eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
355 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان شناسی ۱۲۵.mp3
11.56M
۱۲۵ ♨️ چرا با اینکه میدونم فلان گناه، تمام املاک بهشتی منو نابود میکنه، باز هم نمی‌تونم انجامش ندم؟ ♨️ چرا با اینکه میدونم بوی گند فلان گناه، فرشتگان همجوار منو آزار میده، نمی تونم خودمو کنترل کنم؟ @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 (ع): 👈 هر گاه خـداوند بنده ای را دوست بدارد، به او الهام می‌کند که به هشت خصلت عمل نماید ❶ چشم پوشیدن از حــرام ❷ تـرس از (نافرمانی)خــداوند ❸ شـرم و حیــا ❹ عهد و پیمان ❺ صبر و شکیبایی ❻ (رعـایت) امانتداری ❼ صدق و راستی ❽ و سخاوتمندے و بخشندگے 📚احادیث الطلاب ۲۷۴۸ @rooshanfekr
🌟امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام: 💎خوشبینی اندوه را میکاهد و از افتادن در بند گناه میرهاند. 📚 میزان الحکمه، ج ۶، ص ۵۶۸ @rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 نهم صفر سالروز شهادت «عمّار یاسر» صحابه نبی(ص) و یار بصیر و با وفای امام علی(ع) گرامیباد 🔳«عمّار یاسر» از اصحاب خاص پیامبر (ص) و از نخستین ایمان آورندگان، در مکه و در حدود ۴۴ سال قبل از بعثت به دنیا آمد. «عمار یاسر» در سن ۹۳ سالگی در جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) در حالی به شهادت رسید که پیامبر درباره این یار با وفای خویش فرمود: «ای عمار! تو را گروه سرکش خواهند کشت». 🔳پدرش «یاسر» نام داشت که از مردم یمن بود و بعدها در مکه ساکن گشت. سمیّه، مادر عمار بود.[١]بعد از بعثت پیامبر و بعد از دعوت مخفیانه سه ساله، پیامبر (ص) دعوت خود را آشکارا آغاز نمود. عمار به همراه پدر و مادر و برادرش (عبدالله) در سال پنجم بعثت به حضور پیامبر آمد. و مسلمان شدند و اینان سی و چندمین نفری بودند که اسلام آوردند، در حالی که عمار حدوداً 48 سالی داشت[٢] بن حجر می‌نویسد: «عمار یکی از هفت نفری بود که اسلام خود را آشکار کردند.» [٣] 🔳هنگامی که خاندان عمار، اسلام خود را آشکار ساختند قبیلۀ بنی مخزوم، هم پیمان آنها، بسیار ناراحت و عصبانی شدند و هِشام بن عمرو که در میان مسلمانان به ابوجهل مشهور بود و ریاست قبیلۀ بنی مخزوم را بر عهده داشت، شروع به انواع مزاحمتها و شکنجه‌ها به خاندان عمار نمود که از جمله شکنجه‌ها؛ آهن گداخته از آتش، تازیانه و خواباندن روی ریگهای سوزان سرزمین مکه بود. 🔳 کفار قریش پس از شهادت یاسر و سمیّه و عبدالله از عمّار خواستند که از پیغمبر(ص) بیزاری بجوید و از اسلام برگردد و بتها را به نیکی یاد کند وگرنه شکنجه ادامه دارد. او که چگونگی مرگ پدر و مادر و برادرش را دیده بود، برای حفظ جان خود، دست به تاکتیک و تقیّه زد. در ظاهر به زبان، خواستۀ مشرکان را گفت و نجات یافت. این خبر به پیامبر(ص) رسید و بعضی عمار را غایبانه محکوم کردند. ولی پیامبر(ص) سخن آنها را رد کرد و فرمودند: «إنَّ عَمّاراً مُلِئَ ایماناً مِنْ قَرْنِهِ إلی قَدَمِهِ وَ اُخْتَلَطَ الایمانُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ» [٤] یعنی همانا سراسر وجود عمار، از فرق سر تا قدمش مملو از ایمان می‌باشد و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است.در پی این ماجرا بود که این آيه ۱۰۶ سوره مبارکه نحل نازل شد: مَن کفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ (ترجمه: هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابی سخت خواهد داشت] مگر آن کس که مجبور شده در حالی که قلبش به ایمان اطمینان دارد.) لذا رسول گرامی اسلام(ص) به عمار فرمود: «اگر باز هم از تو خواستند، چنان کن» [٥] یعنی تقیّه را تکرار کن. 