eitaa logo
روشنای ویگل
118 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.8هزار ویدیو
802 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 🔴 شایعه ای که کوفیان را یزیدی کرد! ♦️بعد از آن که هزاران نفر از بزرگان و مردم مردم کوفه با امضای طوماردعوت به امام حسین(ع) منتظر قدوم اباعبدالله(ع) شدند، یزید با احساس خطر جدی، عبیداله بن زیاد را که فردی حیله گر و بی رحم بود، برای امارت کوفه انتخاب نمود . ♦️عبیداله نیز بى درنگ عازم سفر کوفه گشت. او بخاطر اینکه زودتر از امام حسین(ع) به کوفه برسد، چنان با جدیت حرکت مى کرد که به افتادن همراهانش هم توجه نداشت و به محض نزدیک شدن به دروازه های کوفه، حیله ای را به کار گرفت و جامه اى یمانى و عمامه اى سیاه پوشید و به شهر وارد شد. نگهبانان و مردم کوفه، با این تصور که او حسین علیه السلام است مى گفتند: اى فرزند رسول خدا خوش آمدى؛ و ابن زیاد هم بى آن که سخنى بر زبان براند شب هنگام ، به دارالاماره رسید. ♦️در آن هنگام، اوضاع یزیدیان و بنی امیه آنچنان در کوفه بد و خطرناک بود که ابن زیاد، پشت دارالاماره از راه پنجره، خودش را به نعمان(حاکم معزول کوفه) معرفی کرد و بالاخره وارد دارالاماره شد. ♦️صبح روز بعد، ابن زیاد فرمان داد که مردم برای شنیدن سخنانش در مسجد جمع شوند و طی سخنانی، بشدت مردم کوفه را از خشم بنی امیه و عواقب نافرمانی ترسانید و به دروغ اعلام کرد که لشکر یزید، برای سرکوب بیعت کنندگان با حضرت امام حسین(ع) در نزدیکی کوفه است! ♦️همین تزویر و خبر دروغین، دل بسیاری از مردم کوفه را لرزان کرد و همزمان، ابن زیاد طی جلساتی جداگانه با سران قبایل و بزرگان کوفه و مهتران حکومتی، کیسه های زر و درهم و دینار را بر آنان روانه ساخت و در عرض چند روز، کوفه ی حسینی را به کوفه ی یزیدی تبدیل کرد. ♦️ امروزه نیز دشمنان با بکارگیری امپراطوری های بزرگ خبری و اشاعه ی اخبار و شایعات دروغین و ایجاد شک و ترس از جنگ در دل مردم، بدنبال حاکمیت اهداف فاسد خود هستند و از سوی دیگر، تطمیع و تزریق پول و رشوه و امکانات دنیوی به برخی افراد نفوذی، مهم ترین روش و ابزار برای تضعیف حاکمیت اهل حق می باشد. @roshanaivigol
🌱 🔰 خوشا بحالِ آنها که نصیحت بپذیرند ... ♦️حبیب ابن مظاهر می گوید: بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا, من جلوی خیمه نشسته بودم، دیدم کسی دارد از جلوی دشمن می‌آید. نگاه کردم، دیدم «قُرَّه ابن قیس حنظلی» است. من او را می شناختم، آدم بدی نبود. تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند؟ جلو آمد، وقتی رسید گفت: حبیب، می‌خواهم با امام حسین ملاقات کنم. گفتم با امام حسین چه کار داری؟ گفت: عمر سعد مرا فرستاده، برای او پیامی دارم، می خواهم به ملاقاتش بروم. به او گفتم شمشیرت را بگذار برو. سلاحش را گذاشت و رفت. وقتی ملاقاتش با امام حسین علیه السلام تمام شد، آمد. ♦️من او را نگه داشتم و گفتم: قره ابن قیس من که تو را می شناسم، آدم بدی نبودی، چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی؟ من علتش را نمی دانم اما نصیحتی می‌کنم؛ حالا که آمدی دیگر نرو. حالا که به بهانة ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد. بیا پیش ما بمان. من قول می دهم جدّش، رسول خدا تو را شفاعت کند و بهشت را برایت آماده کند، دیگر نرو. قیس قدری تأمل کرد و گفت: من بروم. من پیام آور بودم، می روم پیغام امام حسین را می رسانم و برمی‌گردم. اما رفت و دیگر برنگشت... ♦️ بعدها قیس، که در فاجعه ی کربلا، با لشکر عمر سعد همکاری کرد، ضمن ابراز پشیمانی، بخشی از جریان عبور دادن زنان اهل بیت(ع) از کنار اجساد شهدا را گزارش کرده و گفته است: «هر چه را فراموش کنم، گفته زینب، دختر فاطمه را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا»؛ «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون، اعضاء بریده! ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر آنها می‌وزد.» این سخنان زینب دوست و دشمن را به گریه انداخت.