#حدیث_روز
امیرالمؤمنین عليه السلام:
💠خوشبخت، كسى است كه به آنچه از دست رفته بى اعتنا باشد
السَّعيدُ مَنِ استَهانَ بِالمَفقودِ
میزان الحکمه جلد5 صفحه298
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ سگبازی به چادریها هم رسید!
متولیان فرهنگ اعم از حوزههای علمیه، فرهنگ و ارشاد و... پاسخ دهند
کجای راه را اشتباه رفتهایم؟
#سگ_گردانی #سگ
✅ @Roshangeran
📢 صحبت های اژه ای و نحوهی پوشش اینترنشنال
🔹انتخاب عکس تیتر هم جالب است.
#سواد_رسانه_ای
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ خدا از مامانِ آدم مامانتره
🎈 خوش بگذرون، از #خدا پاداش بگیر!
👤 استاد #پناهیان
🔸 ببینید و لذت ببرید
┈┈┈┈🌹┈┈┈┈
✅ @Roshangeran
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_بیست_و_یکم: شروعی دوباره (یک ماه بعد-بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب) محمد سرش را
#ابوحلما💔
#قسمت_بیست_و_دوم : امتحان
پایین آمد. صورتش را به صورت پسرش نزدیک کرد. نفس به نفسش، خیره در چشم هایی که او را نمی دید، گفت: هیچ وقت بهت نگفتم چشمات چقدر شبیه چشمای مامانته و من چقدر این پاکی که تو نگاهتونه رو دوست دارم!
به همسرش نگاه کرد که تند تند قرآن میخواند و تمام تلاشش را میکرد جام لبریز اطلسی چشم هایش، اضطراب وجودش را برملا نکند. حسین لبخندی زد و همینکه اراده کرد، اوج گرفت. از بیمارستان گذشت. از شهر گذشت. بالا رفت بالاتر...دنیا چقدر برایش کوچک شده بود! تا اینکه ذرات نور را دید که دل ابرها را شکافتند و به یکدیگر پیوستند. در کمتر از لحظه ای راهی ابریشمی و درخشان تا انتهای افق مقابلش پدیدار شد. روی ذره های معلق و سبک نور، قدم گذاشت و پله پله بالا رفت.
در همین هنگام به اسم کوچک صدایش زدند. سرش را بلند کرد. هم سنگرش بود، با همان لباس خاکی بسیج در اوج جوانی و شادابی مقابلش ایستاده بود. دوید بغلش کرد گفت:
-سید کجا بودی این همه وقت؟
+منکه همش کنارت بودم مرد مومن
-دلم برات تنگ شده بود...سید نمیدونی چقدر...
+میدونم...آقا رو که تنها نذاشتید؟
-به مولا قسم نه
+حق هم همینه، حق با سیدعلیِ ما باخونمون گواهی دادیم
-مرتضی
+جونم حاج حسین
-منم بلاخره اومدم
سیدمرتصی خندید. صدای خنده های معصومانه اش آسمان را پرکرد. آمد جلو، دهانش را نزدیک گوش حسین آورد و گفت: هنوز نه، یه کاری هست که باید انجام بدی حاج حسین
بغض حسین در کلامش جوانه زد:
-عباس هست...من میخوام بیام
+هزاران حسین و عباس باید تو راه حق سر بدن تا حقیقت جهانی برپا بشه
-نمیتونم دیگه طاقت دوری ندارم
+مگه نمی خواین زمینه رو برای ظهور امام زمان(عج) آماده کنین؟ باید این انقلاب و جمهوری اسلامی رو حفظ کنین، فقط اینجوری میتونین زمینه حکومت عدل و حقیقت جهانی امام زمان(عج) رو آماده کنین.
کم کم تاریکی از اطراف به سمت حسین آمد. سیاهی نور را بلعید و همه چیز محو شد تا اینکه باز نور عمق نیستی را با تلالو هستی، شکافت و حسین چشم هایش را آهسته از هم باز کرد. اولین صدایی که شنید صدای اذان بود:
" اشهد ان علی ولی الله"
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم یونیسف دربارهٔ کودک هیبریدی
🎞 فیلمی که یونیسف حدود ۶ سال پیش منتشر کرده بود. این فیلم یک دقیقهای Marciano نام دارد، که به معنی «مریخی» است.
📌 در این فیلم کودکی را نشان میدهد که ظاهری شبیه Reptilian یا موجودات دورگهٔ انسان نما دارد. در انتهای فیلم نشان میدهد که این کودک تواناییهای خارقالعادهای دارد و به همین دلیل سایر بچههای کلاس به او احترام میگذارند. بودجهٔ این فیلم را نمایندگی یونیسف در شیلی، همراه با یکی از مؤسسات تحت مدیریت پاپ فرانسیس تأمین کردهاند. درمورد انسان های دورگه یا Reptilian مطالب بسیاری خواندهایم. گلوبالیستها مدتها است که سناریوی نمایش ورود مخلوقات فرا انسانی به زمین را دنبال میکنند. هدف آنها این است که با این کار، تصور بشر دربارهٔ خلقت خود را دستخوش تغییر ساخته و دین جدیدی را معرفی کنند که سلطهٔ آنها بر نسل بشر را دائمی کنند.