🔳عمار، به پیامبر اسلام بیشترین قرابت سنّی داشت بطوریکه که وی می‌گوید: «کُنْتُ تِرْباً لِرَسولِ اللهِ فی سِنِّهِ، لَم یَکُنْ أَحَدٌ أَقْرَبَ إلیه مِنّی»[٦] من همسن رسول الله بودم هیچ کس مثل من به آن حضرت در سن و سال نزدیک نبود. پیامبر(ص) نیز درباره قرابت معنوی با عمار فرمودند: «إنَّ عَمّاراً جِلْدةٌ بَیْنَ عَیْنی وَ أَنْفی»[٧] همانا عمار پوست بین دو چشم و بینی من است(کنایه از اینکه او بمن خیلی نزدیک است) 🔳پس از هجرت و ورود عمار به مدینه، در ساختن مسجدالنبی بسیار فعال بود، چنان که پیامبر(ص) به او فرمودند: آنقدر به خود زحمت نده. عمار گفت: دوست دارم در ساختن مسجد شرکت کنم. و همانجا بود که پیامبر(ص) دستی بر شانۀ عمار زد و فرمود: «إنّکَ مِنْ أَهْل الجَنَّه تَقْتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَةُ» [٨] یعنی همانا تو اهل بهشت هستی، گروهی ستمگر تو را می‌کشند. سیره نویسان، در مورد شرکت پرتلاش عمار در جنگها چنین نوشته‌اند که «عمّار» در همۀ جنگهای پیغمبر و در بیعت رضوان همراه رسول الله(ص) شرکت نمود. در جنگ بدر قهرمانی‌ها نشان داد و آزمایش‌های رزمی را، چنان که باید، به انجام رسانید. [٩] 🔳عمار یکی از چند یار معدود با وفای حضرت علی(ع) بود که پس از شهادت رسول اکرم(ص) بر سر پیمان خویش با حضرت علی باقی ماند و چون امیرالمؤمنین به خلافت رسید، عمّار همه جا کنار امام علی حضور داشت.در جنگ صفین با وجود کهولت سن، حضوری جاودانه داشت و در میدان نبرد در کنار سایر یاران پیامبر(ص) علیه معاویه جنگید تا اینکه در روز ٩صفر سال ٣٧ هجری قمری و در سن ۹۰ سالگی شربت شهادت را نوشید. 📚منابع: [1]دانشنامۀ امام علی (ع) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ج 8، ص 516. [2]دائرة المعارف تشیّع، ج 11، ص 460. [3]. الإصابه فی تمییز الصحابه، ج 3، ص 505. [4] دائرة المعارف تشیّع، ج 11، ص 461. [5]. الاستیعاب فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 469. [6].أعیان الشیعه، ج 8، ص 373. [7].السیرة النبویه، ج 2، ص 143. [8].أعیان الشیعه، ج 8، ص 373. [9]. الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج 2، ص 469 @rooshanfekr
✨﷽✨ 💚 مورچه و سليمان نبي(ع) ✍🏻روزي حضرت سليمان(ع) در كنار دريا نشسته بود، نگاهش به مورچه اي افتاد كه دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل مي كرد. سليمان همچنان به او نگاه مي كرد كه ديد او نزديك آب رسيد. در همان لحظه قورباغه اي سرش را ازآب بيرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت. سليمان مدتي در اين مورد به فكر فرو رفت و شگفت زده فكر مي كرد. ناگاه ديد آن قورباغه سرش را از آب بيرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه از دهان او بيرون آمد ولي دانه گندم را همراه خود نداشت. سليمان(ع) آن مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد. مورچه گفت: «اي پيامبر خدا! در قعر اين دريا سنگي تو خالي وجود دارد و كرمي درون آن زندگي مي كند. خداوند آن را در آنجا آفريد. او نمي تواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل مي كنم. خداوند اين قورباغه را مأمور كرده مرا درون آب دريا به سوي آن كرم حمل كرده و ببرد. اين قورباغه مرا به كنار سوراخي كه در آن سنگ است، مي برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ مي گذارد. من از دهان او بيرون آمده و خود را به آن كرم مي رسانم و دانه گندم را نزد او مي گذارم و سپس باز مي گردم و به دهان همان قورباغه كه در انتظار من است وارد مي شوم. او در ميان آب شنا كرده مرا به بيرون آب دريا مي آورد و دهانش را باز مي كند و من از دهان او خارج مي شوم. سليمان به مورچه گفت: وقتي كه دانه گندم را براي آن كرم مي بري آيا سخني از او شنيده اي؟ مورچه گفت: آري. او مي گويد: اي خدايي كه رزق و روزي مرا درون اين سنگ در قعر اين دريا فراموش نمي كني، رحمتت را نسبت به بندگان با ايمانت فراموش نكن.(1) « و چون انسان را نعمت بخشيم روي برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبي بدو رسد دست به دعاي فراوان بردارد.»(2) 📚(1)- داستان انبیاء 📚(2)-سوره فصلت - آيه۵۱ @rooshanfekr
