eitaa logo
روشنای ویگل
117 دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
31.4هزار ویدیو
787 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر برای خداوند شریک قائل شوی ، شریک سراغت خواهد آمد.این بخاطراین است که ما ذره‌ای از وجود خداوند هستیم و خداوند ما را به عنوان جانشین بر روی زمین قرار داده است. مسئله اختیار با مسئله شرک می‌تواند در ارتباط باشد.خداوند عقل را به عنوان فرمانده جسم و شهر وجودی‌مان در اختیارمان گذاشته و به ما این اختیار را داده تا مواظب جسم خود باشیم و این امکان‌پذیر نمی‌باشد مگر با انجام دادن فرامین خداوند. ما وقتی برای عقل شریکی در نظر بگیریم و به نفس قدرت ببخشیم در فرمان عقل خلل ایجادمی شود و همه فرمان‌هایش کاملاً اجرا نمی‌شود ، چون فرمان‌هایش در اختیار نیروهای منفی قرار می‌گیرد. شرک چگونه به وجود می‌آید؟ وقتی یکسری از فرمان‌ها را نقض می‌کنیم شرک بوجود می آید از کارهای کوچک شروع می‌کنیم با یک قضاوت کردن با غیبت کردن با تهمت زدن این در ادامه فرمان‌های دیگری نقض می‌شوند. شرک خودش مراتبی دارد،ممکن است الآن نداشته باشیم اما شاید در آینده به وجود بیاید. در شرک یک نوع وسوسه یا به تعبیر دیگری با خواسته شدید همراه است که اگر این خواسته شدید اجرا شود برخلاف فرمان خداوند است و باید به این خواسته‌ها بهاء داده نشود و توجهی نکرد و این با آموزش امکان‌پذیر است هر شخصی با اختیاری که دارد حق انتخاب دارد ، این دامنه انتخاب محدود است چون محدوده دانایی ما کم است دامنه انتخاب و تشخیص ما هم محدود است و یا دامنه انتخاب نامحدود است شخصی به دانایی رسیده که به هر اندازه که دانایی کسب کرده و عمل میکند به همان اندازه دامنه تشخیص صحیح مطالب و دامنه انتخاب او به همان اندازه دانایی او است. دانایی همراه تفکر و تجربه و آموزش به دست می آید ما اگر بخواهیم از شرک دور بمانیم باید پاک دل باشیم باید عمل کنیم باید فرمان‌های خداوند را اجرا کنیم نه اینکه فقط به زبان بیاوریم. اگر بخواهیم شرک داشته باشیم اسیر ماده می‌شویم ولی وقتی ماده را رها کردیم از اسارت آن بیرون می‌آییم چون شرک نوعی اسارت است چون دامنه اختیار و انتخابمان محدودمی شود همچون اسارت هوای نفسانی که هیچ نوع اختیاری از خودمان و کارهایمان و حق انتخابی نداریم همیشه در هر موردی که قرار می‌گیریم و می‌خواهیم تصمیم بگیریم حداقل دو گزینه وجود دارد یا تاریکی یا روشنایی و هر تاریکی نسبت به مرتبه پایین‌ترش روشنی محسوب می‌شود. اینجا ما باید تصمیم بگیریم و باید خواسته داشته باشیم که می‌خواهیم از فرمان نفس رها شویم یا می‌خواهیم تا آخر عمر اسیر ماده باشیم. اگر فرمان‌های خداوند را انجام دهیم شرک را از خود دور کردیم .ما زمانی در عدالت قرار داریم ،اما ممکن است فرمان‌های خداوند را اجرا نکنیم ،در درون ما اتفاقی می‌افتد (شیطان)می‌آید فقط دعوت می کند و در اول نافرمانی لذت می‌برد ولی در ادامه اختیار شخص گرفته می‌شود.مانند شخصی که قاضی است و به او پیشنهاد رشوه می‌شد می‌گویند این مقدار پول را بگیر و به نفع حکم بده شاید در اول کار این لذت مادی داشته باشد ولی در ادامه چند مرتبه دیگر هم باید این کار را کند تا زمانی که روزی می‌بیند دیگر اختیاری ندارد و مجبور است این کار را کند و در لباس قاضی هست و لذت قاضی بودن را دیگر نمی‌برد در این لحظه نیروهای منفی هجوم می‌آورند با القائات منفی که تو دیگر بدرد نمی‌خوری کسی برای تو حسابی باز نمی‌کند تا اینکه به سمت تنهایی سوق داده می‌شوی و اسیر شیطان می‌شود باید بتوانیم اختیار تمام نیروهای اعضای بدمان را داشته باشیم و برای در اختیار گرفتن اعضاء باید عمل معکوس را انجام بدهیم به صورت تدریجی و از چیزهای کوچک شروع کنیم مانند غیبت نکردن، قضاوت نکردن تا جایی که بتوانیم به فرمان عقل برسیم.