🔎 منابع :
https://www.youtube.com/watch?v=hSlrYDqFvfQ
https://www.npr.org/sections/health-shots/2021/04/15/987164563/scientists-create-early-embryos-that-are-part-human-part-monkey
✅ @Roshangeran
♦️ نفوذ فرهنگی یعنی ؛ تغییر ارزش ها و باور ها و جایگزین سازی و الگو زدایی
👚 پس از پخش کلیپ شخص چادر نمای سگ چران، حال شاهد مدل هایی از مانتوهای جلوباز هستیم که طرحشان #چفیه است!
♾ دشمنان سخت در تلاش هستند..
#فرهنگی
#سبک_زندگی
✅ @Roshangeran
▪️#حضرت_علی_علیه_السلام در نامه ای برای مالک اشتر نوشتند: شنیدی که نماز ستون دین است؟ این مردم نیز ستون دین اند. آن کسی که علی را یاری میکند مثل نماز است چه فرقی میکند؟ مردم خون دادند و صف مقدم بودند، بی وضو نمی شود نام این مردم را بُرد.
#جوادی_آملی
✅ @Roshangeran
روشنگران
#ابوحلما💔 #قسمت_بیست_و_دوم : امتحان پایین آمد. صورتش را به صورت پسرش نزدیک کرد. نفس به نفسش، خیره د
#ابوحلما💔
#قسمت_بیست_و_سوم: جنایت
صداهای اطراف هنوز برایش مبهم بودند نور مهتابی بالای سرش چشم هایش را وادار به بسته شدن کرد. زیرلب اسم عباس را چندباری به زبان آورد در همان لحظه گذر سایه ای را از کنارش احساس کرد. با فرورفتن سوزن داغی در بازویش، ابروهای کم پشتش را درهم کشید. حرکت مایع غلیظ و خنکی با درد در رگ هایش شروع شد. به زحمت چشم باز کرد. می خواست چیزی بگوید که صدای جیغی شنید و بعد دیگر نتوانست سنگینی سرش را کنترل کند فقط آن لحظه صدای تپش های قلبش در گوشش می پیچید که آرام و آرام تر می شد. آهسته چیزی گفت و بیهوش شد.
(سی دقیقه بعد_ایستگاه پرستاری)
+وقتی بالای سر بیمار رسیدید وضعیتش چطور بود؟
-مطمئنم هوشیار بود، آقای دکتر من هول شدم الان باید به پلیس هم جواب بدم؟
+فعلا نجات بیمار از هرچیزی مهم تره، من میرم باز بهش سر بزنم شماهم ازش غافل نشید به هیچ وجه!
-چشم...آقای دکتر اون پسرشه حالا من چی بگم؟
+بذار خودم باهاش صحبت میکنم
محمد با گام هایی بلند به طرف دکتر آمد و بلافاصله پرسید:
×چی شده آقای دکتر؟ حال بابام چطوره؟ این دو دقیقه ای که رفتم نماز بخونم و بیام چیشد؟
+آروم باش پسرم رنگت پریده یه سرم قندی مینویسم....
×آقاااااای دکتر منو ول کن بگو بابام چطوره؟
+فعلا وضعیتش ثابته
×یعنی خطر رفع شده؟
+هم آره هم نه، ببینید به پدر شما یه شوک دارویی وارد شده... ساده تر بخوام بگم...
×یعنی یه نفر میخواسته...
+دقیقا این یه سوء قصد به جون پدر شما بوده! که خوشبختانه ناموفق بود.
ناگاه خانم سر پرستار با قدم های مردد جوری که بخواهد دلجویی کند گفت:
-آقای رسولی یه چیزی رو باید بهتون بگم...
×بله؟
-پدرتون...وقتی من رسیدم اون مردی که به دست پدرتون داشت تزریق میکرد به طرفم پرید و هول شدم...
×میدونم که شما مسئول شیفت هستید ولی من از شما شکایتی ندارم
-نه منظورم این نبود...راستش مطمئن نیستم درست شنیده باشم ولی پدرتون یه کلمه رو آهسته گفت...
×چی؟؟؟
پرستار نگاهی به چشمان مصمم دکتر انداخت و بعد با صدایی آمیخته به ترس و تردید رو به محمد، ادامه داد: "شبیخون!"
×شبیخون؟!
-بله این چیزی بود که من تو اون لحظه از زبون پدرتون شنیدم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran