خاطره موفق الربیعی از سیاستمداران شیعه عراق درباره لحظات اعدام #صدام ...
#الربیعی میگوید؛
صدام هنرپیشهی بسیار خوبی بود و تمام زندگی برایش به مثابه یک تئاتر بود که باید در آن نقش بازی میکرد. حتی در آخرین لحظات زندگی هم تظاهر به قوی بودن میکرد طوری که وقتی وارد اتاق #اعدام شد و طناب دار را دید گفت: «دکتر، این برای مرد است!»
او میگوید که صدام تا آخرین لحظات خونسرد بود و قبل از مرگ با #خدا راز و نیاز یا طلب مغفرت نکرد؛ چون گفته میشود که او اساساً به عالم غیب ایمان نداشت. حتی در لحظات مرگ شهادتین را فراموش کرده بود و ما به یادش آوردیم که بگوید، که البته آن را فقط تا نیمه گفت. او نتوانست جملهاش را کامل کند، زیرا زیر پایش خالی شد.
وی ادامه میدهد: صدام در جواب این سؤال که چرا با جنگ و خونریزی مانع پیشرفت کشور شده؟ گفت «من میخواستم، اما #ایران نگذاشت!»
الربیعی میگوید: صدام از اسم ایران هم هراس داشت و حتی اگر دو تا ماهی در تنگ آب به جان یکدیگر میافتادند آن را به ایران مربوط میکرد! صدام معتقد بود ایرانیها مجوس و آتشپرست هستند و لحظات قبل از اعدام هم چون میدانست که تصاویر ضبط شده و بعداً برای مردم پخش خواهد شد، دائماً شعار «مرگ بر ایران» و «مرگ بر ایرانیان مجوس» را سر میداد.
این سیاستمدار عراقی میگوید:
روز اعدام صدام، بیشتر مسئولان داخلی و خارجی از بغداد خارج شدند تا در مسئولیت مرگ او شریک نباشند و فقط نوری المالکی مانده بود که ما هم بعد از اجرای اعدام، جسد صدام را با بالگرد به منطقۀ سبز بردیم تا به رؤیت او برسد و بعد هم برای دفن به استان صلاحالدین منتقل شد.
نکته قابل توجه اینجاست که الربیعی میگوید: «تا قبل از اعدام صدام ما تحت فشار زیادی بودیم، هم از جانب حکومتهای منطقه و هم طرفهای بینالمللی. حتی نهادهای مختلف دولت آمریکا در این رابطه دو نظر متفاوت داشتند و حاکمان کشورهای حوزهی خلیج فارس هم اصرار داشتند این کار صورت نگیرد؛ چون معتقد بودند با این کار مردم منطقه نسبت به حکام خود جسور خواهند شد.»
👉 @roshangarii 🚩