#تفسیر_امروزی_نکته_های_ناب
💎صفحه۳۵۴
💎اعتماد و توکل به "ارحم الراحمین علی کل شیئ قدیر" نداریم که دچار بدحالی هستیم و سوءظن بالله است که موجب نگرانی و استرس شده.
💎هرعملیاتی علیه تو صورت پذیرفته خود خداوند مسئولیت آنرا بعهده گرفته،بشترین سود تو درهمان است؛ به این و آن نپیچ(الی الله ترجع الامور)
✅کانال قدیمی نکته های ناب درتلگرام و سروش وایتا
@rooshanfekr
🔵وقتی نتوانی زبانت را کنترل کنی....
🌾باید بنشینم ببینم چه عیوبی دارم.
🌹امام باقر (علیه السلام) می فرماید: "اگر بنده خودش به فکر نیفتد و با خود جلسه نگذارد، نصیحت همه عالم هم هرگز او را اصلاح نخواهد کرد".
🍀همه احادیث و روایات را که جمع کنیم و نتیجه بگیریم، اولین آسیب شما جوانان از غضب است.
🔥هر در رحمتی که به روی شما بسته شود به خاطر غضب است.
🔷از بیرون می آید خانه می گوید: "آقا جاتون خالی دعای کمیل بودیم". چه کمیلی؟
❗️چهل سال است بلد نیستی با همسرت درست حرف بزنی! چهل سال نتوانستی زبانت را کنترل کنی!
💐 پس به قول امیرالمومنین اگر محاسبه نفس کنیم و اعمال خود را بسنجیم، متوجه می شویم که بعضی درهای رحمت چرا به رویمان بسته می شود و نمی توانیم حال معنوی پیدا کنیم.
🔴یک کلمه احتمال بده این برای غضب توست و اگر این غضب کنترل شود چه درهایی به روی انسان گشوده می شود!
🌕ما جهنم را با خودمان حمل می کنیم. فرد دریای غضب را با خودش حمل می کند. اگر جایی می شنوید قتلی و جرمی رخ داده، فکر نکنید ما ممکن نیست مرتکب این کارها بشویم!
💥آیت الله بهاءالدینی می فرمود: "ما انسان ها مثل آتش زیر خاکستر هستیم و باید از خدا بخواهیم ما را زیر خاکستر نگه دارد".
❄️یکی از دعاهای با فضیلت این است:
✨«یا من ظهر الجمیل و ستر القبیح». این را وقتی می خوانی، تصمیم بگیر نیکی های مردم را بگویی و زشتی هایشان را بپوشانی!
🌿دعا می خوانی: «یا ستارالعیوب» خوب تو هم عیب دیگران را بپوشان!
♦️زبانت را نگه دار تا دعاهایت مستجاب شود...
📒منبع: پایگاه علاقمندان آیت الله فاطمی نیا
اخلاق
🌹زشت ترين مخلوقات 🌹
امام باقر عليه السلام :
به نقل از رسول خدا صلي الله عليه واله ميفرمايند :
اگر درشتي وناسازگاری به شكل يكي
از مخلوقات مشاهده ميشد، از همه آفريدگان زشت تر بود.
ترجمه احديث وسايل الشيعة (جهاد با نفس )ص٢٩٧
♥️تذكر :
افرادی كه با ديگران درشتی میکنن، افراد خودخواهي هستند كه قطعا خود را از ديگران برتر می بينند كه به خود اجازه درشتی وتند خويي ميدن. واينكار باعث ميشود كه ايمان از آنها پوشيده بشه (روايت) .
خودكم بيني وضعف درون منشاء اين
حركت زشت هست.
اگر خداي ناكرده اين بدبختي نصيب كسي باشد كه باوالدين خود درشتی كنه دنيا واخرت خود را قطعا از دست خواهد داد
🌟امام رضا علیه السلام :
💎هر کس در خانه خود قرآن تلاوت کند کارهای اهل آن خانه آسان گردد و خير و برکت در آن خانه زياد شود
📚وسائل الشیعه ج4ص85
@rooshanfekr
🌟امام على عليه السلام: أحوالُ الـدُّنيا تَتْـبَعُ الاتِّفاقَ، و أحوالُ الآخِرةِ تَتْبَعُ الاستِحْقاقَ.
💎اوضاع و احوال دنيا تابع اتّفاق است ، و اوضاع و احوال آخرت تابع استحقاق.
🌟امام على عليه السلام: إنّ الدُّنيا قَد أدْبَرَتْ و آذنَتْ بِوَداعٍ ، و إنّ الآخِرةَ قد أقبلَتْ و أشْرَفَتْ باطّلاعٍ ، و إنَّ المِضْمارَ اليومَ و غَدا السِّباقُ.
💎دنيا پشت كرده و بدرود گويان است و آخرت روى آورده و آشكار شده است. امروز، روز آمادگى است و فردا، روز پيشى گرفتن [ به بهشت].
🌟امام على عليه السلام: مَن حَرَصَ على الآخِرةِ مَلَكَ ، مَن حَرَصَ علَى الدُّنيا هَلَكَ.
💎هر كس براى آخرت حرص زند آن را به دست مى آورد و هر كه براى دنيا حرص زند نابود مى شود.
📚میزان الحکمه ج1
________________________
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توان یکرد.
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد
@rooshanfekr
💠داستان
🌟حضرت امیرالمومنین علی (ع ) میل به جگر پخته پیدا کرد که با نان نرم بخورد. تا یک سال ترتیب اثر به میلش نداد، پس از یک سال به فرزندش امام حسن (ع ) تذکر داد، امام حسن (ع ) رفت ، جگری تهیه کرد و آن را پخت . علی (ع ) آن روز روزه بود، هنگام افطار، وقتی خواست از آن جگر بخورد، آن را نزدیک خود آورد. در همین هنگام فقیری در خانه را زد، علی (ع ) همه جگر را به امام حسن (ع ) داد و فرمود:💎((پسرم !این جگر را به آن فقیر بده ، مبادا در روز قیامت در نامه اعمال ما (این آیه را) بخوانی :
((اذ هبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا و استمتعتم بها))؛ ((شما در زندگی دنیا، خوشی های خود را بردید و از آن ها بهره مند شدید و امروز شما را عذاب خواری دهند.))
----------------------------------
📚کتاب « علی علیه السلام و محرومان »
@rooshanfekr
🍃💖🍃
🍃❤️آثار قرائت آیت الکرسی ❤️🍃
🍃💙هر کس هر شب قبل از خواب آیت الکرسی را بخواند فرشته ها تمام شب محافظ او خواهند بود
🍃💚 امام صادق(ع) : وقتى که رسول خدا(ص) به بستر مى رفت، آیة الکرسى مى خواند و سپس مى گفتند:👇
بِسْمِ اللّهِ،
آمَنْتُ بِاللّهِ،
وَ کَفَرْتُ بِالطّاغُوتِ،
اَللّهُمَّ احْفَظْنى فى مَنامى
وَفى یَقْظَتى
🍃💖به نام خدا ؛ایمان آوردم به خدا؛ و کافرم به طاغوت؛ خدایا حفظ کن مرا در خوابم و در بیداریم.
❤️🍃 @rooshanfekr
◀️ شمع امید ▶️
چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.
اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. »
شمع دوم گفت: ...« من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رعبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد ،نسیم ملایمی وزیدو آن را خاموش کرد.
وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه کفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد .
کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند. او گفت: « شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟» چهارمین شمع گفت: « نگران نباشد، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. » چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.
بنابر این شعله امید هرگز نباید خاموش شود. ما باید همیشه امید و ایمان و صلح و عشق را در وجود خود حفظ کنیم
🌺🍃 @rooshanfekr
گاهی نوجوان با لجبازي و پافشاري روي نظر و عقيده ي خود با دیگران مخالفت می کند، كه اين مخالفت گاهي آگاهانه و گاهي نا آگاهانه است.
اصولا این لجبازي ها يك نوع رفتار و واكنش نامطلوب است كه به صورت هاي مختلفي خود را نشان مي دهد از جمله آسيب رساندن به ديگران ،ناسزا گفتن ،گريه كردن وفرياد كشيدن ، شكستن وسايل، آسيب رساندن به خود وديگران و...
در افراد لجباز پايين بودن اعتماد به نفس و عدم داشتن خود باوري مثبت و پذيرفتن خود واقعي مشهود است.
🌺🍃 @rooshanfekr
🌺🍃داستانی قدیمی اما تامل برانگیز 🍃🌺
امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف میکرد:
به یکی از مساجد داخل شهر لندن
منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام
دور بود هر روز با اتوبوس از مسجدم
به خانه برمی گشتم.
هفته ای می شد که این مسیر را با
اتوبوس طی می کردم که یک روز
حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد…
سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به
راننده دادم و او هم بقیه اش را بهم
پس داد. وقتی روی صندلی ام نشستم
متوجه شدم راننده 20 پنی بیشتر بهم پس داد.
با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم. اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم!
همین طور داشتم با خودم یکی به دو
می کردم تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه
آن پول را پس بدهم چون بالاخره
حق، حق است…
هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به
راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این
20 پنی را اشتباهی اضافی دادید.
راننده تبسمی کرد و گفت:
ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر میکنم ، این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟!
آن امام جماعت مسجد می گوید:
وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم
پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند.
به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم…
اشکهایم بی اراده سرازیر بودند
نگاهی به آسمان انداختم و گفتم:
خدایا! نزدیک بود دینم را به 20 پنی بفروشم!!!
کسانی که تو را میشناسند، اما خدا
را نمیشناسند،به واسطه آشنایی
با تو با خدا آشنا شوند
پس_مراقب_باشیم
🌺🍃@rooshanfekr
🔴چراآنانکه مطیع خدانیستن،دنیاشون خوبه؟
🔴فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيهم.. (٤٤)انعام
🔴هنگامی كه نصیحتهاسودی نبخشید،وخدا راکنار گذاشتند،
اول، نعمتها را به روی آنها گشودیم؛ تا كاملاً خوشحال شدندو دل به آن بستند.
🔴 ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات كردیم
در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛و درهای امید به روی آنها بسته شد.
🌺🍃 @rooshanfekr
🔴عابد بی حیا🔴
روزی روزگاری، مرد عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد. آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر می کرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند.
بعد از 70 سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش گفت: «امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.»
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد. آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد و جلوی راه او را گرفت. مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد. سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت: «ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟»
به اذن خدای عز و جلٌ، سگ به سخن آمد و گفت: «من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ خانه این مرد هستم. شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم. شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم. شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم. تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد. یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی. مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد.
🔴@rooshanfekr