روزی
22 الخافض : پست کننده ، خوار کننده
23 الرافع : (به سوی خود) بالا برنده
24 المعز : عزیزکننده
25 المذل : خوارکننده
26 السميع : شنواترین
27 البصير : بیناترین
28 الحكم : دادگر
29 العدل : بینهایت عادل
30 اللطيف : آنکه بر بندگانش لطف دارد
31 الخبير : آگاهترین
32 الحليم : بسیار بردبار
33 العظيم : بیشکیبا
34 الغفور : بسیار بخشاینده
35 الشكور : بسیار سپاسگذار
36 العلی : بلند مرتبه
37 الكبير : بزرگترین
38 الحفيظ : نگهدارنده
39 المقيت : خوراک دهنده
40 الحسيب : شمارنده
41 الجليل : بسیار گرانقدر
42 الكريم : بسیار بخشنده
43 الرقيب : نگهبان ، بیننده و آماده
44 المجيب : پاسخگو
45 الواسع : گسترده ، پهناور
46 الحكيم : فرزانه ، بسیار خردمند
47 الودود : دوست
48 المجيد : بسیار لایق ستایش
49 الباعث : برانگیزنده مردگان
50 الشهيد : بیننده
51 الحق : راست ، درست
52 الوكيل : کوکیل
53 القوى : پرزور
54 المتين : سخت (و نیز پاینده)
55 الولى : دوست ، یار و نگهبان
56 الحميد : ستوده
57 المحصى : شمارنده
58 المبدئ : نخستین آفریننده
59 المعيد : بازگرداننده ، دوباره زنده کننده
60 المحيى : زندگی بخش ، هستی بخش
61 المميت : میراننده ، نابود کننده
62 الحي : زنده
63 القيوم : قائم به ذات پاینده
64 الواجد : یابنده
65 الماجد : بزرگوار
66 الواحد : یکتای بیهمتا
67 الاحد : یگانه (خدایی جز او نیست)
68 الصمد : بینیاز
69 القادر : توانا
70 المقتدر : تعیین کننده (قضا و قدر) فراتر
71 المقدم : فراپیش کشنده
72 المؤخر : فراپس دارنده
73 الأول : نخستین ، اول پدیدارکننده وجود
74 الأخر : واپسین ، آخر فناکننده موجود
75 الظاهر : آشکار (پدیدار ، هویدا)
76 الباطن : پنهان ، همه دربرگیرنده
77 الوالی : کاردار
78 المتعالی : خود ستوده
79 البر : نیکوترین
80 التواب : همیشه توبه پذیر
81 المنتقم : دادستان
82 العفو : درگذرنده ، ناپدیدکننده گناهان
83 الرؤوف : بسیار دلسوز و مهربان
84 مالك الملك : فرمانروای جهان
85 ذوالجلال و الاکرام : دارای شکوه و بخشش
86 المقسط : عادل
87 الجامع : گردآورنده
88 الغنى : توانگر
89 المغنى : بینیاز کننده ، بسنده
90 المانع : بازدارنده
91 الضار : آزار دهنده
92 النافع : سودمند
93 النور : روشنی
94 الهادي : رهنما
95 البديع : سنجش ناپذیر ، آفریننده
96 الباقی : ماندگار و واگردان نشدنی
97 الوارث : وارث
98 الرشيد : راهنما ، آموزگار و دانای بیخطا
99 الصبور : شکیبا.
🌟آیت الله ناصری:
📝حضرت علی علیه السلام در خطبه متقین در مورد متقین می فرماید: يکي از صفات متقين این است که «اَجسادُهُم نَحیفَه»است. یعنی بدنهاي متقین، غالبا لاغر است. البته معنای آن این نیست که هر کس چاق باشد، تقوا ندارد و هر کس لاغر باشد، اهل تقواست. حضرت نمی خواهند بفرمایند که معیار تقوا، چاقی و لاغری است؛ بلکه می خواهند بفرمایند که هم و غم اهل، تقوا شکم پروری نیست. هدف آنها شکم و دنیا نیست.
@rooshanfekr
💠 گره گشایی💠
🌟قالَ ابُوعَبْدِاللّهِ عليه السلام: 💎قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛ اَلْخَلْقُ عَيالِى فَاَحَبُّهُمْ اِلَىَّ اَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْعاهُمْ فِى حَوائِجِهِمْ؛
🌟امام صادق عليه السلام فرمود: 💎خداوند بزرگ فرمود: مردم خانواده من هستند، پس محبوبترين آنها پيش من كسانى هستند كه نسبت به مردم مهربانتر باشند و در تأمين نيازهايشان كوشاتر باشند.
📚 بحارالانوار، ص 336، روايت 114
@rooshanfekr