eitaa logo
روشنگران
114 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
31 فایل
✨🎇 کانال روشنــگران 🎇✨ 🛑پاسخِ شایعات‌ و شبهات 🛑مطالب روشنگرانه در موضوعات مختلفِ 🛑فرهنگے، اعتقادے ، سیاسی واجتماعی ...
مشاهده در ایتا
دانلود
33.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بهترین راه برای آموزش بچه‌ها در فضای مجازی ♻️ اگر میخواهید بچه‌های شما در فضای مجازی یک مصونیت اجمالی داشته باشن بچه ها را کُنِشگر بار بیارید. @Roshangeran
قبل از زدن واکسن: واکسن ایرانی اگه اعتبار داشت رهبرتون میزد! بعد از زدن : میلیون‌ها ایرانی هنوز نزدند، رهبرتون واکسن زد! فی قلوبهم ... ✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خدمت تمامی همراهان همیشگی 🔰✴️ کانال روشنگران ✴️🔰 بزودی رمان عاشقانه ،امنیتی و جذاب ⚠️ ⚠️ رادر کانال بارگزاری می نماییم. 💯همراه ما باشید💯
❤️یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانواده‌ی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. ♦️یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخه‌ی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور می‌خواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایده‌ای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانه‌ی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانه‌ی انگور را می‌گیرم و به خانه می‌برم و در یک ظرف آب می‌چکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخه‌ی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغ‌های انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمی‌دانم چطور می‌توان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمین‌های اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمی‌توانم بگویم. ♦️این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همین‌طور خروار خروار دارد به این می‌بخشد. بلند شد گفت: آقا مثل این‌که ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او این‌قدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ»[سوره ابراهیم، آیه7] من اوّل یک شاخه‌ی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانه‌ی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی می‌فرستد که شاکر باشد. @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🎥 سرطان همجنس بازان یا ، چگونه جهان را فرا گرفت!؟ 🔺هیچ چیز جلودار نبود که یک اتفاق شرایط را کاملا عوض کرد!! 🔺بخشی از مستند @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛ 🚦 رسانه‌ها واقعیت را می‌سازند! 📍سواد رسانه‌ای مبتنی بر و آشنایی با کمک می‌کند تا مواجه‌ای فعّالانه، هوشمندانه و ایمن با تولیدات رسانه‌ای داشته باشیم! ✅ @Roshangeran
مقایسه نوع نشستن عیسی کلانتری در کنار مرحوم هاشمی و مقابل خبرنگاران! @Roshangeran
🌷 * شهید کم‌نظیر * 🌺 شهید بهشتی جزو نوادر زمان بود ✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مظلومیت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان امیرالمومنین علیه السلام 🔹نماهنگی از سخنرانی استاد #⃣ @Roshangeran
داستان آموزنده جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ جواب داد: خودم را می‌بینم. دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری ⤵️ کوتاه ترین داستان غمگین دنیا یک بیت از سعدی است... شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون صبح شد او بمرد و بیمار بِزیست 💠 دو کس مُردند و حسرت بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگری آن که دانست و نکرد ┈┈┈┈🌺┈┈┈┈ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌رهبر انقلاب اسلامی: ‌ 🧕 "زن ایرانی در ایران اسلامی، باید کوششش این باشد که هویّت والای زن اسلامی را آن‌چنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند. این امروز وظیفه‌ای است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانش‌آموز و دانشجو." ‌ ➡️ ۱۳۷۹/۰۶/۳۰ ‌   ✅ @Roshangeran
🔰 سخن‌نگاشت | جریان تحول در قوه قضائیه باید ادامه پیدا کند 🔻 رهبر انقلاب: تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد اما شروع این حرکت در قوه‌ی قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند. ۱۴۰۰/۴/۷ ✅ @Roshangeran
