eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
355 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
💎احْذرُوا الدُّنیا فانَّها غَدَّارَةٌ خَدُوع ٌ, مُعطیَةٌ مَنُوْع ٌ, مُلْبِسَةٌ نَزوع ٌ, لایَدومُ رَخاؤُها, وَ لایَنْقَضى عَناؤُها, وَ لایَرْکُدُ بَلاؤُها 💎از زرق و برق دنیا برحذر باشید که دنیا خیانتکارى است فریبنده و نیرنگباز, بخشنده اى است منع کننده , پوشنده اى است برهنه سازنده ,آرامش آن بى دوام , مشکلاتش بى پایان و بلاهایش قطع ناشدنى است . 📚نهج البلاغه , خطبه 220 @rooshanfekr
💎الدُّنیا سَمٌّ یأَکُلُهُ مَنْ لایَعْرِفُه . 💎دنیا, زهرى کشنده است هر که نشناسدش آن را مى خورد. 📚(غرر الحکم , ج 1 ص 69 ح 1452 @rooshanfekr
⬛شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین عالم هستی شده سر در گریبان حسین آفرینش از صدای واحسینا پر شده گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین شعله آتش بر آید از دل آب فرات خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین آتش از روز ولادت در درونش ریختند «میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین غلامرضا سازگار @rooshanfekr
♨️نحوه عذاب شمر ملعون از زبان علامه امینی 🌷علامه امینی(رحمه الله علیه) فرمودند: 💢مدتها فکر می‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟ 🍃تا این که شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم. 🍃ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است، وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. 🍃حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالها است یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت، هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند! 🍃به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. 📚یادنامه علامه امینی، ص 13 و 14 @rooshanfekr
🏴🏴 خدا بخیر کند لحظه های آخر را خدا بخیر کند رفتن برادر را یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را که شمر بین دو دستش گرفته یک سررا 🏴🏴
✅پرسش ❔عاقبت یزید ملعون چه شد ؟آیا مختار او را نیز کشت ❕❕ 💠پاسخ💠 👌مشهور آن است که افراط در میگساری و بد مستی موجب هلاکت آن ملعون شد . 👌ذهبی نقل می کند ؛ « یزید مست کرد و شروع به رقصیدن کرد ، پس با سر به زمین افتاد و سرش شکست و مغزش بیرون زد » 📚سیر اعلام النبلاء ج4 ص37 ❕در کتاب کامل الزیارات چنین آمده است ؛ « او زود مجازات شد ، پس از کشتن امام حسین از آنچه در پی اش بود لذتی نبرد ، و ناگهانی و غافلگیرانه مرد ، مست خوابید و صبح به مرده تبدیل شد ، جسدش چنان تغییر یافته بود که گویی قیر مالی شده بود » 📚کامل الزیارات ص132 📚بحار الانوار ج44 ص236 👌در کتاب الفتوح ابن اعثم نیز چنین آمده است ؛ « شب زیاد شراب خورده بود و صبح مست از خواب برخاست و قی به او فشار آورد و همینطور ادامه پیدا کرد تا مرد » 📚الفتوح ج5 ص164 👌در کتاب انساب الاشراف آمده است ؛ « بنی العباس قبر معاویه را شکافتند و چیزی از معاویه جز استخوان باریکه ای نمانده بود ، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان های بند مفاصل پای او را پیدا نکردند ، هر چه از گورها گرد آورده بودند را زدند » 📚انساب الاشراف ج4 ص144 💠 @rooshanfekr
🏴 اسارت آل الله علیهم السلام🏴 🏴در بین راه کربلا تا کوفه هر بار 🏴دیدم به دست ساربان انگشترت را 🏴در بین راه کربلا تا کوفه هر بار 🏴با کعب نی ها زجر میزد دخترت را 🏴یادم نخواهد رفت این بی حرمتی ها 🏴یادم نخواهد شد نگاه مضطرت را 🏴یادم نخواهد شد خرابه - شام ویران- 🏴یادم نخواهد رفت یاس پرپرت را 🏴مویم سپید و قامتم گشته کمانی 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: در فرازی از حدیث داوود فرمود: ای داوود، تو چیزی را اراده می‌کنی، من هم چیزی را. این نمی‌شود، الاّ آن چیزی را که من اراده می‌کنم. اراده‌ خدا مقدّم است، چون او به ما حیات داده است و ما را بهتر از خودمان می‌شناسد. اگر نپذیری در فتنه می‌افتی. اغلب شنیده‌اید که گلایه می‌کنند و می‌گویند: هر چه ما می‌خواهیم، خدا نمی‌خواهد. هرچه ما نمی‌خواهیم، خدا می‌خواهد. مچش را بگیر، حتّی اگر مچ خودت باشد. بگو آیا این خوب است؟ اِن هِیَ الافتنتُکَ این یک فتنه است. فتنه یعنی چاله‌های زیاد، چاله پس از چاله. خسته می‌شوی. آیا می‌دانی تا چه زمانی در این چاله هستی؟ وقت آن را هم تعیین کرده است. می‌گوید: تا زمانی که تسلیم شوی. وقتی تسلیم شدی، هر کاری را که تو بخواهی، من هم همان کار را می‌کنم. هر کاری هم که من بخواهم تو انجام می دهی. ببینید جنگ به آن شدیدی تبدیل به صلح به این لطیفی شد: گفت؛ خدایا چقدر تو آماده‌ای، هر کاری را که من می‌خواهم تو هم همان کار را انجام می‌دهی. خدا هم اگر بخواهد پاسخ دهد می‌فرماید: بنده من، تو هم هر کاری که انجام می‌دهی همان است که من می‌خواهم. ما با هم صلح کردیم. پیشتر همه‌اش جنگ بود. تا وقتی که انسان علم ندارد چیزهایی را می‌خواهد که ممکن است برایش ضرر داشته باشد. اما وقتی علم پیدا کرد، هرچه او می‌خوهد، خدا هم همان را انجام می‌دهد و بدین ترتیب صلح ایجاد می‌شود. گفت: چهل سال با خدا جنگیدیم، شکر که دیشب میان من و او صلح افتاد. ✍️کتاب طوبای محبّت ج 2 – ص 50 @rooshanfekr
در کتاب مبکی العیون آمده است: در شب شام غریبان، حضرت زینب (ع) در زیر خیمه نیم‌سوخته، اندکی خوابید. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (ع) را دید. عرض کرد: مادرجان آیا از حال ما خبر داری؟!حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب (ع) عرض کرد: پس شکوه‌ام را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا می‌کردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه (ع) را پیدا کن».حضرت زینب (ع) برخاست. هر چه صدا زد، حضرت رقیه (ع) را نیافت. با خواهرش ام‌کلثوم (ع) در حالی که گریه می‌کردند و ناله سر می‌دادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند کنار بدن‌های پاره‌پاره، دیدند رقیه (ع) خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالی که دست‌هایش را به سینۀ پدر چسبانیده است درد و دل می‌کند. حضرت زینب (ع) او را نوازش داد. در این وقت سکینه (ع) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه، سکینه (ع) از رقیه (ع) پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: «آن‌قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم.»
وداع امام حسین (ع) در روز عاشورا با اهل‌بیت (ع) صحنه‌ای بسیار جان‌سوز بود، ولی آخرین صحنۀ دل‌خراش و جگرسوز، وداع ایشان با دختری سه‌ساله بود که در ذیل می‌خوانید: هلال بن نافع که از سربازان دشمن بود، می‌گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم. دیدم امام حسین (ع) پس از وداع با اهل‌بیت خود، به سوی میدان می‌آید. در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گام‌های لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسین (ع) شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد: یا ابه! انظر الی فانی عطشان. بابا جان، به من بنگر، من تشنه ام. شنیدن این سخن کوتاه ولی جگرسوز از زبان کودکی تشنه‌کام، مثل آن بود که بر زخمهای دل داغدار امام حسین (ع) نمک پاشیده باشند. سخن او آن‌چنان امام حسین (ع) را منقلب ساخت که بی‌اختیار اشک از دیدگانش جاری شد. با چشمی اشک‌بار به آن دختر فرمود: الله یسقیک فانه وکیلی. دخترم، می‌دانم تشنه هستی خدا ترا سیراب می‌کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است. هلال می‌گوید: پرسیدم «این دخترک که بود و چه نسبتی با امام حسین (ع) داشت؟» به من پاسخ دادند: او رقیه (ع) دختر سه‌سالۀ امام حسین (ع) است به یاد لب تشنه پدر آب نخورد! عصر عاشورا که دشمنان برای غارت به خیمه‌ها ریختند، در درون خیمه‌ها مجموعا ۲۳ کودک از اهل‌بیت را یافتند.به عمر سعد گزارش دادند که این ۲۳ کودک، بر اثر تشنگی در خطر مرگ هستند. عمر سعد به آن‌ها اجازه داد به آن‌ها آب بدهند. وقتی که نوبت به حضرت رقیه (ع) رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا می‌روی؟ حضرت رقیه (ع) فرمود: «بابایم تشنه بود. می‌خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم.» او گفت: آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند!حضرت رقیه (ع) در حالی که گریه می‌کرد، فرمود: «پس من هم آب نمی‌آشامم.» و نقل است که احدی از اسرای کربلا حتی کودکان آب ننوشیدند @rooshanfekr
♥️ به یاد امام زمان باش... 🔷 شخصی از امام کاظم درباره آیه 20 سوره لقمان که میفرماید: نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرد پرسید. 🔻امام فرمودند: 🔸نعمت آشکار امامی است که میان مردم نمایان است. نعمت پنهان، امام غایب از دیده هاست. آن شخص پرسید: در میان امامان کسی پنهان میشود؟ 🔹فرمودند: بله، وجودش از چشم مردم پنهان میشود ولی یادش از دلهای مومنان مخفی نمیشود. ♥️ امام باقر فرموده اند: همانا یاد و ذکر ما (اهل بیت)، یاد و ذکر خداست. 📚بحارلانوار، ج51 ،ص150، کافی، ج2 ،ص496 @rooshanfekr
‌ + گفت :عُلیاء مُخَدَّرِه ... - گفتم : یعنی چه؟ + گفت : مُخَدَّرِه یعنی بانویی که کمتر از خانه بیرون می آمده ، مگر اینکه ضرورتی باشد ... مُخَدَّرِه کسی است که مثلا برای زیارت قبر مادرش هم شبانه با پدر و برادرانش می رفته ... و مُخَدَّرِه کسی است که وقتی میهمان به خانه شان می آمد، پدرش نور چراغ را پایین می کشید تا حاضرین حتی حضور سایه اش را هم احساس نکنند ... مُخَدَّرِه یعنی کسی که با نامحرم روبرو نشده چه رسد به عتاب و خطاب ... کسی که رنگ بازار را هم ندیده، چه رسد به بازار برده فروشان ... و چه بگویم یعنی کسی که مجلس شراب ... -گفتم : بس است ... دروغ است ان شاءالله