🔶 عبادت واقعی
....بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم.
نشستم پای سجاده کمی #قرآن بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟"
🔹 دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازیهای من، به تکرار صدباره حرکات دست من.
سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آنها چهارنفره شد؛
سهم من کامل تر!…
🔸 پشت همان شکلکهای مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟
آن هم #عبادت دائماً سَرمَدا!
تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه میمانند!
❇️ وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟
(که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوبتر از شادکردن مؤمنان نیست!)
مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟
✅ حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با #فطرت الهی خود، فرزنددار شده ام و #والدگری میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کجروی نیست.
اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم!
تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟
🌷 متّصف شدن به صفات خدا را بگو!
این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،…
این مسلک، این تلاشها، عبادت است!
✅ اینها به کنار!
تلاش بیست و چهاری برای #کظم_غیظ را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی!
🔶 روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربیهایت!
🔸 از این هم بگذر
دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک #مادر هی خودش را #محاسبه میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟
آن عبادتهای پنهانیتر را بگو؛
توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،…
.
#مادری
که جمع همه اینهاست
-وقتی با نیت و روش نیک است-
اگر دائم العبادة بودن نیست
اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست
پس چیست؟
✅ آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش....
تقدیم به مادران سرزمینم 🌷👇
﷽
---
بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم. نشستم پای سجاده کمی #قرآن بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟"
دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازیهای من، به تکرار صدباره حرکات دست من.
سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آنها چهارنفره شد؛
سهم من کامل تر!…
پشت همان شکلکهای مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟
آن هم #عبادت دائماً سَرمَدا!
تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه میمانند!
وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟
(که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوبتر از شادکردن مؤمنان نیست!)
مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟
حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با #فطرت الهی خود، فرزنددار شده ام و #والدگری میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کجروی نیست.
اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم!
تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟
متّصف شدن به صفات خدا را بگو!
این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،…
این مسلک، این تلاشها، عبادت است!
اینها به کنار!
تلاش بیست و چهاری برای #کظم_غیظ را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی!
روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربیهایت!
از این هم بگذر
دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک #مادر هی خودش را #محاسبه میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟
آن عبادتهای پنهانیتر را بگو؛
توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،…
.
#مادری
که جمع همه اینهاست
-وقتی با نیت و روش نیک است-
اگر دائم العبادة بودن نیست
اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست
پس چیست؟
آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش.
#مادرم_باافتخار 💕
#مادری_دائم_العبادگی
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#مادری_انتقال_به_نور_است
#مادری_رشد_است
#مادری_شکوه_نادیدنی
#مادری_عروج_است
#مادری_مراقبه_مداوم
#مادری_مقدس_است
🖋هـجرٺــــ
بله
ایتا @hejrat_kon
#نشر_فقط_بامنبع
💥 بصیر 💥
♻️ @basire_basir ♻️
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸هستند و هستند و هستند🔸
👊 در منازل جنوب شهر، گاهی که باران زیاد میآید، آب وارد خانهها میشود و به ناچار آب را سطل سطل در کوچه میریزند. حال اگر سطح آب زیرزمینی بالا بیاید، این آب را سطل سطل که سهل است، بشکه بشکه هم بیرون بریزند تمام نمیشود چون دوباره مثل چاه جایش آب بالا میآید. عرب به اینگونه جوشیدن آب، #انتفاضه میگوید؛ یعنی خودجوش.
👊 الآن به جریان فلسطین #شورش نمیگویند، #انتفاضه میگویند.
بچه مدرسۀ فلسطینی را کسی سازماندهی نکرده و کسی استادش نشده است بلکه خودش به این نتیجه رسیده که زندگی در قید و بند رژیم صهیونیستی از مرگ بدتر و مرگ در مبارزه با رژیم صهیونیستی، پیروزی و حیات است. از خانه و مدرسهاش که بیرون میآید، برای اینکه فریاد کند من با رژیم صهیونیستی مخالفم، سنگ به آنها میزند. این حرکت، حرکت یک گروه نیست که رژیم صهیونیستی، رئیس آن را بگیرد و از بین ببرد و با متلاشی شدن آن سازمان، حرکت متوقف شود؛ اینها از #فطرت رهنمود میگیرند.
این است که هرچه رژیم صهیونیستی حبس و تبعید و اعدام کند، #هستند و #هستند و #هستند. باران نیامده که به سرداب رژیم صهیونیستی بریزد تا آن را سطل سطل بِکشنَد تا تمام شود؛ آب از زیرِزمین بالا آمده، مثل چاه که هرچه برداری باز جایش پر میشود.
👊 در روایات داریم که خدا امر امام زمان (عج) را اصلاح میکند. اصلاح کار حضرت که به دست توانای خداوند انجام میشود، همین است که آدمها از درونشان جوشش پیدا میشود و نهضت #از_متن_جوامع بشری میجوشد.
👇👇👇
✨ @o_gorji
◾️ متن شبهه :
این چہ پیمانی است کہ در عالم ذر با خدا بستہ ایم کہ همگان آن را فراموش کرده اند؟ و هیچ کس آن را به خاطر نمى آورد؟
✳️پاسخ شبهه :
1⃣ آن پیمان را همه به خاطر دارند.
منتها در شرایط معمولی که گرفتاریها و این آلودگیها به دنیا و امثال دنیا، باعث شده که روی آن تعهد با یک غباری پوشیده بشود...با یک پردهای پوشیده بشود که دیده نشود... اما در شرایط سخت، مثل وقتی که انسان داخل کشتی نشسته و کشتی دارد غرق میشود، آنجا با تمام وجودش ربوبیت خدا را دارد حس میکند و متوجه میشود.
2⃣ یک بار که در هواپیما نشسته بودیم و هواپیما داشت تکانهای خیلی شدیدی میخورد، یک خانمی که خیلی بد لباس [بود از نظر پوشش و حجاب] و اصلا به او نمیآمد که ذرهای دین داشته باشد [اما معلوم شد که انسان معتقدی است] چون اولین کسی بود که رو به من کرد و گفت حاجآقا چه ذکری بگویم؟ چه دعایی کنیم اینجا... الآن؟
3⃣ اینجا ما فهمیدیم که این تعهد در فطرتش هست، منتها حالا دنیا و اینها باعث شده که فراموش کند.
پس نه، در ذات ما، در #فطرت ما هست... منتها روی آن پوشیده شده و در شرایط سختی که انسان گرفتار میشود و دستش که از همهجا کوتاه میشود با تمام قوا، آن ربوبیت خدا را درک میکند که «ألَستُ بِرَبّکم قالوا بلی» ... آنجا کاملا متوجه میشود، پس اینکه فراموش کردیم، اینجوری نیست!
[درستش این است که بگوییم بواسطه مشغلههای بیهوده دنیایی] روی آن را پوشاندهایم... به موقع خودش را نشان میدهد.