🌷 امام على (ع) می فرمایند : با نفْس خود جهاد كن و از او حساب كِش، همچنان كه شريك از شريكش حساب مى كِشد، و حقوق خداوند را از او مطالبه كن، همچنان كه طرف دعوا، حقوق خود را از ديگرى مطالبه مى كند. 📚 غررالحكم، حدیث 4762 ┈┈┈┈🌼┈┈┈┈ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گاهی افراد می پرسند که چکارکنیم به خدا و امام زمان (عج) نزدیک شویم❗️ ✅ یک راه بیشتر نیست... اما همه اش می خواهیم ذکری وردی چیزی بخوانیم که مثلا بنده خوب خدا شویم 🔸‌آیت الله سیّدمحمد ضیاء آبادی @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 💔 : غریبه✨   به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم فضا را یک‌ نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لب‌ها را به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را دلیلِ دل‌خوشـــی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟... نمی‌فهمم سبب‌ها را بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم که دارم یاد مــی‌گیرم زبان با ادب‌ها را غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر برای هــر قدم یک دم نگاهــی کن عقب‌ها را  . . . کیفش را باز کرد و موبایلش را بیرون آورد، داشت از  سنگ قبر عکس می انداخت که با شنیدن صدای بمی موبایل از دستش افتاد: _چیکارمیکنی خانم؟ +ببخشید من فقط داشتم... -دیدم داری عکس میگیری واسه چی؟ + شعرِ...قشنگیه خواستم داشته باشمش...اگه ناراحت شدین عکسی که گرفتم پاک میکنم مرد جوان چند قدم جلو آمد و کنار دختر قرار گرفت و گفت: -نه مسئله ای نیست...اون شعر... از کتابی بود که خودش بهم داد... روز اول! +ببخشید -نه شما ببخشید من این روزا حال خوشی ندارم +هیچکس اینجا حال خوشی نداره -آره درسته فقط عادت ندارم وسط هفته کسی رو اینجا ببینم. شما او... +اومده بودم کنار شیر آب این بطریا رو  پر کنم بعد شعرِ روی این قبر توجهمو جلب کرد...نمی خواستم... -میشه یکی از این بطریا رو قرض بگیرم؟...برای شستن قبر همسرم +بله...خدا رحمتشون کنه -مگه شما میدونی؟...میشناختیش؟ +نه، چی رو؟ -اینکه همسرم باردار بود، آخه گفتی خدا رحمتشون کنه! +وای...نه...متاسفم...من صرفا از جهت احترام اینطوری گفتم دختر چادرش را جمع کرد و یک بطری را از زیر شیر آب برداشت و دومی را زیر شیر آب گذاشت بعد رو به مرد جوان گفت: +پر که شد برش دارید -ممنون، ببخشید اگه ترسوندمت +خداحافظ -یه دقیقه صبر کنید خانم...گوشیت، زمین افتاده بود +بله یادم رفت ممنون -شماهم کسی رو اینجا داری؟ +بله پدرم همین قطعه جلوییه -اون قطعه که...قطعه شهداست! +بله...بازم تسلیت میگم ان شاالله غم آخرتون باشه، با اجازه -تشکر، خداحافظ ناگاه صدای گرفته ای از پشت سرشان بلند شد: آقای کوروش مغربی؟ دختر و مرد جوان هر دو به طرف عقب برگشتند. یک سرباز کم سن و سال همراه پلیس میانسالی در ده قدمی شان ایستاده بودند... ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم:سین کاف غفاری @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی شاخص اصرار بر قبح‌شکنی همجنسبازی با ویرال بر نمادهایش دارد و دستگاه‌های نظارتی هم هیچ‌عکس‌العملی ندارند باید هم شاهد ذره ذره شدن فرهنگ اصیل کشور باشیم ‌ @Roshangeran
💠 پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : ▫️ برای دروغگویی فرد همین کافی است که آنچه را می‌شنود (بدون تحقیق) برای دیگران بیان کند. 📚 معانی الاخبار، ص ۱۵۹ ┈┈┈┈💖┈┈┈┈ @Roshangeran
خاطره شهید زمانی که نوه ام محمد علی به دنیا آمد، بعد از چند روز مشکل پیدا کرد و در بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم دیدنش. مصطفی در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود، ازش پرسیدم، مصطفی محمد علی بهتره؟ گفت، مامان الحمدلله خیلی بهتر شده. ولی من نگران بودم . مصطفی متوجه نگرانی من شد، گفت : مامان اینقدر که نگران سلامتی جسمش هستی؟، کمی هم برای عاقبت بخیر شدنش دعا کن. بهش گفتم، نگران نباش، قبل از اینکه شما به دنیا بیایی، از خداوند خواستم که اگر قرار است نسلی از من به وجود آید که در غیر راهت باشد، اصلا به وجود نیاید، این دعای همیشگی ام بوده. بعد از چند دقیقه گفت، مامان چه دعای اساسی ای کردی، این دعا ریشه ای است، خیلی حال کردم ... ☀️ مادر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده ┈┈┈┈🌹┈┈┈┈ @Roshangeran