هدایتِ هادی.mp3
6.42M
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
#استاد_رائفیپور
امام هادی علیهالسلام، در یک کلام، سه فرمول مهم زیر را آموزش میدهند:
نحوه دعا کردن / نحوه آرزو کردن / نحوه زندگی کردن
💫 یک کلاس کوتاهِ پر رمز و راز ، پای درس متخصص معصوم....
✨ ویژه ولادت #امام_هادی علیهالسلام
@rooshanfekr
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸خطر رسانههای مسموم🔸
بعد از فتح مکه، پیامبر (ص) اعلام آزادی مطلق کردند و همۀ اهل مکه را عفو نمودند؛ اما شش نفر را استثنا کردند. چندین شاعر بودند که پیامبر (ص) اینها را مهدورالدم قرار داد و در مجلس عمومی گفت که هرکسی به اینها دست پیدا کرد، اینها را از بین ببرد؛ یعنی خطر اینها از خطر همه #بالاتر_است. دستور اکید داد که نمی خواهد محکمه تشکیل بدهید، نمی خواهد به قاضی نشان بدهید، هرکسی به اینها دست پیدا کرد کار را تمام کند. اینها شعرایی بودند که شعرشان در تمام عربستان رایج بود در #هجو مسلمان ها [و پیامبر (ص)].
@rooshanfekr
💠نتیجه تواضع 💠
🌟علی بن محمد ایها الهادی النقی
🌟امام هادی علیه السلام می فرمایند:
💎مَن تَواضَعَ فِی الدُّنیا لِاخوانِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ مِنَ الصِّدّیقینَ وَ مِن شیعَةِ عَلِیِّ ابنِ أَبِی طالبٍ حقا؛
💎کسی که در معاشرت با برادران دینی خود تواضع کند، به راستی چنین کسی نزد خدا از صدیقین و از شیعیان علی بن ابیطالب علیه السلام خواهد بود.
📚(احتجاج جلد ۱ صفحه ۴۶۰)
@rooshanfekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وارد چادر #امام_زمان عج بشی
اصلا دیگه کاری با گذشته تو نداره...
🎙 استاد شجاعی
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
@rooshanfekr
به نام نامیِ هادی، که هادی دلهاست
یگانه فاتح دلها، امام بی همتاست
امامِ مهر، امامِ وفا، امامِ عشق
امامِ رأفت و رحمت امامِ خوبی هاست
هدایتش همه جا را به زیر سایه بَرَد
امامتش متعالی، زِعامَتَش یکتاست
#عیدآسمانی💫🌺
#میلاد_امام_هادی(ع)💫🌺
#بر_شیعیان_جهان_مبارکبارد💫🌺
@rooshanfekr
فراز اول خطبه ۱۳۲ نهج البلاغه.mp3
980.9K
ا ﷽ ا
🏷 #رزق_سحر | #نهج_البلاغه | #برش
🔰 خدا را شکر بر آنچه گرفت و آنچه داد !
📌 شرح فراز اول #خطبه ۱۳۲ نهج البلاغه
💠 استاد #صرافیان
📍نَحْمَدُهُ عَلَى مَا أَخَذَ وَ أَعْطَى وَ عَلَى مَا أَبْلَى وَ ابْتَلَى، الْبَاطِنُ لِكُلِّ خَفِيَّةٍ وَ الْحَاضِرُ لِكُلِّ سَرِيرَةٍ، الْعَالِمُ بِمَا تُكِنُّ الصُّدُورُ وَ مَا تَخُونُ الْعُيُونُ...
⭕️ خدا را ستايش مى كنيم بر آنچه گرفته، و آنچه بخشيده، و بر نعمت هايى كه عطا كرده و آزمايش هايى كه انجام داد. خداوندى كه بر هر چيز پنهانى آگاه و در باطن هر چيزى حضور دارد، به آنچه در سينه هاست آگاه و بر آنچه ديده ها دزدانه مى نگرد داناست...
🗓 ۱۱ ذیالقعده / ۱۰ خرداد ۱۴۰۲
@rooshanfekr
#امیرالمؤمنین
💠 به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی (ع) کتاب نوشتی؟
به گریه افتاد و گفت مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرد جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما با اهل سنت بر سر علی (ع) دعوا داریم ما میگوییم حق با علی است آنها می گویند نه. حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشتهام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید.
