eitaa logo
روشنایی_مومنی
448 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
روشنایی مسایل مهم و مطالب آموزنده به سوالات شرعی پاسخ داده میشود ارتباط با مدیر کانال ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ تبلیغ و تبادل ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ @fb_girll هرگونه کپی برداری جایز است لینک کانال عمومی @roshanaie_momenie
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدمومنی
🔴 💠 يكى از مهمترين نكات ايجاد رابطه خوب با همسر اين است كه هميشه براى شروع، احساسات او را كرده و با او کنید! 🔰مثلا به همسرتان بگوييد: «می‌دونم از اينكه دير اومدم عصبانى هستى»،«می‌دونم دلت شكسته» و ... 💠 شايد باور نكنيد اما در بيشتر مواقع احساس ديگران می‌كند! 🍃❤️ حجت الاسلام محمدمومنی روشنایی اخبار روز و مسایل مهم و مطالب آموزنده و طنز https://eitaa.com/roshanaiee
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 امام حسین علیه السلام ❓۱۵ میلیون زائر اربعین چرا و چگونه نگرفتند!؟ 👈 اگر تراکم جمعیت و کارناوال های مذهبی باعث تشدید کرونا و بقای کرونا میشود، قطعأ طبق اخبار رسانه ها، باید ۱۵ میلیون نفر در عراق و کربلا مبتلا به کرونا شده و امروز شاهد موجی از کشته ها می‌بودیم.
💢هنوز طرح برخورد با بی حجاب ها درست و حسابی اجرا نشده ولی متخلفین به افتادن و میگن 😂💪 🔊 برخورد و دادن به بی حجاب ها اثر مستقیم در کاهش بی حجابی دارد. قانون_حجاب @roshanaie_momenie
پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند. بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد. هر روز گو‍ژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: . «کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد. . این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد. نمی د انم منظورش چیست؟ یک روز که از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهر آلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که میکنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت. آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت مادر اگر این نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم. ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت: «این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری وقتی که این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت. . هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و هایی که انجام می دهیم به ما باز می گردند. ˹➜@roshanaie_momenie