eitaa logo
روشنای ویگل
120 دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
31.2هزار ویدیو
783 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
 از حجت الاسلام میلانی نژاد مصطفی امینی خواه در وبلاگ دست انداز  نوشت : ازدواج این حقیر ، از آن جهت که به این کمترین مربوط است ، جذابیت خاصی ندارد. ولی از آنجا که جنبه های درس آموز دارد و دوستان از آن استقبال کرده اند ، گوشه هایی از آن را واگویه می کنم. سالها قبل همراه استاد عزیزمان و یکی از دوستان ، عازم مشهد مقدّس شدیم. قبل از حرکت ، وقتی برای خداحافظی به حرم حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ رفتم ، یکی از اهالی معنا ، به بنده دستور خاصی داد؛ تا در حرم امام رضا ـ علیه السلام ـ انجام دهم و بخت بسته را برای گشایش ،  به دستان مبارک امام بسپارم. رهسپار ارض اقدس شدیم. همراه استاد به حرم مشرف شدیم. بنا به دستوری که گرفته بودم ، زیارت کردم و امر ازدواج را با اصرار و التماس به ساحت قدسی اش عرضه داشتم. از حرم که بیرون می رفتیم ، استاد فرمود: « کسی برای زیارت امام رضا ـ علیه السلام ـ رفته بود و امر ازدواج را به حضرت سپرده بود. در ضمن این درخواست ، وقت هم معیّن کرده بود. آن شخص در همان زمانی که تعیین کرده بود حاجت خود را گرفت.» سپس فرمودند: شما چه کردید؟ امر را به آقا سپردید؟ زمان هم تعیین کردید؟ گفتم: بله؛ زمانی هم که سپردم ، "کوتاه" است. از حرم که بیرون می رفتیم ، دوست ما ـ آقای وحدتی پور ـ گفتند: منزل خواهر ما همین نزدیکی هاست. موافقید برویم؟! همگی پذیرفتیم و راه افتادیم. کوچه ای در محله سجادیه؛ محله ای در منطقه طلّاب. به منزل که رسیدیم ، آقایان به طبقه بالا رفتند و بانوان به طبقه پایین. والده ما نیز همراه بانوان بودند. پس از ساعتی مادرم را دیدم ؛ با برقی از شعف. با شادی خاصی فرمود: موردِ موردِ نظر را پیدا کردم! همراهان ما رفتند و ما یک هفته ، در طبقه بالا ماندیم. در طول این هفته ، خواستگاری و گفتگو صورت گرفت. البته کش و قوس هایی بود ، ولی به لطف خدا و وساطت ضامن آهو ، چندی بعد و در شب نیمه شعبان ، در همان ساختمان ، مجلس عقد کنان را به پا کردیم. چندی بعد و در شب عید غدیر دوباره همان جا مجلس عروسی را به پا کردیم. مجلسی که در نوع خود منحصر به فرد بود. سخنران مجلس عروسی ، حجت الاسلام و المسلمین میلانی نژاد بود؛ مشهور ترین خطیب استان البرز و از کارشناسان مذهبی برنامه های تلویزیونی. حضور ایشان هم در نوع خود جالب بود؛ چون طبیعتا در آن شب خاص باید بزرگترین مجالس کرج را اداره می کرد. ایشان ، چند روز قبل از آن ، از حج بازگشته بود. تا به منزل می رسد ، به خانواده می گوید: «تا کسی از آمدنم با خبر نشده ، بار و بنه را جمع کنید تا عازم مشهد شویم.» همان روزی هم که به مشهد رسیده بود ، پدر ما ایشان را در حرم می بینند و برای سخنرانی مراسم دعوت می کنند. مجلس عروسی ما در واقع هیاتی بود به مناسبت عید غدیر. آقای میلانی نژاد سخنرانی را با توسل به امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ آغاز کرد و با ذکر فضایل امیر المومنین ـ صلوات الله علیه ـ پیش برد. در ضمن سخنرانی نیز موعظه ها و داستانهای شیرینی از زندگی خانوادگی داشت. پس از ایشان یکی از مدّاحان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، در مدح مولا خواند. البته حقیر ـ که ظاهرا در آن مجلس داماد بودم و باطنا گوشه ای از هیات ، یکی از مستمعین به شمار می آمدم ـ به یکی از دوستان گفتم : برو به مداح بگو آخر مجلس گریزی به کربلا بزند! و بگو این را داماد گفته! دوست ما هم رفت ولی مداح نپذیرفت که ذکر مصیبت کند! پس از مدّاحی ، به نیت مراسم عید غدیر ـ و نه مراسم عروسی ـ شام ساده ای دادیم و همانجا و بدون کمترین آزار برای کسی ، مجلس را به انتها رساندیم. چه پیش و چه پس از این ازدواج ، ـ بحمد الله ـ محفوف به داستانها و عنایتهای عجیبی بود؛ که حقیر به همین مقدار اندک بسنده نمودم. از آن پس هر کس با ما درباره ازدواج صحبت می کند ، راهکاری ساده ولی پر مغز برایش دارم. " برو به محضر امام هشتم و با همه وجود خودت را با همه درخواستها و حاجاتت به آقا بسپار! باور کن پدری به مهربانی خورشید و جودِ بهار داری خاطره ای از حجت الاسلام میلانی نژاد :: در محضر حجت الاسلام امینی خواه ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
4_6032842554385367341.mp3
4.43M
🎀 نوایی بسیار دلنشین و از ته دل 🎀 ولادت مولا علی، شاه مردان مبارک 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
به قمر بنی هاشم سلام الله علیه با دو بیت شعری که رضوان الله علیه از ارواحنا فداه نقل کردند 🔻جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین منزل آقای حاج فتحعلی رفتیم ، بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم ، خطاب به حاج آقا فتحعلی فرمودند : کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک دو بیتی درباره حضرت ابالفضل علیه السلام بگویم ، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند ، پشت کاغذ مقدار اندکی خط خورگی داشت ، فرمودند اسم آقا را بر روی کاغذ قلم خورده نمی نویسند و حاج علی آقا فورا کاغذی کاملا تمیز مهیّا نمودند ، آنگاه آقای مجتهدی گفتند : حضرت ولیّ عصر ارواحناه فداه می فرمایند : هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس سلام الله علیه بشود ،حتما حاجتش بر آورده خواهد شد و سپس شروع به خواندن بیت اوّل کردند و در فاصله بین بیت اوّل و دوّم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند، آنگاه بیت دوّم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند آنگاه دو بیتی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از: "یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سوده الماس آید آید به جهان اگرحسین دگری هیهات برادری چو عباس آید" 📚لاله ای از ملکوت ص ۲۳۶ ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124