eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
6.8هزار ویدیو
360 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود. لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود. لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد. لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت. لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند. فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد. گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد. هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد. یاعلی 📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸ @rooshanfekr
🌟شهید مرتضی آوینی: 💎در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنه خون توست و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی ... و فراتر از زمان و مكان ، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی... @rooshanfekr
🍃شعری از حافظ علیه الرحمه درباره حضرت علی اکبر علیه السلام🍃 در آخرین سالى که مرحوم دُرّى در قید حیات بود، یک شب از دهه محرّم (شب هشتم یا نهم) جوانى از ایشان قبل از منبر سوال میکند که مراد از این شعر چیست❓ 💠مرید پیر مغانم ز من مرنج اى شیخ 💠چرا که وعده تو کردىّ و او بجا آورد 🔅(دیوان حافظ) 📢مرحوم درّى میگوید: جواب این سوال را در بالاى منبر میدهم تا براى همه قابل استفاده باشد. 🍃🍃ایشان در فراز منبر از قضیّه نهى حضرت آدم از خوردن گندم،و اینکه امیرالمومنین علیه السلام در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جو سیر نشد میگوید و سپس میگوید: 🔰مراد از (شیخ) در این بیت، حضرت آدم است‏ که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولى به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچى نمود و گندم را تناول کرد. 🔰ومراد از (پیر مغان) حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام است که در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده نخوردن از درخت گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانید. 🔺این مجموع تفسیر این بیت بود که وى بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. ⚫️قبل از پایان سال، مرحوم درّى فوت میکند ☘☘درست در سال بعد در دهه محرّم در همان شبى که این جوان سوال را از مرحوم درّى میکند، وى را در خواب می ‏بیند که مرحوم درّى به نزد او آمد و گفت: 🌟اى جوان! تو در سال قبل در چنین شبى از من معنى این بیت را پرسیدى و من آنطور پاسخ گفتم. 🌞امّا چون بدین عالم آمده‏ ام، معنى آن، طور دیگرى براى من منکشف شده است: ✅👈مراد از (شیخ) حضرت إبراهیم علیه السّلام است، و مراد از (پیر مغان) حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام؛ ✅👈و مراد از (وعده)، ذبح فرزند است که حضرت إبراهیم به آن امر خداوند وعده را وفا کرد، امّا حقیقت وفا را حضرت أبا عبد الله الحسین علیه السّلام در کربلا به ذبح فرزندش 💠حضرت علىّ أکبر علیه السّلام💠 انجام داد. فرداى آن شب، این جوان در آن مجلس که همه ساله مرحوم درّى می آمد می آید و این خواب خود را بیان میکند 📝نوشته عارف کامل مرحوم علامه حسینی طهرانی 📚کتاب شریف روح مجرد صفحه ۴۸۲ @rooshanfekr
💠داستان مقبل کاشانی💠 مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت … با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه …. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا زجور مخالف چو
قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود برند . @rooshanfekr
💠شمر که بود؟؟💠 🔸️با زندگی عجیب شمر آشنا شوید 🔥شمر بن ذی الجوشن از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین‌علی علیه السلام در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت شمر شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. اهل صورت نماز و نافله بود ❓چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟ 1.اولین خصوصیت شمر این بود   که می‌گفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد.  شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.   ۲.حسادت بیش ازحد داشت مخصوصا به عمر سعد و در واقعه ی کربلا هم برای همین حضور یافت. ۳.حب دنیا داشت. ۴‌.بسیار بد دهن و بی ادب بود ۵. زبان تند و گزنده ای داشت و نیش زبان می زدو مسخره می کرد. 💎این رذایل اخلاقی بصیرت او را گرفت و نظرش را فاسد و وارونه کرد طوری که جز به کشتن امام راضی نمی شد. "فاقد البصر فاسد النظر" 💮در کربلا وقتی امام حسین علیه السلام پشت خیمه را آتش روشن کردند تا دشمن نیاید؛ شمر با زبان کنایه به امام گفت: به پیشواز جهنم می روی حسین؟ 💯عزیزان مراقب اخلاق خود باشیم واقع بینانه به خود و اخلاق مان فکر کنیم.... در کنار عبادت باید تفکر کرد و بصیرت داشت. در تزکیه نفس و مهار نفس اماره و خوش خلقی، و خودسازی خود تلاش کنیم. ❌مبادا ما هم تیغ بر امام زمان خود بکشیم.؟؟ 🌷اندکی تامل و تفکر تعجیل در ظهور امام عصر عج صلوات... @rooshanfekr
🌀 تفاوت نگاه‌های حماسی و احساسی به عاشورا 📝 بخش نخست 1⃣ اینکه مردم از کربلا چه درسی بگیرند و بر سر کدام مظلومیت اشک بریزند، به تبیین علمای دین برمی‌گردد. همانطور که روایات بسیاری بر اجر اشک و عزاداری و زیارت ائمه (ع) به ویژه سیدالشهداء (ع) دلالت دارند، روایات بسیاری هم شرط قبولی تمام اعمال از جمله زیارت را، تقوا داشتن، اجتناب از محارم و انجام فرائض می‌دانند. وظیفه عالم دینی بیان هر دو دسته است. هرکدام که گفته نشود یا کمرنگ بیان شود، باعث انحراف در دین است. گاهی آنقدر از ثواب اشک برای مخاطب گفته می‌شود که مستمع بعد از روضه جری بر گناه می‌شود! این تلقی مخاطب، یعنی انحراف از مکتب ولایت سیدالشهداء (علیه‌السلام). لذا اینکه هر ساله عاشورا تکرار می‌شود؛ ولی مخاطب نسبت به قبل محرم، رشد چشمگیری ندارد، ریشه‌اش در تبیین غیرعالمانه از عاشوراست. 2⃣ مجلس ذکر اهل بیت، بیش از آنکه بر پایه ذکر مصیبت ایشان باشد، باید بر پایه تبیین صحیح ولایت حضرات، مطالبات و خواسته‌های ایشان از شیعیان باشد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلس توحید و تقرب به خداوند باشد، نه مجلسی که معاذالله بوی اباحه‌گری و غلو بدهد. مجلس ذکر اهل بیت، باید مجلسی باشد که مستمع آن به عمق معرفت اباعبدالله برسد، نه اینکه صرفا آه و اشک و زدن سینه باشد. سینه‌زن حسین، وقتی از مجلس بیرون می‌رود، باید احساس کند شوق برای بندگی و اطاعت در او دوچندان شده است. 3⃣ عاشورا، تنها یک نبرد نیست، بلکه نوعی سبک زندگی است که هدفش اوج رضایت و تقرب الهی است. اگر از عاشورا گفته شود ولی از چگونگی کسب رضایت الهی در تمام عرصه‌های زندگی چیزی گفته نشود، کربلا ناقص تبیین شده است. اینکه نتیجه این اشک و عزاداری چه شود و چه تأثیری بر ایمان و رفتار مردم بگذارد، به تحلیل و نگاه مداح و منبری برمی‌گردد؛ چون مردم، کربلا را از دید واعظ و روضه‌خوان می‌بینند. در نتیجه هرچه ایشان کربلا را عمیق فهمیده باشند، باعث رشد بینش مردم می‌شوند. @rooshanfekr
▪️🕊🌻🕊▪️ ☑️نقل شده كه در روز قيامت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اميرالمؤمنين علیه السلام مي فرمايند: ◻️به فاطمه سلام الله علیها بگو: براي شفاعت و نجات امّت دراين فزع اكبر چه داريد؟ ◽️عليّ علیه السلام پيام را به حضرت فاطمه سلام الله علیها مي رساند، و آن بانو در جواب مي فرمايند: ◻️ اي اميرالمؤمنين، براي ما در مقام شفاعت دو دست بريده پسرم حضرت علیه السلام كافي است 📚 معالي السبطين : 1/276 @rooshanfekr
حاج اسماعیل دولابی ذکر حسین، تجلی خداست و همه کمالات آدمی، تمرین ِ اصابت کردن با تجلی خداست! شنیده ای کشتی تجلّی خدا اسرع است و اوسع؟ در کربلا شنیده ها یقینی می شوند آنجا که همه انبیا و اولیا جمع اند و مشرّف و خدا نیز زائر است! زوار حسین می دانند، کربلا شراب تلخ خوش مستی است اینجا محبتت را با صدق می سنجند تا تربتت کنند و تربت شدن تلخی دارد و صبر میطلبد! نعل تازه خوردن دارد و زینب می خواهد! اینجا صید را تشنه می کنند؛ اوراق که شد میلش را به صیاد زیاد میکنند؛ عاشق که شد محکوم است به مقتول شدن؛ آنهم چه کشته شدنی اربا اربا... کربلا تربت ساز است و تربتش بلا افکن می شود که تربت جامع بلایاست! آری انّ للحسین محبت مکنونه! حسین را باید سکوت کرد! در کربلا باید خود را داد تا حسین را یافت... زیر قبه جز حسین را خواستن، نخواستن است! کربلا میانبری است بی شرط؛ نه سیاهی می شناسد نه سفیدی؛ نه تقلی نه خفتن؛ هرکه هستی باش؛ در این منزل تو را خریداراند! خود را خوب برانداز کن! به لفظ ِ هیج نداشتن اکتفا نکن! هیج نداشتنت را با چشم ِ عقل یقین کن! خوب که هیج نداشتنت را وجدان کردی؛ کربلا را بازار خریدنت می یابی و صیاد ندارها آنهم جه صیادی؛ صیادی بی رحم! نه به داشتنت رحم میکند نه به نداشتنت! که اگر رحم داشت باید می ماندیم در آب و گل دنیای وابستگی های مال و زن و اولاد! اینجا صیدگاهی است که صیدها طالب صید اند و کنار حائر نگاه صیاد می خرند! بنگر زینبی را که میانه معرکه تجلّی، صیادش را به آواز مهلا مهلا می خواند کربلا جاییست که صید و صیاد در آغوش هم اند کربلا جایی است که صید با همه مضطر بودنش، سفیر مادر می شود و گلوگاه صیاد می بوسد! کربلا لوح محفوظ عالم است و راهنمای خلقتی که قرار است خلیفه الله نما شوند! کربلا الگوی بشریت است و صحیفه مادر، دفترچه نام و نشان کربلایی هایی است که الگویشان کربلاست! کربلا نقشه راه خداست! کربلا معراج فرزندان آدم است در آتشکده غربت دنیا! کربلا سرمنزل مقصود خلیفه الله است کربلا نهایت ادمی است در کمال عطش کربلا جایی است که در وانفسای قحطی محبت، صیادی صید می شود تا جولانگاه گودال، محل تفسیر رضا برضاک شود و گواهی دهد که لامعبود سواک! کربلا خیر مطلق است و اصلا تمام خیرها جمع می شوند در لوح کربلا! اقرا کتابک همینجاست! پس بخوان کتاب کربلای دلت را و در میانه حسینیه دل، آنجا که کلّ یوم عاشورا است و کلّ ارض کربلا، صاحب را بیاب تا از اعماق حجاب های دل، ندای هل من ناصرش را بشنوی که کلّکم حسین! بخوان کتاب کربلای دل را و ببین چقدر از مسیر طی شده عمرت کربلایی گذشت! اینجا همانجاست که باید 6 دانگ وجودت را دراختیار صاحب اصلیش بگذاری تا کربلایی ات کنند! مبادا به سیاهی ها و سدهای خود ساخته ات نگاه کنی که تجلّی خدا مانعی نمی شناسد! کافیست بسم الله  ِ حریّت را که نام حضرت مادر است بر زبان ِ دلت جاری کنند؛ آنوقت است که سرتاپای وجودت نشانه یار می شود و خالی از تو! سر ِ انانیتّت را که با پنبه محبت بریدند، دیگر نه اشک است نه خنده، نه حزن است نه شوق، تمام وجودت او می شود! از توی ِ با تو، تا توی ِ او نما، یک نظر فرق است و کربلا جاییست که باید نظره رحیمه را خواست؛ باشد که نستکمل بها الکرامه شویم به نگاهی؛ تا شاید مس ِ وجود ِ بی وجدمان را طلای وجود ِ او، لباس ِ وجود ببوشاند! آنوقت است که چشم ها شسته می شوند برای زیبا دیدن و اگر زیبایی در نگاهت باشد؛ این ما تولوا فثمّ وجه الله الحسین! اصلا همه چیز در نظر ِ چشم ِ نظر کرده ی حسین، کور می شود که کلّ غیر حسین، فان است و وجه الله ِ حسین باقی! چشم ِ حسین بین آنقدر شسته میشود که آیه ها را هم جور دیگر می بیند! آری لهم اعین لا یبصرون بها الّا الحسین لهم اذان لایسمعون بها الّا الحسین وجود ِ با حسین، الّا الحسین را نخواهند شناخت! کربلا، تجلّی نور الله است و حیات در کربلا آدمی را حیات می دهند، سپس شهیدش می کنند با تجلی حیاتی بالاتر! دوباره حیات ِ نابش می دهند و دوباره شهیدش می کنند با ظهور حیاتی اعلی تر! اصلا زائر حسین، در همین سعی و صفای بین این حیات و شهادت است که کربلایی می شود! و در این شراب تلخ هستی و نیستی، ارباب، ساقی بزم زیارت است و زوار، دردی نوشانی که گاه حزین اند و گاه مسرور اینجا همه چیز بوی خلط می دهد! سرور و حزن! ساقی و شاه! حسین و تربت! و خدایی که یخالطه الله بنفسه می شود ؛ با من زار الحسین! با فهم ِ نافهممان نزول اجلالت دادیم تا حدّ جهلمان! @rooshanfekr
🔴عاقبت بردن آبروی دیگران! 🔘مردی خدمت امام موسی (ع) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود ، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند! ✨حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر! هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده: ⚡️ "کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"⚡️ 🌀از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است جامعه مثل خانه او حریم دارد و پاکی و آلودگی جامعه روی انسان هم تاثیر گذار است از این رو در اسلام هر چه فضای جامعه را آلوده کند شدیدا نهی شده است، اشاعه فحشا که به معنای گسترش دادن گناهان هست از این جهت در دین بسیار مورد نهی قرار گرفته است. 💥حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: هر کس گناه و کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن کار را در آغاز انجام داده است. ✨🌿🌾☘🌼🌺🌷☘🌾🌿✨ 🔰منابع: 1.کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد. 2. به نقل از تفسیر راهنما. 3. بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77. 4. کافی ج 4 ص 80. @rooshanfekr
یک خط روضه 😭 مهمان ما باشید ▪️😭▪️ به فرقم تا عمود آهنین خورد تنم زخم از یسار و از یمین خورد چو دستم را ز تن افکنده بودند علمدار تو با صورت زمین خورد 😭😭😭😭😭
💎 وقتی که از خون ترسیدیم از آبرو ترسیدیم از پول ترسیدیم بخاطر خانواده ترسیدیم بخاطر دوستان ترسیدیم بخاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی، وقتی بخاطر این چیزها حرکت نکردیم معلوم است 10 نفر مثل امام حسین هم که بیایند همه شهید خواهند شد. 🌹 امام خامنه ای 🌹 @rooshanfekr