جرداق می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بیانصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم. وقتی کتابها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی(ع) مظلومتر نمیشناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری است، از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم.
📚نکته هایی از زندگانی بزرگان, همه یادداشتها / ۱۴۰۰-۰۵-۲۵
@rooshanfekr
#امیرالمؤمنین
💠 وقتی که امام علیهالسلام به کوفه رسید، جوانی از اصحابش رغبت به نکاح کرد تا زنی را تزویج نماید.
روزی آن حضرت، نماز صبح را گزارده، به یک نفرفرمود: برو به فلان موضع که آنجا مسجدی است و بر یک جانب آن مسجد، خانهای است که مرد و زنی در آنجا صدا بلند کرده اند، هر دو را نزد من بیاور.
آن مرد رفته، زن و مرد را به نزد حضرت آورد، حضرت فرمود: امشب نزاع شما به درازا کشید؟
جوان گفت: یا امیرالمؤمنین علیهالسلام! من این زن را خواستم و تزویج کردم، چون شب زفاف شد در خلوت در نفس خود نفرتی از او مانع نزدیکی شد، و اگر توانایی داشتم در شب، او را بیرون میکردم، پس او غضبناک شد و میان ما درگیری شد تا این وقت که مأمور شما ما را به حضور شما دعوت کرد.
حضرت به حضار مجلس گفت: بعضی سخنان را نتوان در میان عموم گفت لذا شما بیرون روید.
وقتی همه رفتند حضرت به آن زن گفت، این جوان را میشناسی؟ گفت: نه، یا امیرالمؤمنین!
حضرت امیر فرمود: اگر من خبر دهم چنان چه او را بشناسی، منکر نمیشوی؟
گفت: نه، یا امیرالمؤمنین علیهالسلام. فرمود: تو دختر فلان کس نیستی؟ گفت: بلی.
فرمود: تو را پسر عمویی نبود که به هم میل و رغبت داشتید؟ گفت: بلی؛ فرمود: پدر تو، تو را از او منع نمیکرد و او را از نزد خود اخراج نکرد؟ گفت آری.
فرمود: فلان شب به خاطر کاری بیرون رفتی، و پسر عمویت به اکراه با تو نزدیکی کرد و تو از او حامله شدی و پنهان از مادرت میداشتی و عاقبت مادرت اطلاع یافت، از پدرت پنهان میداشتید.
و چون وضع حمل تو نزدیک شد مادر، تو را در شب از خانه بیرون برد، و تو در فلان جا وضع حمل نمودی و آن کودک را که متولد شد در جامهای پیچیده و در خارج دیوار در جایی که قضای حاجت میکردند گذاشتید،
سگی آمد او را ببوید و تو ترسیدی که سگ او را بخورد، سنگی انداختی و بر سر آن طفل آمد و شکست، و تو و مادرت بر سر کودک رفتید و مادرت از جامه خود پارچهای جدا کرد و سر او را بست، بعد از آن، او را گذاشتید و راه خود گرفتید و دیگر ندانستید که حال او چه شد.
دختر چون اینها را از آن حضرت شنید ساکت شد.
حضرت فرمود: به حق سخن گو، دختر گفت: بلی؛ قسم به خدا یا امیرالمؤمنین علیهالسلام که این کار را غیر از من و مادرم کسی نمیدانست.
حضرت فرمود: خداوند ذوالجلال، مرا بر این کار مطلع ساخت و بعد فرمود: چون شما او را گذاشتید، در صبح آن شب (بنی فلان) آمدند او را برده و تربیت کردند تا بزرگ شد و با اینها به کوفه آمد و آن کودک، این مرد است که تو را خواست تزویج کند.
اکنون پسر تو است و به جوان گفت: سرت را بگشا چون گشود، اثر شکستگی بر سر او ظاهر بود؛ آنگاه فرمود: حق تعالی از آن چه بر او حرام بود نگاه داشت، فرزند خود را بگیر و برو که در میان شما ازدواج نیست.
📚داستانهایی از امام علی
نویسنده : حميد خرمي
@rooshanfekr