⚠️ لباسی که اگر آن را بپوشیم، از نگاه خدا محروم خواهیم شد!
➖ما باید در میان مردم با لباسی آراسته ظاهر شویم، ولی نباید به خاطر تحسین مردم و یا فخرفروشی و قرار گرفتن در مرکز نگاهها خودمان را آراسته کنیم یا لباس زیبا بپوشیم. رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: « اگر کسی لباسی بپوشد تا به وسیلۀ آن به مردم مباهات کند تا مردم به او نگاه کنند، خدا به او نگاه نمیکند تا زمانی که آن لباس را از تنش خارج کند.»
➖یک وقت ما برای چشم مردم ارزش قائل هستیم، میگوییم: «اینها انسان هستند و نباید یک صحنۀ نامرتب ببینند» و به همین دلیل لباس خوب میپوشیم تا مردم یک ظاهر آراسته ببینند؛ این خوب است. یک وقت ما برای شخصیت ایمانی یا انسانی خودمان احترام قائل هستیم، مثلاً میگوییم: «من مذهبی هستم و مذهبیها باید آراسته باشند» و به این دلیل لباس خوب میپوشیم؛ این هم خوب است. ولی بعضی اوقات به این دلیل که مردم ما را ببینند و به دلیل لباسمان در میان مردم جایگاه و موقعیتی پیدا کنیم، لباس آراسته میپوشیم؛ این خطرناک است.
➖عزیز شدن تنها به دست خداست. خدا تصمیم میگیرد که مردم چه کسی را دوست داشته باشند و چه کسی در میان مردم عزیز باشد. حال اگر کسی برای عزیز شدن، خدا را حذف کند و بخواهد با پوششِ خود از مردم دلبری کند، این از مواردی است که غضب خدا را برمیانگیزد و سبب میشود که خدا به این بندۀ خود تا زمانی که در این لباس است توجهی نکند.
📕بخشی از کتاب باران خوبیها
#پناهیان
✅ @Roshangeran
33.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 بهترین راه برای آموزش بچهها در فضای مجازی
♻️ اگر میخواهید بچههای شما در فضای مجازی یک مصونیت اجمالی داشته باشن بچه ها را کُنِشگر بار بیارید.
#فضای_مجازی
#سبک_زندگی
✅ @Roshangeran
قبل از زدن واکسن: واکسن ایرانی اگه اعتبار داشت رهبرتون میزد!
بعد از زدن #واکسن: میلیونها ایرانی هنوز نزدند، رهبرتون واکسن زد!
فی قلوبهم #مرض...
✅ @Roshangeran
❤️یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانوادهی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد.
♦️یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخهی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور میخواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایدهای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانهی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانهی انگور را میگیرم و به خانه میبرم و در یک ظرف آب میچکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخهی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغهای انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمیدانم چطور میتوان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمینهای اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
♦️این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همینطور خروار خروار دارد به این میبخشد. بلند شد گفت: آقا مثل اینکه ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او اینقدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[سوره ابراهیم، آیه7] من اوّل یک شاخهی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانهی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی میفرستد که شاکر باشد.
#داستانک
#اعتقادی
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🎥 سرطان همجنس بازان یا #ایدز، چگونه جهان را فرا گرفت!؟
🔺هیچ چیز جلودار #شهوت نبود که یک اتفاق شرایط را کاملا عوض کرد!!
🔺بخشی از مستند #ایکسونامی
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛
🚦 رسانهها واقعیت را میسازند!
📍سواد رسانهای مبتنی بر #تفکر_انتقادی و آشنایی با #تکنیکهای_رسانهای کمک میکند تا مواجهای فعّالانه، هوشمندانه و ایمن با تولیدات رسانهای داشته باشیم!
✅ @Roshangeran
مقایسه نوع نشستن عیسی کلانتری در کنار مرحوم هاشمی و مقابل خبرنگاران!
#مسوول_بی_ادب
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مظلومیت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از زبان امیرالمومنین علیه السلام
🔹نماهنگی از سخنرانی استاد #سید_محمد_حسینی
#⃣ #مهدویت
✅ @Roshangeran
داستان آموزنده
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری
⤵️ کوتاه ترین داستان غمگین دنیا یک بیت از سعدی است...
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون صبح شد او بمرد و بیمار بِزیست
💠 دو کس مُردند و حسرت بردند:
یکی آن که داشت و نخورد
و دیگری آن که دانست و نکرد
┈┈┈┈🌺┈┈┈┈
#داستانک
#اعتقادی
✅ @Roshangeran
رهبر انقلاب اسلامی:
🧕 "زن ایرانی در ایران اسلامی، باید کوششش این باشد که هویّت والای زن اسلامی را آنچنان زنده کند که چشم دنیا را به خود جلب کند.
این امروز وظیفهای است بر دوش زنان مسلمان؛ بخصوص زنان جوان و دختران دانشآموز و دانشجو."
➡️ ۱۳۷۹/۰۶/۳۰
#گزیده_بیانات_رهبری
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سبک زندگی راحت طلبانه، ریشه همه بدی هاست...
✍ استاد #پناهیان
#زندگی_شیرین
#سبک_زندگی
✅ @Roshangeran
🔰 سخننگاشت | جریان تحول در قوه قضائیه باید ادامه پیدا کند
🔻 رهبر انقلاب: تحول به معنای درست کلمه در یک سال و دو سال و اینها انجام نمیگیرد اما شروع این حرکت در قوهی قضائیه و اتخاذ این جهتگیری و این رویکرد چیز بسیار مهمی بود. این باید ادامه پیدا کند، متوقف نشود بلکه باید شدت پیدا کند. ۱۴۰۰/۴/۷
✅ @Roshangeran
🌷 امام على (ع) می فرمایند :
با نفْس خود جهاد كن و از او حساب كِش، همچنان كه شريك از شريكش حساب مى كِشد، و حقوق خداوند را از او مطالبه كن، همچنان كه طرف دعوا، حقوق خود را از ديگرى مطالبه مى كند.
📚 غررالحكم، حدیث 4762
┈┈┈┈🌼┈┈┈┈
#حدیث_روز
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گاهی افراد می پرسند که چکارکنیم به خدا و امام زمان (عج) نزدیک شویم❗️
✅ یک راه بیشتر نیست...
اما همه اش می خواهیم ذکری وردی چیزی بخوانیم که مثلا بنده خوب خدا شویم
🔸آیت الله سیّدمحمد ضیاء آبادی
#سبک_زندگی
#مهدویت
✅ @Roshangeran
بسم الله الرحمن الرحیم
#ابوحلما💔
#قسمت_اول: غریبه✨
به یک پلک تـــو مـیبخشم تمـــام روز و شبها را
که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را
بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پُر کن بـــه هــــم نگذار لبها را
به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را
دلیلِ دلخوشـــیهایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم سببها را
بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم
که دارم یاد مــیگیرم زبان با ادبها را
غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هــر قدم یک دم نگاهــی کن عقبها را
.
.
.
کیفش را باز کرد و موبایلش را بیرون آورد، داشت از سنگ قبر عکس می انداخت که با شنیدن صدای بمی موبایل از دستش افتاد:
_چیکارمیکنی خانم؟
+ببخشید من فقط داشتم...
-دیدم داری عکس میگیری واسه چی؟
+ شعرِ...قشنگیه خواستم داشته باشمش...اگه ناراحت شدین عکسی که گرفتم پاک میکنم
مرد جوان چند قدم جلو آمد و کنار دختر قرار گرفت و گفت:
-نه مسئله ای نیست...اون شعر... از کتابی بود که خودش بهم داد... روز اول!
+ببخشید
-نه شما ببخشید من این روزا حال خوشی ندارم
+هیچکس اینجا حال خوشی نداره
-آره درسته فقط عادت ندارم وسط هفته کسی رو اینجا ببینم. شما او...
+اومده بودم کنار شیر آب این بطریا رو پر کنم بعد شعرِ روی این قبر توجهمو جلب کرد...نمی خواستم...
-میشه یکی از این بطریا رو قرض بگیرم؟...برای شستن قبر همسرم
+بله...خدا رحمتشون کنه
-مگه شما میدونی؟...میشناختیش؟
+نه، چی رو؟
-اینکه همسرم باردار بود، آخه گفتی خدا رحمتشون کنه!
+وای...نه...متاسفم...من صرفا از جهت احترام اینطوری گفتم
دختر چادرش را جمع کرد و یک بطری را از زیر شیر آب برداشت و دومی را زیر شیر آب گذاشت بعد رو به مرد جوان گفت:
+پر که شد برش دارید
-ممنون، ببخشید اگه ترسوندمت
+خداحافظ
-یه دقیقه صبر کنید خانم...گوشیت، زمین افتاده بود
+بله یادم رفت ممنون
-شماهم کسی رو اینجا داری؟
+بله پدرم همین قطعه جلوییه
-اون قطعه که...قطعه شهداست!
+بله...بازم تسلیت میگم ان شاالله غم آخرتون باشه، با اجازه
-تشکر، خداحافظ
ناگاه صدای گرفته ای از پشت سرشان بلند شد:
آقای کوروش مغربی؟
دختر و مرد جوان هر دو به طرف عقب برگشتند. یک سرباز کم سن و سال همراه پلیس میانسالی در ده قدمی شان ایستاده بودند...
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran
وقتی #بازیگر شاخص #جمهوری_اسلامی اصرار بر قبحشکنی همجنسبازی با ویرال بر نمادهایش دارد و دستگاههای نظارتی هم هیچعکسالعملی ندارند
باید هم شاهد ذره ذره شدن فرهنگ اصیل کشور باشیم
#النازشاکردوست
#سبک_زندگی_غربی
✅ @Roshangeran
💠 پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
▫️ برای دروغگویی فرد همین کافی است که آنچه را میشنود (بدون تحقیق) برای دیگران بیان کند.