[ الارشاد، ج 2، ص 85] 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌱 🔴 شایعه ای که کوفیان را یزیدی کرد! ♦️بعد از آن که هزاران نفر از بزرگان و مردم مردم کوفه با امضای طوماردعوت به امام حسین(ع) منتظر قدوم اباعبدالله(ع) شدند، یزید با احساس خطر جدی، عبیداله بن زیاد را که فردی حیله گر و بی رحم بود، برای امارت کوفه انتخاب نمود . ♦️عبیداله نیز بى درنگ عازم سفر کوفه گشت. او بخاطر اینکه زودتر از امام حسین(ع) به کوفه برسد، چنان با جدیت حرکت مى کرد که به افتادن همراهانش هم توجه نداشت و به محض نزدیک شدن به دروازه های کوفه، حیله ای را به کار گرفت و جامه اى یمانى و عمامه اى سیاه پوشید و به شهر وارد شد. نگهبانان و مردم کوفه، با این تصور که او حسین علیه السلام است مى گفتند: اى فرزند رسول خدا خوش آمدى؛ و ابن زیاد هم بى آن که سخنى بر زبان براند شب هنگام ، به دارالاماره رسید. ♦️در آن هنگام، اوضاع یزیدیان و بنی امیه آنچنان در کوفه بد و خطرناک بود که ابن زیاد، پشت دارالاماره از راه پنجره، خودش را به نعمان(حاکم معزول کوفه) معرفی کرد و بالاخره وارد دارالاماره شد. ♦️صبح روز بعد، ابن زیاد فرمان داد که مردم برای شنیدن سخنانش در مسجد جمع شوند و طی سخنانی، بشدت مردم کوفه را از خشم بنی امیه و عواقب نافرمانی ترسانید و به دروغ اعلام کرد که لشکر یزید، برای سرکوب بیعت کنندگان با حضرت امام حسین(ع) در نزدیکی کوفه است! ♦️همین تزویر و خبر دروغین، دل بسیاری از مردم کوفه را لرزان کرد و همزمان، ابن زیاد طی جلساتی جداگانه با سران قبایل و بزرگان کوفه و مهتران حکومتی، کیسه های زر و درهم و دینار را بر آنان روانه ساخت و در عرض چند روز، کوفه ی حسینی را به کوفه ی یزیدی تبدیل کرد. ♦️ امروزه نیز دشمنان با بکارگیری امپراطوری های بزرگ خبری و اشاعه ی اخبار و شایعات دروغین و ایجاد شک و ترس از جنگ در دل مردم، بدنبال حاکمیت اهداف فاسد خود هستند و از سوی دیگر، تطمیع و تزریق پول و رشوه و امکانات دنیوی به برخی افراد نفوذی، مهم ترین روش و ابزار برای تضعیف حاکمیت اهل حق می باشد. 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌱 🔰 خوشا بحالِ آنها که نصیحت بپذیرند ... ♦️حبیب ابن مظاهر می گوید: بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا, من جلوی خیمه نشسته بودم، دیدم کسی دارد از جلوی دشمن می‌آید. نگاه کردم، دیدم «قُرَّه ابن قیس حنظلی» است. من او را می شناختم، آدم بدی نبود. تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند؟ جلو آمد، وقتی رسید گفت: حبیب، می‌خواهم با امام حسین ملاقات کنم. گفتم با امام حسین چه کار داری؟ گفت: عمر سعد مرا فرستاده، برای او پیامی دارم، می خواهم به ملاقاتش بروم. به او گفتم شمشیرت را بگذار برو. سلاحش را گذاشت و رفت. وقتی ملاقاتش با امام حسین علیه السلام تمام شد، آمد. ♦️من او را نگه داشتم و گفتم: قره ابن قیس من که تو را می شناسم، آدم بدی نبودی، چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی؟ من علتش را نمی دانم اما نصیحتی می‌کنم؛ حالا که آمدی دیگر نرو. حالا که به بهانة ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد. بیا پیش ما بمان. من قول می دهم جدّش، رسول خدا تو را شفاعت کند و بهشت را برایت آماده کند، دیگر نرو. قیس قدری تأمل کرد و گفت: من بروم. من پیام آور بودم، می روم پیغام امام حسین را می رسانم و برمی‌گردم. اما رفت و دیگر برنگشت... ♦️ بعدها قیس، که در فاجعه ی کربلا، با لشکر عمر سعد همکاری کرد، ضمن ابراز پشیمانی، بخشی از جریان عبور دادن زنان اهل بیت(ع) از کنار اجساد شهدا را گزارش کرده و گفته است: «هر چه را فراموش کنم، گفته زینب، دختر فاطمه را فراموش نمی‌کنم که وقتی از کنار بدن برخاک افتاده برادرش حسین می‌گذشت، می‌گفت: «یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء، هذا الحسین بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، یا محمداه! و بناتک سبایا، و ذریتک مقتله، تسفی علیها الصبا»؛ «ای محمد، ای محمد، فرشتگان آسمان بر تو صلوات گویند، این حسین است در دشت افتاده، آغشته به خون، اعضاء بریده! ای محمد، دخترانت اسیرند، ذریه‌ات کشته شده‌اند و باد بر آنها می‌وزد.» این سخنان زینب دوست و دشمن را به گریه انداخت.[ الارشاد، ج 2، ص 85] 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش