🔸بیایید بهسفارش امامباقر(ع) «عزاداری در صحرا» را احیا کنیم
🔸ثواب با عظمت عزاداری در صحرا برای کسانی که روز عاشورا نمیتوانند کربلا بروند
🔻 امامباقر(ع) میفرماید: کسی که امامحسین(ع) را در روز عاشورا زیارت کند و گریان و نالان به عزاداری بپردازد، ثواب کسی را دارد که هزار هزار(یکمیلیون) حج و عمره و هزار هزار غزوه در کنار رسول خدا(ص) و ائمۀ هدی(ع) انجام داده باشد. (کاملالزیارات/۱۷۴)
🔻 فردی که مخاطب حضرت بود، وقتی ثواب باعظمت زیارت کربلا در روز عاشورا را شنید، پرسید: اگر کسی راهش دور بود و نتوانست در محرم و روز عاشورا به کربلا برود، چهکار کند؟
🔻 حضرت فرمود: اگر نتوانستید به کربلا بروید، روز عاشورا به صحرا بروید، به امامحسین(ع) سلام بدهید، قاتلین امامحسین(ع) را لعنت کنید، دو رکعت نماز بخوانید، سپس برای حسین(ع) گریه و عزاداری کنید. یا اینکه به پشت بام خانه بروید و عزاداری کنید.
🔻 قدیمها عزاداریکردن در صحرا مرسوم بوده و این کار آثار روحی و معنوی فوقالعاده خاصی دارد. بیایید امسال، عزاداری در صحرا را احیا کنیم و بعد ببینید چقدر در قلب انسان، اثرگذار خواهد بود.
🔻 کسانی که در دوران دفاع مقدس، عزاداری در بیابان را تجربه کردهاند میدانند که واقعاً حال و هوای عجیبی دارد. این صحنه، خیلی یادآور کربلاست. با زن و بچههای خودتان به صحرا بروید و به یاد بچههای حسین(ع) روی خاک بنشینید...
🔻 بیایید عزاداری در صحرا را جدی بگیریم و این سنت را احیا کنیم. کسانی که امسال عزاداری در صحرا را تجربه کنند، از سالهای بعد هم این سنت را رها نخواهند کرد. البته نمیگوییم که مجالس پُرشور حسینی در شهرها تعطیل بشود، لااقل عصر عاشورا به صحرا برویم و بخشی از این سفارش را اجرا کنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 هیئت محبین حضرت زهرا(س)- ۹۹.۵۳۱
هر روز من به یاد تنت گریه می کنم
با پاره پاره پیرهنت گریه می کنم
می سوزم و وداع تو را اشک می شوم
از رفتن و نیامدنت گریه می کنم
پای لب ترک ترکت آب می شود
بر لحظه های لب زدنت گریه می کنم
داغ تو را به سینه زنم تا به قتلگاه
با نیزه های بر بدنت گریه می کنم
تو ریز چکمه های کسی خاک می خوری
من پای دست و پا زدنت گریه می کنم
تو از فراز نیزه مرا می کنی نگاه
من بر فراق بی کفنت گریه می کنم
می میرم و دوباره مرا زنده می کنی
بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم
علی رضا لک
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
۰۱امر و نهی قلبی
الف) مرحلهی اول امر به معروف و نهی از منکر، امر ونهی قلبی یا امر و نهی با قلب است. مقصود از امر و نهی قلبی، اظهار رضایت یا کراهت قلبی است یعنی مکلف باید رضایت قلبی خود را نسبت به معروف و تنفر و انزجار درونی خود را نسبت به منکر آشکار سازد و از این راه فردی که معروفی را ترک میکند و یا منکری را به جا میآورد را به انجام معروف و ترک منکر وارد سازد.
ب) امر و نهی قلبی(اظهار رضایت و تنفر) درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و سبکترین راه میتوان امر و نهی کرد و به مقصود دست یافت نباید متوسل به درجهی بالاتر شد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: با تبسم و لبخند و روی گشاده برخورد کردن، چشم فرو بستن، خیره شدن، به روی دست زدن، دندان به لب گرفتن، با دست یا سر اشاره کردن، سلام نکردن، رو گرداندن، پشت گرداندن، صحبت را قطع کردن، قهر و ترک معاشرت کردن.
@rooshanfekr
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
۲. امر و نهی لسانی
الف) مرحلهی دوم امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی لسانی(زبانی) یا امر و نهی با زبان است. مقصود از امر و نهی زبانی این است که مکلف باید با گفتن از طرف بخواهد از منکر دست بردارد و معروف را انجام دهد.
ب) امر و نهی لسانی، درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آرامترین لحن میتوان به مقصود رسید نباید اقدام به درجهی بالاتر کرد. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب انواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: ارشاد کردن، تذکر دادن، موعظه کردن، پند و اندرز دادن، مصالح و مفاسد و سود و زیانها را بر شمردن، بحث و مناظره کردن، استدلالی سخن گفتن، با غلظت و درشتی حرف زدن، با تهدید صحبت کردن.
@rooshanfekr
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
۳. امر و نهی عملی
الف) مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی با دست(کنایه از اِعمال قدرت و بهکار بردن جبر و زور) است. مقصود از امر و نهی عملی این است که مکلف باید با اِعمال قدرت و بهکار بردن جبر و زور، طرف را از انجام منکر و ترک معروف باز دارد.
ب) امر و نهی درجاتی دارد که تا با پایینترین درجه و آسانترین روش میتوان نتیجه گرفت نباید به درجهی شدیدتر پرداخت. این درجات بر حسب شدت و ضعف و بر حسب نواعی که دارند بسیارند. برخی از آنها عبارتند از: حایل شدن و جلوی فرد را گرفتن، حربه از دستگرفتن، وسایل گناه را از دسترس او خارج ساختن، عقبراندن، دست طرف را محکم نگهداشتن، حبسکردن، سختگیریکردن، کتکزدن، به درد آوردن، مجروح و زخمیکردن، شکستن عضو، از کارانداختن، ناقصکردن، کشتن
@rooshanfekr
💎 حضرت یک کلام فرمود :
▫️ اِرفَع رَأسَک یا حر
▫️سرت رو بالا کن ای حر
▫️سرش رو بالا کرد
▫️صورت امام حسین رو دید
▫️ خلاص دیگه... تـمام شد...
▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
🟣 دستمالی که شاه اسماعیل صفوی از سر« حر» بازکرد
🔰در كتاب «تنقيح المَقال» مامَقاني نقل مي كند از حائري از سيّد نعمة الله جزائري در كتاب «أنوار نعمانيّه» كه او مي گويد:
👤👥 جماعتي از مردمان معتمد و موثّق براي من نقل كردند كه چون شاه إسماعيل بغداد را به #تصرّف خود درآورد؛
براي #زيارت قبر حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام به كربلا آمد. و چون از بعضي از مردم شنيده بود كه به «حرّبن يزيد رياحي» طعن مي زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را #نبش كنند.
🔺چون قبر حرّ را نبش كردند، ديدند كه به همان هيئت و كيفيّتي كه كشته شده است خوابيده است، و بر سر او #دستمالي ديدند كه با آن سر حرّ بسته شده بود.
👑 شاه اسماعيل در كتب تاريخي خوانده بود كه
🌴در واقعه كربلا كه سر «حر»ّ مورد اصابت قرار گرفت و
حضرت سيد الشهدا (ع) #دستمال خود را بر سر حرّ بستند؛
و حرّ با همان دستمال #دفن شده است،
🔺براي باز كردن و برداشتن دستمال تصميم گرفت.
چون آن دستمال را باز كردند #خون از سر حرّ جاري شد؛
بطوريكه از آن خون #قبر پُر شد؛
و چون دستمال را بستند خون #باز ايستاد!
و چون #دوباره باز كردند خون جاري شد.
و هر چه كردند كه بتوانند آن خون را به غير از همان دستمال «بندبياورند»
و از جريانش جلوگيري كنند ميسّر نشد.
و از اينجا دانستند كه اين قضيّه «موهبت الهي» است كه نصيب حرّ شده است. 🕌شاه إسمعيل دستور داد #قبّهاي بر مزار او بنا كردند و #خادمي را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت كند.
💠صفات اولی الباب💠
🌟امام صادق علیه السلام:
💎ان أُولِي الالْبَابِ الَّذِينَ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّي وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَهِ. فَإنَّ حُبَّ اللَهِ إذَا وَرِثَتْهُ الْقُلُوبُ اسْتَضَآءَ بِهِ وَ أَسْرَعَ إلَيْهِ اللُطْفُ ، فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ اللُطْفِ صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ.
فَإذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ. وَ إذَا تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَةٍ . فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْفِطْنَةِ عَمِلَ بِهَا فِي الْقُدْرَةِ ، فَإذَا عَمِلَ بِهَا فِي الْقُدْرَةِ عَمِلَ فِي الاطْبَاقِ السَّبْعَةِ.
فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ صَارَ يَتَقَلَّبُ فِي لُطْفٍ وَ حِكْمَةٍ وَ بَيَانٍ.
فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَ مَحَبَّتَهُ فِي خَالِقِهِ.
فَإذَا فَعَلَ ذَلِكَ نَزَلَ الْمَنْزِلَةَ الْكُبْرَي؛ فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي قَلْبِهِ، وَ وَرِثَ الْحِكْمَةَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْحُكَمَآءُ، وَ وَرِثَ الْعِلْمَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْعُلَمَآءُ، وَ وَرِثَ الصِّدْقَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَهُ الصِّدِّيقُونَ.
إنَّ الْحُكَمَآءَ وَرِثُوا الْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ. وَ إنَّ الْعُلَمَآءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ. وَ إنَّ الصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ الْعِبَادَةِ.
فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ السِّيرَةِ إمَّا أَنْ يَسْفَلَ وَ إمَّا أَنْ يُرْفَعَ. وَ أَكْثَرُهُمُ الَّذِي يَسْفُلُ وَ لَا يَرْفُعُ إذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اللَهِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا أَمَرَهُ بِهِ.
فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اللَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ ، وَ لَمْ يُحِبُّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ.
فَلَا يَغُرَّنَّكَ صَلَوتُهُمْ وَ صِيَامُهُمْ وَ رِوَايَاتُهُمْ وَ عُلُومُهُمْ ؛ فَإنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ.
يَا يُونُسُ! إذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ! فَإنَّا وَرِثْنَاهُ ، وَ أُوتِينَا شَرْحَ الْحِكْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ.
«اُولو الالباب و خردمندان، كساني هستند كه با تفكّر سر و كار دارند تا آنكه نتيجه حاصله از آن محبّت خدا ميگردد. زيرا چون دلها حبّ خدا را در خود گرفت و پذيرفت، دل به حبّ خدا روشن ميشود، و لطف خدا بدان سرعت ميگيرد.
و چون در منزل لطف قرار گرفت (و اسم لطيف الهي بر وي فرود آمد) از گروه و اهل فوائد ميشود.
و چون از گروه و اهل فوائد گشت با حكمت سخن ميگويد. و چون با حكمت سخن گفت از گروه و اهل فِطنت (حذاقت و جودت فهم) ميگردد. و چون در منزل فطنت وارد شد با فطنت ، در قدرت دست ميبرد. و چون با فطنت در قدرت دست برد در طبقات هفتگانه آسمان اثر و عمل ميكند.
و چون بدين مرتبه بالغ شد، وجودش در لطف و حكمت و بيان دگرگون ميشود.
و چون بدين منزلت رسيد ، شهوت و ميل و محبّتش را در خالق خودش قرار ميدهد.
و چون اين كار را انجام داد در منزلت و مكانت كبراي خداوندي وارد ميشود و پروردگارش را در دلش بالعيان مشاهده ميكند. و حكمت را از غير طريقي كه حكماء بدست آوردهاند بدست ميآورد. و علم را از غير راهي كه علماء آموختهاند ميآموزد. و صدق را از غير منهجي كه صدّيقون تحصيل كردهاند تحصيل مينمايد.»
@rooshanfekr
📗#روضه_مکتوب محرم
#جون» غلام سیاهى که امیرمؤمنان على علیه السلام او را خریدارى کرد و به ابوذر غفارى بخشیده بود. او در ربذه- تبعیدگاه ابوذر- همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدینه بازگشت و در خدمت امیرمؤمنان على علیه السلام و سپس امام حسن مجتبى علیه السلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیه السلام بود. او به همراه امام از مدینه به مکه امام علیه السلام در روز عاشورا به وى فرمود:
♦️«أَنْتَ فِی إذْنٍ مِنّی، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِیَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَریقِنا؛
تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافیت با ما همراه بودى، پس خویش را در راه ما گرفتار مکن».
♦️«جون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض کرد:
«یَابْنَ رَسُولِ اللَّه! أَنَا فِی الرَّخاءِ أَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّةِ أخْذُلُکُمْ؟؛
پسر پیامبر! در خوشىها خانه شما بودم حال در گرفتارى رهایتان کنم؟».
آنگاه افزود:
«وَاللَّهِ إِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَإنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَإنَّ لَوْنِی لَأَسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ لَیَطیبَ ریحِی وَیَشْرُفَ حَسَبِی وَیَبْیَضَّ لَوْنی لا وَاللَّهِ لا أُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الْأَسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ؛
بخدا سوگند مىدانم بویم ناخوشایند، حَسَبم ناچیز و چهرهام سیاه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بویم خوش و حَسَبم شریف و سیمایم سفید گردد. به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا این خون من با خون شما بیامیزد». پس از این گفتار، امام به وى اجازه داد. او شادمان به سوى میدان شتافت سپس جنگید تا به فیض شهادت نایل آمد. امام بر بالین وى حاضر شد و اینگونه در حقش دعا کرد:
«أَللَّهُمَ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛
خدایا چهره او را سفید گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور کن و بین او و محمد و آل محمد (در بهشت) آشنایى برقرار ساز».
♦️از امام سجّاد علیه السلام نقل شده است: آنگاه که جمعى براى دفن شهیدان کربلا حاضر شدند، پیکر جون را در حالى یافتند که با گذشت چند روز بوى بسیار خوشى از آن به مشام مىرسید.(1)
یه غلام هم داشت ابی عبد الله به نام واضح که حافظ قرآن بود به میدان رفت پس از آنکه به زمین افتاد امام علیه السلام بر بالینش حاضر شد و چون مشاهده کرد غلام نسبت به آن حضرت اظهار علاقه مىکند، امام گریان شد و در کنارش نشست و صورت بر جبینش نهاد. غلام که ازاین همه محبت به وجد آمده بود، شادمان شد و فریاد زد:
«مَنْ مِثْلی وَابْنُ رَسُولِ اللَّهِ واضِعٌ خَدَّهُ عَلى خَدِّی؛
کیست همانند من که پسر پیامبر صورتش را بر صورتم قرار داده است» این را گفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت
🔹در دین ما سیه نکند فرق با سپید
«در اینجا امام علیه السلام در لحظه شهادت صورت بر صورت غلامش مىگذارد یعنى همان ابراز محبتى را که درباره فرزند شجاع ودلبندش على اکبر علیه السلام مىکند، درباره غلامش نیز روا داشت. یعنى اینها همه مجاهدان وشهیدان راه خدا هستند و همه آنها عزیز و گرامىاند، و همه در یک مسیر و براى یک هدف جهاد کردند و شربت شهادت نوشیدند.» (2)
📚 نفس المهموم
@rooshanfekr
آیت الله کوهستانی(ره)
" حرف های لغو و بیهوده تأثیری زیاد در روح دارد و روح را می میراند.
من حرف های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمی دانم."
📚 برگرفته از مجله افلاکیان خاک نشین
✅نکته های ناب
@rooshanfekr
💠چقدر تو بى نياز از دنياى آنان💠
❄بعد از حكم تبعيد ابوذر، عثمان دستور داد تا كسى او را مشايعت نكرده و با او سخن نگويد
💎و ليكن امام على عليه السلام ، عقيل ، عمار ياسر، امام حسن و حسين عليه السلام ضمن مشايعت ، سخنانى را بدرقه راه ابوذر نمودند
💎در اين راستا امام حسين عليه السلام فرمود:
عمو جان ! به يقين خداوند متعال قدرت تغيير آنچه را مى بينى دارد؛ باريتعالى هر روز در كارى است
💎آنان دنيايشان را از تو
💎و تو دينت را از ايشان بازداشتى ؛
💎چقدر تو بى نياز از دنياى آنان و ايشان محتاج دين تو مى باشند!
💎از خداوند متعال صبر و يارى خواه و از آزمندى و بى تابى به او پناه ببر؛ بطور يقين صبر نشانه ديندارى و كرامت افراد است و آزمندى روزى را پيش نياورده و بى تابى اجلى را به تاخير نمى اندازد.
من عائده ، حرم الله عليه رايحة الجنة .
💎كسى كه با او (حسين ) عناد ورزد، خداوند رايحه بهشت را بر او حرام گرداند.‼️
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم
🕋كل يوم هو فى شاءن . الرحمن /29.
@rooshanfekr
🌹اُمّ سلمه سلام الله علیها گويد:
از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى فرمود:
🔸ما من قوم يذكرون فضل محمّد وآل محمّد عليهم السلام إلّا هبطت ملائكة من السماء تخبرهم وتحدّثهم.
🔹هر گروهى كه فضايل محمّد و آل محمّد عليهم السلام را بازگو مى كنند، فرشتگانى از آسمان به سوى آنها فرود آمده و آنها را باخبر نموده و با آنها سخن مى گويند.
🔸هنگامى كه آنان به سوى آسمان عروج مى كنند فرشتگان ديگر گويند: از شما بوى خوشى به ما مشام ما مى رسد كه خوشبوتر و پاكيزه تر از آن استشمام ننموده ايم!
فرشتگان پاسخ مى دهند:
إنّا كنّا عند قوم يذكرون فضل محمّد وآل محمّد عليهم السلام فعبق بنا من ريحهم.
🔹ما در ميان گروهى بوديم كه #فضايل محمّد و آل محمّد عليهم السلام را بازگو مى نمودند، از بوى خوش آنان معطّر شديم.
فرشتگان ديگر گويند: ما را به سوى آنان فرود آوريد!
مى گويند: آنها متفرّق شده اند.
مى گويند: ما را به آن #مكانى كه بودند فرود آوريد تا از آن #تبرّك جوييم.
📚اربعين ابى الفوارس: ۴۸
📚ينابيع المودّة: ۲۴۶
📚إحقاق الحق: ۵۰۲/۹ و ۵۲۲/۱۸
📚مودّة القربى: ۳۸
📚روضة: ۱۵۱ ح ۵۷
📚بحار الأنوار: ۱۹۹/۳۸ ح۷
📚تفسير برهان: ۳۳۳/۴ ح۲
@rooshanfekr