eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.5هزار ویدیو
353 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید. 💎کم‌کردن #حسرت #یوم‌الحساب مد نظر است. 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید. 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکجا سفره شود پهن، کنارش نمک است نمک سفره ی جمعه دعای فـــــــرج است "اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج" ____🍃🌸🍃____
💎حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امام حسین نزد پروردگار است و به لشکرگاه و مقبره خود و شهیدانی که نزدیک آن حضرت مدفونند و زوار خویش نظر رحمت می‌کند. امام حسین علیه السّلام نام زوار و نام پدران آنان و مقام و منزلتی که نزد خدا دارند را از شما که نام فرزند خود را می‌دانید بهتر می‌شناسد و بهتر می‌داند. آن بزرگوار هر کسی را که برایش گریه کند می‌بیند و برایش طلب مغفرت می‌نماید و از پدران خود تقاضا می‌کند که برای زوارش طلب آمرزش نمایند. امام حسین می‌فرماید: اگر زائر من بداند که خدا چه پاداشی برایش مهیا نموده است، خوشحالی وی از گریه و زاری او بیشتر خواهد شد، هنگامی که زائر آن حضرت از زیارت برمی گردد هیچ گناهی نخواهد داشت . 📖امالی شیخ،ص ۳۴ 📖بحارالانوار،ج۴۴،ص۳۴۵،ح۱۳
🔴داستان عجیب عُزیر پیامبر یکی از پیامبران بنی اسرائیل حضرت عُزیر(ع) بود که نام مبارکش یک بار در قرآن آمده است و نامش در لغت یهود،عذرا گفته می شود.پدر و مادرش در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند.خداوند دو پسر دوقلو به آنها داد که نام یکی را عزیر و نام دیگری را عُذره گذاشتند.عزیر و عذره با هم بزرگ شدند تا به سی سالگی رسیدند.عزیر(ع) پس از آنکه ازدواج کرد به قصد سفر از خانه بیرون آمد.پس از خداحافظی با بستگانش،اندکی انجیر و آب و میوە تازه با خود برداشت تا در سفر از آن بهره بگیرد.در بین راه به آبادی رسید که به طور وحشتناکی درهم ریخته و ویران شده بود و حتی استخوان های ساکنان آنجا نیز پوسیده شده بود. هنگامی که عزیر(ع)با دیدن این منظره وحشتناک به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و با خود گفت:چگونه خداوند این مردگان را زنده می کند؟البته او این سخن را از روی انکار نگفت بلکه از روی تعجب گفت: او در این فکر بود که خداوند جانش را گرفت و در ردیف مردگان قرار داد.پس از صد سال،خداوند عزیر(ع) را زنده کرد.فرشته ای از جانب خدا آمد و از او پرسید: چقدر در این بیابان خوابیده ای؟ او که گمان می کرد ساعاتی بیش در آنجا استراحت کرده باشد در جواب گفت:یک روز یا کمتر! فرشته به او گفت:تو صد سال در اینجا بوده ای.اکنون به غذا و آشامیدنی خود بنگر که چگونه به فرمان خدا در تمام این مدت سالم مانده و هیچ آسیبی ندیده است.اما برای اینکه باور کنی به الاغ خود بنگر و ببین که چگونه با مرگ ،اعضای آن از هم متلاشی شده است و اینک ببین که خداوند چگونه اجزای پراکنده و متلاشی شده آن را دوباره جمع آوری کرده و زنده می کند.با دیدن این منظره عزیر گفت:می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است.اینک مطمئن شدم و مسأله معاد را با تمام وجودم حس کردم و قلبم سرشار از یقین شد. آنگاه عزیر سوار بر الاغ خود شد و به سوی خانه اش حرکت کرد در مسیر راه می دید که همه چیز تغییر کرده است.وقتی به زادگاه خود رسید دید که خانه ها و آدمها تغییر کرده اند با دقت به اطراف خود نگاه کرد تا مسیر خانه خود را یافت و به نزدیک منزل خود آمد.در آنجا پیرزنی لاغر اندام و خمیده قامت و نابینا را دید از او پرسید:آیا منزل عزیر همین جا است؟ پیرزن گفت:آری همین جا است.سپس به دنبال این سخن گریه کرد و گفت:دهها سال است که عزیر مفقود شده و مردم او را فراموش کرده اند چطور تو نام عزیر را به زبان آوردی؟ عزیر گفت:من خود عزیر هستم.خداوند صد سال مرا از این دنیا برد و جزء مردگان در آورد و اینک بار دیگر مرا زنده کرده است. آن پیرزن مادر عزیر بود که با شنیدن این سخن پریشان شد و گفت:صد سال قبل عزیر گم شد.اگر تو واقعا عزیر هستی و راست می گویی(او مردی صالح و مستجاب الدعوه بود) دعا کن تا من بینا شوم و ضعف پیری از من برود.عزیر دعا کرد.پیرزن بینا شد و سلامتی خود را بازیافت و با چشم تیزبین خود پسرش را شناخت و دست و پای پسرش را بوسید و سپس او را نزد بنی اسراییل برد.بزرگ قوم بنی اسراییل به عزیر گفت:ما شنیدیم هنگامی که بخت النصر،بیت المقدس را ویران کرد و تورات را سوزاند فقط چند نفر انگشت شمار حافظ تورات بودند.یکی از آنها عزیر(ع) بود. اگر تو همان عزیر هستی تورات را از حفظ بخوان.عزیر تورات را بدون کم و کاست و از حفظ خواند.آنگاه او را تصدیق کردند و به او تبریک گفتند و با او پیمان وفاداری به دین خدا بستند.امام باقر(ع) گفته است عزیر و عذره هر دو از یک مادر؛دوقلو بدنیا آمدند.عزیر در سی سالگی از آنها جدا شد و صد سال به مردگان پیوست و سپس زنده شد و نزد خاندانش بازگشت.او بیست سال دیگر با برادرش زیست و سپس باهم از دنیا رفتند در نتیجه عزیر پنجاه سال و عذره صد و پنجاه سال عمر کردند. 📚داستانهای قرانی ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
💠 میثم تمار و تاوان عشق 🔻یکی از کساني که قبل از جريان عاشورا شهید شد ميثم تمار بود. شايد چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتي ميثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراري را مي‌گفت. از جمله به جريان شهادت آقا سيدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. مي‌گفت: مردم بياييد تا براي شما بگويم، اين‌ها را آقاي من حضرت اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام براي من گفته است و آن‌قدر در تشيّع قوي بود و ابوترابي بود که اصلا عبيدالله به همین خاطر گفت: خيلي دوست داشتم بر تو مسلط شوم. 🔸 مشهور بود که ميثم تمار عجم است، از ايران رفته بود. لذا عبيدالله وقتي با ميثم روبه‌رو شد به او گفتند: اين ميثم نزديکترين فرد به ابوتراب بود. عبيدالله گفت: اين عجمي است؟ به او گفتند: بله. عبيدالله گفت: «أين ربّک؟» چون تصور مي‌کرد که اين‌ها مجوس هستند. ميثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اينکه بگويد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» عبيدالله خيلي تعجب کرد، گفت: اين عجمي عجب فصاحت و بلاغتي دارد! 🔻عبيدالله پرسيد: مولاي تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ ميثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستيم و ما را مصلوب خواهي کرد و چوبه دار من کوتاه‌تر از بقيه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهني بر من فرود مي‌آورند و من کشته مي‌شوم و اولين فردي هستم که لجام بر دهان من مي‌ زنند. 🔸 حصين رئيس شُرطه کوفه بود، عبيدالله به او گفت: اين را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اينکه با مولاي او مخالفت کرده باشيم مراقب باش از اين کارهايي که گفت، انجام ندهی. 🔹 مي‌خواست باپيشگويي‌هاي حضرت اميرالمؤمنين امام علی (عليه السلام) مخالفت کرده باشد. ميثم گفت: چگونه تو مي‌تواني مخالفت کني در حالي که مولاي من از رسول خدا و او از جبرائيل و جبرائيل از خداوند نقل کرده است. ‌ ‌ 🔻آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پاي او را بالای دار به چوبه دار مي‌بستند و او را رها مي‌کردند، گاهي سه روز چهار روز طول مي‌کشيد تا يک نفر فوت کند. ميثم را هم همين‌طور مصلوب کردند. 🔸 روز دوم به عبيدالله گفتند: میثم شما بني اميه را مفتضح کرد! عبيدالله بي‌اختيار شد و گفت: برويد او را لجام بزنید، براي اولين بار اين دستور را داد با هيچ متهمي اين کار را نمي‌کردند. روز سوم وقتي عبيدالله شنيد با آهنی ضربه‌اي بر ميثم زده‌اند و او شهيد شده است. رئيس شُرطه را خواست، گفت: چرا اين کار را کرديد؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنيد؟ گفت: امير خود تو دستور دادی. بعد عبيدالله به ياد آورد که خود او گفته است و اين‌ها را آقا حضرت اميرالمؤمنين امام علی (عليه السلام) براي ميثم و ميثم براي مردم گفته بود. ‌ ‌
▪️🕊🌻🕊▪️ ⭐️مایه زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم⭐️ ☑️حضرت امام صادق عليه السلام: ◻️ اياكم ان تعملوا عملا يعيرونا به، فان ولد السوء يعير والده بعمله ، كونوا لمن انقطعتم اليه زينا و لاتكونا عليه شينا ◻️مبادا كاري كنيد كه ما را بدان سرزنش كنند، همانا به خاطر كردار فرزند بد، پدرش سرزنش مي گردد، ◻️ براي كسي كه به او دل سپرده ايد ( امام بر حق) زينت باشيد و بر او مايه ي ننگ و عار نباشيد. 🔘 كافی ج۲ ص
▪️🕊🌻🕊▪️ ☑️امام حسين (علیه السلام) فرمود: ◻️«وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَيْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا». ◻️«سوگند به خدا كه خداوند هيچ موجودى را نيافريد، مگر آن‏كه او را به اطاعت از ما، امر كرد». 🔘(بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۱۸۱ ح۱ ) ▪️🕊🌻🕊▪️
🖊 پيامبر اڪرم ص : جمله『لا حول ولا قوة الا باللّه』 نود و نه درد را شفا مى‌دهد ڪه ساده‌ترين آنها اندوه است Ⓜ️منتخب ميزان الحكمه ۱۴۸
✍امیرالمومنین علیه السلام: اگر دشمن ، تو را به صلح فراخواند و خشنودى خدا در آن بود ، آن را ردّ مكن ؛ زيرا صلح مايه آسايش سپاهيان تو و راحتى خودت از اندوه ها و ايمنى سرزمين تو است. بعد از صلح با دشمنت ، از او سخت برحذر باش ؛ زيرا گاه دشمن ، خود را به تو نزديك مى كند ، تا غافلگيرت سازد ؛ پس دورانديش و محتاط باش و خوش بينى به دشمن را متهم كن... 📚 نهج‌البلاغه ، نامه ۵۳ 💠:
. براي اينکه انسان کمال يابد، صد سال کم است... ولی برای بد نامی او يک روز کافی است پس، مراقب باشیم... اگر انسانها را وزن میکنی مواظب باش تنها بر اساس مدرکشان وزن نکنی بعضیها با مدرک خالی از درکند و برخی بی مدرک سرشارند از درک و شعور. همـه‌ی آدم‌ها وقتی آرام باشند زشتی ‌هایشان ته‌نشین می‌شود و زلال به نظر می‌آیند، برای اینکه آدمی را بشناسید قبل از مصرف خوب تکان دهید! ✍ الهی_قمشه‌ای
‍ ‍ 🌟عارف وارسته حجة الاسلام سید علی نجفى(ره): 🌟فرمود:💎 ای جد بزرگوار! لابکین علیک صباحا و مساءا؛ من شب و روز بر مصائب تو گریه می کنم. اگر اشک چشمم تمام شود خون گریه می کنم. یعنی هر وقت از شبانه روز بر سیدالشهدا (ع) گریه کردی،همراه و همرنگ با آقایت شدی. 📚سایبان_آرامش ، ص 3 @rooshanfekr
💠جوری نشود که هیئت حالت اداری پیدا کند؛💠 🔻خب، هیئتی بودن - که به اصطلاح تعبیری از بی‌نظم بودن است - به خاطر چیست؟ به خاطر این است که وقتی کسی وارد هیئت امام حسین میشود هیچ کس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِی بیا، کِی برو؛ کاملاً همه ی تحرّکات، برخاسته‌ی از اراده‌ی مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشی از ایمان آنها است؛ این چیز خیلی خوبی است، این را باید نگه دارید؛ یعنی ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایی خود هیئت و خود این کانون را برای دلهای مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنی جوری نشود که حالت اداری و مانند اینها پیدا بکند. 🔻به نظر من مراکز شماها حسینیّه‌ها است. شما مرکز اداری نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنی اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک اداره‌ای و یک ساختمانی و طبقه‌ی اوّل و طبقه‌ی دوّم و صندلی گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، امّا به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبی برای رشد فضائل انقلابی و معارف انقلابی میشود. ▪️امام سیدعلی خامنه‌ای | ۹۲/۹/۲۸ @rooshanfekr
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 6) 🔥در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند. 🌺سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت. سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد... ♨️یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم! سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است: 📛آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند. 📛 به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند. 📛 تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است. 📛 منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود! 🌷حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید: 🔥من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ، 🔥تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست. ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود. 🔥یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟ 🔥چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست! گفته ی خدا را فراموش نکن: ⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است" 🔥 ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟! ❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده! 🔥 کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند .. ♨️صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم.. 🌷هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم.. 💥 تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی، 🔥ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است.. 📚 نفس المهموم ص 444 📙حیات الحسین ج 4 📕بحار ج 45 ص133 📘اعلام النسا ج 2 2 504 @rooshanfekr