فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ویدیویی واضح تر از آتش زدن قران کریم توسط جواد روحی
🔴 حضور جواد روحی یکی از لیدرهای اغتشاشات در نوشهر(فردی که وسط هست با تیشرت که چهرهاش رو مات کردهاند.)
🔹 بیشرف داره اینجا قرآن رو آتش میزنه
🔻 دشمن، راست میگه که روحی داشته میرقصیده؛ اما نمیگه رقصش بالاسر قرآنی بوده که آتش زده
❌️کشته سازی برای ایجاد آشوب که شاخ و دم نداره ، نه مهسا امینی براشون مهمه و نه جواد روحی ، این لاشخورای کفتار صفت دنبال جنازه میگردن که جیب خودشون رو پر کنند
😡همچنین برای تحت شعاع قرار دادن اخبار اربعین حسینی در کل دنیا هست
1_2016117613.mp3
2.12M
✍️غم نامه؛
امام زمان، از ما گله می کند...
با همه رحمتش،
با همه عشقش...
اول دعایمان می کند؛ بعد گلایه...
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #نماهنگ #جدید #اربعین
🌴با یه سلام ساده همه چی شروع شد
🌴دل و زدم به جاده همه چی شروع شد
🎙 #ابوذر_روحی
👌بسیار دلنشین
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱پیرزن ۱۰۰ ساله اهل دیاله:
در پیاده روی اربعین ۷ روزه به کربلا میرسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تا حالا به معنای فرج در و عجل فرجهم
فکر کردیم؟
این فرج به چه معناست؟
#علامه_حسن_زاده_آملی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جواد روحی به علت لیدری اغتشاشات و هتک حرمت به قرآن در زندان بود
حالا یه عده میخوان این عوضی رو قهرمان نشون بدن
دلیل نارضایتی مردم از دولت فعلی در کلام رهبر انقلاب !
💢سؤال اول: دلیل تمجید از دولت چیست ؟!
🔰 رهبر معظم انقلاب در پاسخ به این سؤال فرمودند:
بعضی از دولتها طبیعتشان این است که فردا را قربان امروز میکنند این دولت نکرده این کار را.
💢سؤال دوم: دلیل نارضایتی مردم از دولت چیست ؟!
🔰جواب :
1⃣ضعف رسانه ای دولت و در نتیجه بی اطلاعی مردم از اتفاقات مهمی که در این دولت افتاده است .
✅امام خامنهای در این زمینه فرمودند : متأسفانه زبان دولت در بیان آنچه که انجام گرفته زبان رسایی نیست؛ اتفاقاتی که افتاده اتفاقات خوب، به آن اندازهای که شایسته و حقش هست به آن اندازه در نظر مردم و ذهن مردم منعکس نشده.
2⃣آثار کارهای بزرگ و زیربنایی دولت فعلا ظاهر نشده است.
✅امام خامنه ای در این زمینه فرمودند : این دولت را کارهای بزرگ و زیربنایی را انجام داده که اثرش ممکن است امروز ظاهر نشود به طور کامل اما بالاخره ظاهر خواهد شد.
✍ایرانی
💠 ارادت ارمنی به امام حسین (ع)
رانندۀ آژانس بود. سن و سالش حدود 50 را نشان میداد. شاید هم بیشتر. همین که دهان باز کرد و گفت:
ـ ببخشید آقا کجا تشریف میبرید؟
فهمیدم. با آن لهجۀ غلیظی که داشت، راحت میشد فهمید.
بی مقدمه پرسیدم:
ـ ببخشید آقا، شما ارمنی هستید؟
او هم راحت و خونسرد گفت:
ـ بله. چطور مگه؟
ـ هیچی همین جوری. حتما بچۀ خیابون شیرمرد هستی؟
برگشت، نگاهی انداخت و با لبخند گفت:
ـ از کجا فهمیدی؟
ـ خب ارامنه یا توی محلۀ مجیدیه زندگی میکنن یا خیابون شیرمرد.
ـ نه خب جاهای دیگه هم هستن.
ـ ولی شما اهل شیرمردی.
ـ خود شیرمرد که نه، خیابون پدرثانی می شینیم.
دیگر صحبتمان گل انداخت.
اصلا من دربارۀ دینش چیزی نپرسیدم. خودش شروع کرد. گفت:
ـ من از دین شما مسلمونا، عاشق دو تا امامتون هستم.
خیلی برام جالب آمد. یک ارمنی عاشق دو تا از امام های ما بود. اصلا اجازه نداد بپرسم کدام؟ ادامه داد:
ـ قبل از انقلاب، توی یه پادگان اطراف مشهد سرباز بودم. اونایی که با هم خدمت میکردیم، ارادت خاصی نسبت به امام رضا داشتند. یه شب یکی از سربازها حالش خیلی خراب شد. دکتر پادگان که فقط بلد بود آمپول بزنه، گفت این تا صبح دووم نمی یاره. وسیله و امکاناتی هم که اون رو ببریم شهر، نبود. بىچاره داشت بال بال میزد. رفیقاش بالا سرش نشسته بودن زار زار گریه می کردن. یک دفعه همهشون با هم داد زدن یا امام رضا، شما غریبی، اینم این جا غریبه، خودت این جوون رو به مادرش ببخش ...
خب من ارمنی هستم. به امام رضا احترام می ذاشتم، ولی اون اعتقادی که اونا داشتن، نداشتم. گرفتم خوابیدم. ولی اونا شروع کردند به دعا و راز و نیاز.
هوا هنوز روشن نشده بود، صبح نشده بود که با سر و صدای اونا از خواب پریدم. اصلا باورم نمی شد. اون که گفتن مردنییه، از همه سرحالتر بود. شنگولِ شنگول. از اون روز به بعد، هر وقت میرم مشهد میگم: آقا دَمِت گرم.
ـ خب اون یکی دیگه امام کدومه؟
ـ این رو که دیگه باید خودت بدونی. امام حسین. خودم و خونوادم عاشقشیم. من خونه مون نزدیک "مسجد الرضا" توی خیابون پدرثانی یه. ماه محرم که میشه، همه مون مشکی می پوشیم برای آقا. شاید باور نکنی، برو از رفیقای خودت توی همون مسجد بپرس "وارطان" کیه؟ ماه محرم، من پای سماور مسجد هستم. چایی می دم دست عزادارها. اگه یه شب شام هیئت نبرم خونه، زن و بچه هام می ریزن دم مسجد که ما امشب شام آقا رو نخوردیم ...
بغض گلوم رو گرفته بود. این کی بود و ما ...