eitaa logo
روشنا کهگیلویه و بویراحمد
1.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
120 فایل
ادمین کانال @Emtedad1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🍓 👈 درویش تهیدست 🌴درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. 🌴کریم خان گفت: این اشاره‌ های تو برای چه بود؟درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟ درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است! 🌴چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد! 🌴روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست... ✅اڪنون بپیوندیڋ✅ •┈.┈••✾•🌟•✾••┈┈• ╲\╭┓ ❤ eitaa.com/Mesbahollhoda🍃 ┗╯\╲