◀️ سفرنامه یک هموطن به ترکیه؛ چه خبر؟ خوش گذشت؟! سلام: 🔹من و همسرم و دو تا بچه هام، همون قشری از جامعه هستیم که تا نصف شب پای سریال های ماهواره و ترکی خوابمون میبرد، اصلا تلویزیون ایران را نمی دیدیم و تمام اخبارو از اینترنشنال و بی بی سی و... میدیدیم. اوایل نماز میخوندیم. ولی شوهرم کم کم منو هم بی نماز کرد! حجاب هم که دیگه نگم، معتقد بودیم باید مثل ترکیه آزاد بشیم و هر کی هر کار دوس داره بکنه! تا اینکه تیرماه سال 1402 به سفر ترکیه رفتیم. 🔹تصور ما از ترکیه با فیلمایی که دیده بودیم با اونچه در واقعیت دیدیم، زمین تا آسمون متفاوت بود؛ ترکیه ای که ما دیدیم، اولین تفاوتش با ایران مردمش بود، مردم ترکیه مردمی شدیدا پول پرست، شیاد و خطرناکند! ما هیچوقت در ایران، از مردم نترسیدیم، ولی توی ترکیه کنار خیابون مردها و زنها و حتی بچه هایی می بینید که مشغول سیگار و دود کردنن، نگم براتون که برای یه مسیر ده دقیقه ای از ما 2.5 میلیون کرایه میگرفتن! فقط چون توریست بودیم! 🔹درسته؛ همه میگن توی ترکیه مسجد جدا، کلاب جدا. عیسی به دین خود موسی به دین خود! ولی دیدن مردهای مست لایعقلی که کنار خیابون و کنار سطل آشغالها دارن استفراغ میکنن و بالا میارن بطوریکه حال هر کسی را به هم میزند! 🔹وقتی این صحنه ها رو دیدیم واقعا خدا را شکر کردیم که ایرانی هستیم، این صحنه ها در ایران نیست! و آرزو میکنیم که هرگز ایران اینطوری نشود! آرزو میکنیم این جمهوری اسلامی که مرتب بهش غر میزدیم و حتی به او فحش میدادیم هرگز به اون وضع نرسه! آره؛ بذار بگن میخواد به زور مردمو ببره بهشت! بهتر از اینه که ما رو به زور ببرن جهنم دنیا و آخرت! 🔸از وضع اقتصادی و گرانیشون که دیگه نگیم؛ تورم فوق العاده بالاست، برای یک پرس دلمه ساده شون، 800 لیر، تقریبا 1.5 میلیون پول دادیم. یک تیشرت ساده رو 1میلیون و 800 هزار تومان بهمون قالب کردن و توی رودربایستی مجبور شدیم بخریم! 🔸بدترین حسی که توی ترکیه داشتیم حس ناامنی بود! حتی برای یک سرویس رفتن ساده زنانه، مردای حال بهم زنشون دنبالمون میکردن و فقط با دعا میتونستیم از مهلکه فرار کنیم! 🔸آره؛ این کشور مکان های توریستی خیلی باحالی داره؛ اماکن تاریخی شونو به بهترین و مدرن ترین شکل حفظ کردن و مراقبت میکنن! استانبول طبیعت و جزیره های زیبایی داره؛ ولی همه اینها در یه کشوری هست که اخلاق توش مُرده، انسانیت کمیاب و سکولارند! این سرزمین به انسانهای بی بند و بار و تا سرحد هرج و مرج اخلاقی تبدیل شده است! 🔹شاید باورتون نشه وقتی به فرودگاه امام خمینی رسیدیم با دیدن مامورای نیروی انتظامی توی فرودگاه از شدت شوق، فقط گریه میکردیم! چون با دیدن شون مملو از آرامش و امنیت شدیم. شوهرم بغض کرده بود و میگفت اینهایی که الان داریم با دیدن شون اشک میریزیم همونائی هستند که در اینترنشنال برای کشتن شون کف و هورا میکشیدند و ما تماشا میکردیم! 🔸اکنون ما نگرانیم؛ دوست داریم این حکومت که تا الان جلو بی دینی را گرفته، نگذاره ایران بشه ترکیه! نذاره خیابونای ما مردم ما اخلاق و پاکی ما نابود بشه! تا قبل از این عِرق و علقه ای به جمهوری اسلامی نداشتیم ولی الان میدونیم چقدر کار حکومت مون مهم و حیاتی هست! چقدر مهمه توی این دنیای ناپاک، این قطعه خاک دنیا پاکیزه بمونه؛ پس الان با این حکومت هستیم؛ دعا کنیم برای همه اونایی که قبلا و الانِ مثل ما فکر میکردن بیدار شوند و تا دیر نشده بخود بیایند و فکر عمل خویش را اصلاح نمایند. به امید رشد فکری همه مردم ایران 👈 سارا آذری؛ استان سمنان ✍ احسنت طیب الله؛ مطالب عین واقعیته و باید برای خلاص شدن از شر این تفکرات انحرافی و شرورانه دعا کنیم. #بصیرت و روشنگری #ولقد رآه بلافق المبین 🇮🇷🇸🇩افق روشن👈https://eitaa.com/joinchat/3066953922C43f0dffc9d