🔴عاقبت رباخواری! ✳️آقا سید مهدی کشفی که از یاران مخصوص میرزا جواد نقل می کرد: 🌌 شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای ناله ی سوزناکی از حیاط می آید. ⚡️از بس شدید و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است؟ 💥رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است،یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد . 💠و صدا از یک حجره می آید.... دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد. 🔷 از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است! 🔴 دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و به اندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند. 🔥و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او چیزهایی میریزد. 🌀ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد . هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی ! اصلا نگفت : تو کی هستی ؟ ♻️ این قدر ایستادم که خسته شدم برگشتم آمدم توی رختخواب ، ولی خواب از سرم بکلی پرید. نشستم تا صبح شد. ♦️حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم . 🔹میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ ! ✳️ گفتم من همچو چیزی دیدم. گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید. این مکاشفه است.آن رفیق بازاری شما ربا🔥خوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد خبر آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است... 📙منبع:کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى,ص 299. @rooshanfekr
چند بیت روضه 😭 ▪️😭▪️ اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟ ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟😭 در معرض چشمان خاص و عام بردند؟ وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند😭 یک گوشه بازار زنها جمع بودند..😭. یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند... بازاریان دور و بر ما جمع بودند...😭 خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند بر چادر من رد پا مانده از آنروز روی تنم جای عصا مانده از آنروز😭 جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها شرمنده ام از این امانت داری آقا 😭😭😭😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین
۞ گریه کلید قلب است و دلی که مغموم و محزون باشد، با گریه باز می‎شود. آن‎‌قدر گریه می‎کند که در دلش گل می‎روید. حزن، غم شدید است که گریه ندارد. وقتی غم روی غم بیاید، دل می‎شکند و گریه آغاز می‎شود و دل آرام می‎گیرد. گریه اسلحه‎ی مؤمن است. کربلا اسلحه‎ی مؤمن است. امام حسین علیه السّلام برای گریه خلق شده و قَتیلُ‌‌العَبَرات است؛ یعنی کشته‎ی اشک‎هاست. ۞ اشک گریه برای دنیا شور است و اشک گریه‎ی آخرت شیرین است. اوّلی چشم را کم‎سو و زخم می‎کند و دومی‎ چشم را پرنور و زیبا می‎کند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ 📗 مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب @rooshanfekr
💎رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب. 💎میزبان ماست هر کس می‌شود مهمان ما.
🌺🍃 : 💎این را بدانید: هرکاری را شما از روی اخلاص بکنید، خدا به آن برکت خواهد داد. هر کاری را که از روی حسابگریهای مادّی بکنید، متزلزل است. ٧٢/٨/١٢ @rooshanfekr