#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
مقدر بود زهرا جانِ ختم الانبیا باشد
علی هم، دست در دستِ نبی، دست خدا باشد
مقدر بود در دست رسول الله و اولادش
زمین باشد، زمان باشد،
تمام ماسوا باشد
میان بانوان عالم اما یک نفر باید
که محبوب حبیب الله، عشق مصطفی باشد
علی آیینهی احمد، حسین آیینهی زهرا
ولی آیینهی روی خدیجه مجتبی باشد
به پاس زحمتش در راه دین، زهرا نصیبش شد
علی داماد او گردید تا حقش ادا باشد
از او محروم شد دنیا وگرنه فاش میدیدند
که او هم در حدیث فاطمه تحت الکسا باشد
نه تنها خود کریمه، مادر نسل کریمان است
که هم خیرالنسا، هم مادر خیرالنسا باشد
عجب حُسن ختامی ده شب ماه خدا دارد!
نفسهای خدیجه ضامن هر ربنا باشد
اجابت را میان دست خود ناگاه میبیند
اکر نام خدیجه مُهر آن دست دعا باشد
نه تنها ما، حسین از تربت او توشه میگیرد
عجب شأنی! که قبرش ملجأ آل عبا شد
کسی که نام او قبل از أنا بنُ الحیدر کرار
رجزهای حسین بن علی در کربلا باشد
چنان باغ فدک در روز روشن غصب شد نامش
که ام المؤمنین تنها بر این مادر روا باشد
کسی که هستیاش خرج خدا شد لحظهٔ آخر
تقاضایش ز احمد با خجالت یک عبا باشد
عبا را داد، اما جبرئیل آخر کفن آورد
عبا اما به گوش گریه کنها آشنا باشد
::
سر حرف عبا "غم" در دلم لنگر میاندازد
مرا یاد عبای شانهٔ حیدر میاندازد
عبایی که میان آتش پشت در خانه
علی با گریه آن را بر روی مادر میاندازد
عبا در کربلا هم آمد و مشکلگشایی کرد
عبا ما را به یاد قامت اکبر میاندازد
عبا جای دگر ما را دوباره یاد آن تیری
که بیرون آمده از حنجر اصغر میاندازد.