eitaa logo
روشنایی_مومنی
424 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
روشنایی مسایل مهم و مطالب آموزنده به سوالات شرعی پاسخ داده میشود ارتباط با مدیر کانال ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ تبلیغ و تبادل ۰۹۳۵۹۴۵۶۲۳۳ @fb_girll هرگونه کپی برداری جایز است لینک کانال عمومی @roshanaie_momenie
مشاهده در ایتا
دانلود
 در ادبیّات سیاسی ما یک کلیدواژه‌ی مهمّی وجود دارد به نام «نظام سلطه»؛ نظام سلطه یعنی چه؟ میخواهم یک مرور سریعی بکنم به گذشته و ریشه‌ها، تا برسیم به وضع امروزمان. نظام سلطه یعنی یک نظام دوقطبی جهانی بین کشورها؛ یک دوقطبیِ واضح و روزافزون بین کشورها؛ این نظام سلطه است. یک قطب، قطب مسلّط است؛ یک قطب، قطب زیر سلطه است. این شد نظام دو قطبی. دو دسته کشور در دنیا به‌ وجود آمد -که [این] مربوط به مثلاً دو سه قرن پیش به این‌طرف است- کشورهای مسلّط و کشورهای زیر سلطه. کشورهای مسلّط، البتّه عمدتاً یا عموماً کشورهای اروپا و آمریکا بودند.  خب، یک دوگانه‌هایی به وجود آمد، [ازجمله] دوگانه‌ی پیشرفت و توقّف؛ یعنی کشورهای مسلّط همین‌طور مدام پیشرفتهای روزافزون با سرعت روزافزون پیدا کردند -یعنی سرعت پیشرفتشان هم مدام زیاد شد- و کشورهای زیر سلطه متوقّف شدند و عقب‌گَرد کردند.  دوگانه‌ی ابتکار و تقلید؛ یعنی کشورهای مسلّط، هر روز یک ابتکار جدیدی در زندگی، در علم، در امکانات به وجود آوردند؛ [امّا] کشورهای زیر سلطه، بدون اینکه هیچ ابتکاری را از خود بروز بدهند یا به آنها امکان چنین چیزی داده بشود، همین‌طور مرتّب تقلید کردند؛ مرتّب آنها ابتکار کردند، اینها نگاه کردند و تقلید کردند.  دوگانه‌ی استقلال و وابستگی، استقلال سیاسی و وابستگی؛ یک کشوری مثل ایران با این سابقه‌ی فرهنگ، ازلحاظ سیاسی وابسته بود -چه در اواخر دوره‌ی قاجار، چه در دوره‌ی پهلوی- وابسته‌ی به چه؟ مثلاً فرض کنید به یک کشور کوچکی مثل کشور انگلیس. یعنی یک دوگانه‌ی این‌جوری هم به وجود آمد؛ استقلال سیاسی و وابستگی سیاسی.  اعتماد به نفس و انفعال؛ این هم یک دوگانه‌ی دیگر است. کشورهای مسلّط، اعتماد به نفس داشتند، حرف میزدند، توقّع میکردند، دنیا را متعلّق به خودشان میدانستند؛ [امّا] این مجموعه‌ی زیر سلطه که البتّه خیلی هم ازلحاظ کمیّت بیشتر بودند، اینها دچار انفعال، دچار وادادگی و ضعف نفس بودند.  صدور جهان‌بینی و فرهنگ و رسوم و عادات؛ یکی از به‌اصطلاح لوازم و تبعات این نظام سلطه‌، این است که آن کشورهایی که ابتکار دارند، پیشرفت دارند، اعتماد به نفس دارند؛ عادات خودشان و رسوم خودشان و جهان‌بینی خودشان را منتقل میکنند به کشورهای زیر سلطه؛ اینها هم از آنها قبول میکنند؛ به‌صورت کتاب، به‌صورت تحقیقات و انواع و اقسام [دیگر]. آن‌وقت علاوه‌ی بر همه‌ی اینها، برنامه‌ریزی برای ادامه‌ی همین حالت. یعنی آن کشورهایی که مسلّط بودند، برنامه‌ریزی علمی دقیقی کردند برای اینکه این حالت ادامه پیدا کند؛ یعنی ابدی بشود؛ تغییرپذیر نباشد. یک همچنین حالتی در دنیا به وجود آمد. این وضعیّت دنیا در این دو سه قرن اخیر بوده.  البتّه در این میان، حوادثی اتّفاق افتاده و بعضی از کشورها توانستند خودشان را از این منجلاب نجات بدهند؛ البتّه نه به‌طور کامل، لکن در بخشی؛ مثلاً فرض کنید کشور ایالات متّحده‌ی که تحت سلطه‌ی انگلیس و تحت استعمار انگلیس بود، توانست ازلحاظ سیاسی و اقتصادی، خودش را نجات بدهد امّا ازلحاظ فرهنگی، نه؛ ازلحاظ فرهنگی کاملاً تحت تأثیر و منفعلِ در مقابل اروپا بود و همان‌طور هم ادامه پیدا کرد و تا امروز هم ادامه پیدا کرده. یا مثلاً کشوری مثل هند، ازلحاظ سیاسی توانست خودش را نجات بدهد یا ازلحاظ اقتصادی توانست تا حدود زیادی خودش را بیرون بکشد امّا ازلحاظ فرهنگی، نه؛ ازلحاظ فرهنگی نتوانست خودش را نجات بدهد؛ که حالا چیزهایی وجود دارد. بنده در یکی از شهرهای هند، وسط میدان دیدم یک مجسّمه‌ای است. پرسیدم این مجسّمه‌ی چه کسی است؟ گفتند این مجسّمه‌ی سردار انگلیسی است که بر این شهر حکومت میکرده. پناه بر خدا! چرا مجسّمه‌ی یک ظالمی را که شما سالها مبارزه کردید و اینها را بیرون کردید، حالا اینجا نصب کرده‌اید؟ مجسّمه‌اش آنجا بود؛ شاید الان هم هست؛ در یکی از استانهای جنوبی هند. این وضع دنیا است.  خب انقلاب ما، و جمهوری اسلامی در مقابل یک چنین وضعی سینه سپر کرد و توانست ایران را از این منجلاب، به‌طور کامل بیرون بیاورد؛ این مهم است. نگویید: «چطور شما میگویید به‌طور کامل! هنوز خیلی از عناصر فرهنگی غربی بر کشور ما حاکم است»؛ بله ، [ولی] اینها تخلّفات است؛ انقلاب رسماً خودش را ازلحاظ جهان‌بینی، ازلحاظ فکر، ازلحاظ فرهنگ، ازلحاظ اقتصاد، ازلحاظ سیاست، ازلحاظ همه‌ی شئون مدیریّت کشور، در مقابل غرب قرار داد. این «نه شرقی، نه غربی» که امام به‌عنوان شعار جمهوری اسلامی اعلام کرد، معنایش این بود؛ هیچ‌گونه تأثّری [از سلطه ندارد]. البتّه بله، [مثل] قانونی است، گذاشته میشود، [ولی] یک جایی هم در این قانون تخلّف میشود؛ این یک حرف است؛ امّا قانون نبودن و عکسش قانون بودن، یک حرف دیگر است؛ در جمهوری اسلامی [این] قانون شد. پای درس