📚 معانی الاخبار، ص ۱۵۹
┈┈┈┈💖┈┈┈┈
#حدیث_روز
✅ @Roshangeran
خاطره شهید
زمانی که نوه ام محمد علی به دنیا آمد، بعد از چند روز مشکل پیدا کرد و در بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم دیدنش.
مصطفی در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود، ازش پرسیدم،
مصطفی محمد علی بهتره؟
گفت، مامان الحمدلله خیلی بهتر شده.
ولی من نگران بودم
.
مصطفی متوجه نگرانی من شد،
گفت :
مامان اینقدر که نگران
سلامتی جسمش هستی؟، کمی هم برای عاقبت بخیر شدنش دعا کن.
بهش گفتم، نگران نباش، قبل از اینکه شما به دنیا بیایی، از خداوند خواستم که اگر قرار است نسلی از من به وجود آید که در غیر راهت باشد، اصلا به وجود نیاید، این دعای همیشگی ام بوده.
بعد از چند دقیقه گفت،
مامان چه دعای اساسی ای کردی، این دعا ریشه ای است، خیلی حال کردم ...
☀️ مادر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
┈┈┈┈🌹┈┈┈┈
#شهدا
✅ @Roshangeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش جالب مجری انگلیسی به توقیف رسانه های ایرانی؛ آمریکایی ها مثل دزد دریایی، سایت های ایرانی را دزدیدند همانطور که طلای ونزوئلا و نفت سوریه را سرقت می کنند!
مجری شبکه راشاتودی در واکنش به انسداد دهها سایت خبری توسط دولت آمریکا:
🔸اگر دولت آمریکا تلاش می کند شما را ساکت کند مطمئن باشید که کار درستی انجام می دهید.
✅ @Roshangeran
#ابوحلما💔
#قسمت_دوم: ردپای عشق
مرد جوان کت مارکدارش را از جلو مرتب کرد و گفت:
بله من کوروش مغربیم...مشکلی پیش اومده؟
سرباز پرونده ای که دستش بود را زیر بغلش گذاشت و درحالی که جلو می آمد گفت: باید با ما بیای
کوروش عینک آفتابی اش را از چشمش برداشت و رو به پلیس پرسید: کجا؟ چرا؟
مرد پلیس آمد و سینه به سینه اش ایستاد و پاسخ داد: اداره پلیس چون شاکی خصوصی دارید.
دختر همانطور که گوشه چادرش را در دستش فشرده بود چند قدم عقب رفت و بعد با احتیاط از آنها دور شد. وقتی به خودش آمد روبه روی مزار پدرش بود. نگاهش که به لبخند پدرش از پشت آن شیشه ی غبار گرفته گره خورد، پرده اشک روی مردمک سیاه چشمانش افتاد. کنار مزار نشست. اول شیشه کمد بالای مزار را تمیز کرد بعد سنگ مزار را شست. خودش را آماده کرده بود اینجا که بیاید خیلی چیزها به پدر بگوید. اما بغضی عجیب صدایش را زندانی کرده بود. قاب عکس پدرش را از کمد بیرون آورد. انگشت اشاره اش را روی عکس حرکت داد، اول روی ریش سفید و لب های پدرش دست کشید. بعد قاب را بغل گرفت و آهسته گفت: امشب بیا تو جلسه خواستگاریم باشه؟ اگه نظرتو راجع بهش ندونم چطور...
و هق هق گریه اش نگذاشت جمله اش را تمام کند. نسیم خنکی می وزید و چادرش را کنار صورتش جابه جا میکرد. عکس پدرش را سرجایش گذاشت و بلند شد. موبایلش که خاموش شده بود را روشن کرد و خواست داخل کیفش بگذارد که زنگ خورد. تلفن را جواب داد:
+سلام مامان
-سلام گلم کجایی؟
+هنوز گلزارم
-هنوز اونجایی؟ پاشو بیا دختر دو ساعت دیگه خواستگارت میاد
+مامان...
-جونم
+اگه من به آقای رسولی جواب مثبت بدم تو ناراحت...
-چه حرفیه میزنی! حلما من فقط یه آرزو دارم اونم خوشبختیته
-آخه با حرفایی که زدیم این مدت...به نظر می اومد مخالف باشی
+من فقط گفتم بیشتر تامل کن
-مامان تو همیشه گفتی بابا یکی از بهترین آدمای دنیا بوده
-هست
+از ازدواج با بابا...پشیمون نیستی؟
-نه ...معلومه که نه
+ پس دلیل مخالفتت با آقای رسولی این نیست که گفت میخواد پاسدار بشه؟
-وقتی اومدی خونه درموردش حرف میزنیم
+فقط بگو آره یا نه
-آره
+ولی تو همیشه میگی به بابا افتخار میکنی خودت گفتی کارِ پاسدار، پاسداری از امنیت و شرافت کشوره...
-الانم میگم اصلا برا همینه که مخالفم.
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم:سین کاف غفاری
#رمان
✅ @Roshangeran