#آینه_داران_آفتاب شماره1
اولین یار: حر بن یزید ریاحی نماد توبه برای همیشه ی تاریخ
❗️از خاندان های معروف عراق و از بزرگان کوفه بودکه به درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین علیه السلام فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سوار منصوب گشت.
🏛در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف، راه را بر امام بست و مانع حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد.
🌅صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین علیه السلام و جبهه حق پیوست.
✳️"ادب" شاه کلید نجات انسان :
1️⃣در مقاتل آمده است که زمان روبرو شدن حربن یزید ریاحی با امام حسین علیه السلام هنگام نماز بود.به امام حسین علیه السلام عرض کرد : مامورم تا نگذاریم شما از اینجا بروید.
امام حسین علیه السلام فرمودندد : وقت نماز است تو برو با اصحابت نماز بخوان و من هم با اصحابم نماز می خوانم.
گفت : نه یابن رسول الله!من و اصحابم همه به شما اقتدا می کنیم .
❗️راه امام حسین علیه السلام را سد کرده است ولی می گوید من و لشگرم که سواره هستند به شما اقتدا می کنیم.
✅ویژگی مهمی که در همه یزندگی حر بن یزید ریاحی به وضوح قابل رویت است ادب است.ادب حر سبب آزادگی و رستگاری وی شد.
🙏جان ها فدای حرّ شهید و عقیده اش که آزاده وار از سر جان در جهان گذشت....
یا صاحب الزمان علیه السلام
آنکه اسیر تو شود حُر شود....
#آینه_داران_آفتاب شماره 2
✅جون، غلامی سیاه پوست از اهالی نوبه سودان بود.
او که روزگاری به امیرالمومنین و فرزندشان امام حسن علیهم السلام خدمت کرده بود، اکنون در کنار حسین بن علی علیه السلام بود و از زمان حرکت از مدینه کاروان را همراهی میکرد.
🔅هنگام حضور در کربلا عمر شریفش 65 سال بود. شصت و پنج سالی که پر بود از عشق و خدمتگزاری و بندگی به خاندان پیامبر.
❇️ عشقی که او را در این سن تا این صحرای سوزان به دنبال اباعبدالله الحسین آورده بود.
جون در ساخت و تعمير سلاح جنگی مهارت داشت و شب عاشورا، سلاح حسین و يارانش را تعمير میکرد.
💠هنگامی که نزد اربابش رفت تا از او اجازه فدا شدن بخواهد، امام حسین علیه السلام فرمودند:
«تو، به امید عافيت و آسایش همراه ما آمدی، در گرفتاری پیرو ما نباش. آزادی تا به هرکجا که میخواهی بروی.»
اما او خود را به پای امام حسین علیه السلام انداخت و عرض کرد:
«ای پسر رسول خدا! من در رفاه و راحتی همراه شما باشم و در سختی، دست از شما بردارم؟ منت بر سرم بگذار و در بهشت را به رویم باز کن. به خدا، من از شما جدا نمیشوم تا خونم با خون پاکتان آمیخته شود.»
✋ و چنین است راه و رسم خدمتگزاری و دلدادگی، که در سختی و آسایش، در راحتی و تنگنا و در هر حال که باشی دست از محبوب و مقصودت برنداری...
🔹پس از قدری جنگیدن در حالی که جراحتهای متعددی برداشته بود بر زمین افتاد.
😭امام حسین با عجله به بالینش رفتند، سرش را بر دامن گرفتند و با علاقه به چشمان با وفایش نگاه میکردند.
سپس همانند فرزندشان، علی اکبر، گونه بر گونهاش گذاشتند...
◾️به این ترتیب جُون با دلی آسوده چشم از این جهان فرو بست. چرا که میدانست تنها داراییاش را هدیه به اربابش کرده و سر بر قدمهایش نهاده. خوشا به حال جُون...که تا پای جان خدمتگزار امامش بود و از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
#آینه_داران_آفتاب شماره 3
🌷حجاج بن مسروق جعفی از اهالی کوفه بود.
سال های جوانی اش را همراه مولایش علی علیه السلام در جمل و صفین و نهروان گذراند.
برای همراهی با سیدالشهدا علیه السلام هم به مکه رفت و از مکه تا کربلا موذن و همراه حضرت بود.
🌅ظهر عاشورا حجاج به اشاره ی مولا، آخرین اذانش را گفت و پس از نماز، اذن میدان گرفت. در میدان نبرد هم به جای رجزخوانی تکبیر می گفت.
حجاج در حالی که بدنش چند زخم برداشته بود، به زیارت مولای زمانش آمد، در مقابل ایشان ایستاد و این گونه رجز خواند:
"هستی ام فدای تو باد، ای هدایتگر هدایت شده! امروز شهید می شوم و جدت پیامبر گرامی صلی الله و علیه و آله و سلم و پدر بزرگوارت علی علیه السلام را که جانشین شایسته ی پیامبر می دانیم، زیارت خواهم کرد."
❇️ امام زمانش نیز این طور دعایش فرمودند :
"درود خدا بر تو! ما نیز در پی تو، آن بزرگواران را زیارت خواهیم کرد."
💠بعد از نبردی سخت،حجاج بر زمین افتاد.امامش به بالین او شتافتند سر او را بر زانو گرفتند و حجاج بر زانوی محبوبش جان سپرد.
😭حضرت لختی درنگ کردند و درکنار پیکر حجاج به اذان ایستادند.
#آینه_داران_آفتاب شماره 4
✅وهب بن عبد الله بن حباب الکلبی
علامه مجلسی می نویسد در حدیثی آمده که وهب نصرانی بوده و همراه مادرش به دست حسین علیه السلام اسلام آورد.[1]
در روز عاشورا مادرش به پیش او آمد و گفت: ای پسر برخیز و یاری نما فرزند رسول خدا را.
عرض کرد چنین خواهم کرد ای مادر و کوتاهی نمی کنم. سپس به سوی جهاد رفت و رجز خواند و هفده سوار و دوازده پیاده را به قتل رسانید.
سپس به سوی مادر و همسرش بازگشت و گفت: ای مادر آیا راضی شد؟ مادرش گفت: راضی نمی شوم از تو مگر آنکه پیش دستان حسین کشته شوی. همسرش که تا آن زمان هنوز برای طواف بیت الله حقیقی یعنی حسین بن علی احرام نبسته بود، فریاد برآورد: مرا به مرگ خود مبتلا نکن. مادر به او رو کرد و گفت: سخنان همسرت را گوش مده و برگرد و مقاتله نما تا در روی پسر رسول خدا کشته شوی تا فردای قیامت رسول خدا شفیعت باشد.
✔️وهب بازگشت و به رزم جانانه ادامه داد تا دستانش را قطع نمودند.
⚫️همسرش که گوئی تازه مظلومیت آل الله را درک کرده بود، چون این صحنه را دید عمودی برداشت و به سوی وهب دوید و گفت: پدر و مادرم فدایت. نزد پاکان حرم رسول خدا بجنگ. وهب سعی نمود او را برگرداند ولی زن پیراهن شوی خود را گرفت و گفت بر نخواهم گشت مگر آنکه با تو کشته شوم.
در این هنگام حسین علیه السلام فرمود:
✳️خداوند به شما جزای خیر دهد به سوی زنها برگرد.
همسر وهب به فرمان امام بازگشت ولی وهب همچنان بدون دست به مبارزه ادامه داد تا کشته شد. همسرش که کشته شدنش را دید به سویش دوید و خون را از صورتش پاک نمود.
🔥شمر این صحنه را دید و به غلامش دستور داد که او را بکشد. غلام با عمودی که داشت به وی حمله ور شد و همسر وهب را به شهادت رسانید. اوست اولین زنی که در سپاه حسین علیه السلام به شهادت رسید.[2]
📘بحار الانوار، ج 45 ص 17.
📘بحار الانوار، ج 45 ص 17 و خصائص الحسینیة ص 408- 409.
#آینه_داران_آفتاب شماره 5
✳️مومن آل فرعون عاشورا؛ حنظلت بن اسعد شبامی
دشت، داغ و آتش ریز بود. روبه روی سپاه دشمن قرار گرفت. و آن ها را به سکوت دعوت کرد و گفت:
《ای قوم، من هراسناک روزی هستم که از عذاب الهی فریاد می کشید؛ روزی که گریزان و هراسان به امید پناهی هستید و هیچ گریزگاهی از خشم و غضب پروردگار نمی یابید!》
فریاد کوبنده متعلق به حنظله بن اسعد شامی بود که سخن مومن آل فرعون با قوم بنی اسراییل را خطاب به کوفیان بازگو کرد. پس از آیات وحی ادامه داد :
✔️《مگر نشنیده اید که پیامبر فرمود :حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند؟》
💥همهمه از سپاه دشمن برخاست.استهزا آغاز شد و ولوله به هلهله رسید.حنظله اندوهناک خدمت امام رسید.سیدالشهدا فرمودند:《خدا تورا رحمت کند.این مردم از آن زمان مستوجب عذاب شدند که به حقشان خواندی و به ایمانشان دعوت کردی و پاسخت نگفتند و به قتل تو و یارانت ایستادند.》
حنظله با نگاهی به سپاه دشمن گفت
:《آیا به دیدار پروردگار خود نرویم و به برادران شهیدمان که در بهشت آرمیده اند ،نپیوندیم؟》
✳️سیدالشهدا علیه السلام فرمود
:《برو به سوی چیزی که از دنیا و هرچه در آن است، بهتر و برتر است.》
به حق خدایت قرین رحمتت گرداند که در بغض و دشمنی هم از اقتدا به امام ات نمودی نه گامی جلو تر و نه گامی کند تر از او برداشتی و در دفاع از حریمش از بذل جانت هم دریغ ننمودی.
#آینه_داران_آفتاب شماره6
❇️عبدالرحمن بن عبد الرب
او از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از مخلصین اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام است، هنگامى كه على علیه السلام در رحبه كوفه از مردم خواست كسى كه در غدیر خم حاضر بوده و حدیث غدیر را شنیده بپاخیزد و شهادت دهد، او به همراه گروهى دیگر برخاسته و گفتند: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم كه مى فرمود: «خداى عزوجل ولى من است و من ولى مؤمنین، پس هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار كسى را كه او را دوست مى دارد و دشمن بدار كسى كه او را دشمن مى دارد».
على علیهالسلام او را تربیت كرده و قرآن تعلیم او نموده؛ او از مكه همراه امام حسین علیه السلام بوده و به كربلا آمد و به فیض شهادت نائل آمد.
📚ابصار العین، 93
#آینه_داران_آفتاب شماره 7
💠امية بن سعد الطایی
کنیه او ابوصمصام و از قبيله طي و از ياران شهيد امام حسين عليه السلام است.
او ساكن كوفه و از تابعان و اصحاب امیرالمومنین عليه السلام بود و در غزوات و جنگ ها به ويژه جنگ صفين حضور داشت.
✳️او با شنيدن خبر آمدن امام حسين عليه السلام به كربلا، در روزهاى پيش از جنگ با شمارى ديگر از كوفه خارج شد و در شب هشتم محرم به كاروان حسينى پيوست و با آن حضرت عليه السلام بود تا آن كه در روز دهم محرم در حمله نخست سپاه عمر سعد، بعد از جنگی شجاعانه همراه شمارى ديگر از ياران امام در مقابله با آنان به شهادت رسيد.
الا لعنت الله علی القوم الظالمین...
#آینه_داران_آفتاب شماره 8
💠 ابوعمرو نهشمی
ابوعمرو مردی شب زنده دار و نمازگزار، متّقی و پرهیزگار بود.
ابن نما به نقل از مهران، غلام بنی کاهل، می گوید: روز عاشورا در کربلا حضور داشتم، مردی را دیدم که حملات سنگین و سختی می کرد و به هر گروه از دشمن که می رسید آنها را متفرّق و پراکنده می ساخت، سپس به سوی حسین علیه السلام می شتافت .
وی در میدان این چنین رجز می خواند:
إِبْشِرْ هُدیتَ الرُّشْدَ تَلْقی احْمَدا • فی جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ تَعْلُو صُعُدا
مژده باد تو را که به راه رشد و کمال هدایت شدی و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را در درجات بالای بهشت دیدار می کنی و بالا می روی.
مهران گوید: پرسیدم این شخص کیست؟ گفتند که: ابوعمرو نهشلی (یا خثعمی) است.
در هنگام مبارزه عامر بن نهشل از طایفه بنی اللّات، بر وی تاخت و او را به شهادت رساند و سرش را از بدن جدا کرد.
الا لعنت الله علی القوم الظالمین...
#آینه_داران_آفتاب شماره 9
💠 ابوثمامه صائدی
✅عمرو بن عبدالله بن کعب معروف به اَبوثُمامه صائِدی از شهیدان کربلا و از اصحاب امیرالمومنین علیه السلام و از مشاهیر کوفه بود که در همه جنگهای دوران حکومت آن حضرت شرکت کرد.
پس از مرگ معاویه، ابوثمامه در دعوت امام حسین علیهالسلام به کوفه نقش داشت و در خانه سلیمان بن صُرد خزاعی در کوفه حضور یافت و چون امام حسین علیهالسلام به مکه رفت، نامهای خطاب به آن حضرت به مکه فرستاد.
وی هنگام مأموریت مسلم بن عقیل از سوی امام حسین علیهالسلام در کوفه، کمکهای مالی مردم را دریافت میکرد و تهیه اسلحه را بر عهده گرفت. مسلم بن عقیل پس از قیام در کوفه، فرماندهی قبیلههای تمیم وهَمْدان را به او واگذار کرد. پس از شهادت مسلم بن عقیل تحت تعقیب ابن زیاد قرار گرفت و چند روزی در قبیله خود پنهان شد.سپس با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا، به امام حسین علیهالسلام پیوست و همراه آن حضرت، به کربلا رفت.
🌅او در واقعه کربلا مانعِ حضورِ مسلحانه کثیربن عبدالله شعبی، قاصد ابن سعد، نزد امام حسین علیه السلام شد و در روز عاشورا، هنگام ظهر، فرا رسیدن وقت نماز را به اردوگاه امام حسین علیهالسلام اطلاع داد و امام او را دعا کردند.
از گفتگوهای ابوثمامه با سیدالشهدا علیه السلام مشخص است که او مشتاقانه و آگاهانه به حضرت پیوسته است و در روز عاشورا پس از نبردی شجاعانه و به هلاکت رساندن پسرعموی خود که در لشکر عمر سعد قرار داشت به شهادت رسید....
الا لعنت الله علی القوم الظالمین...
#آینه_داران_آفتاب شماره 10
💠سیف بن مالک عبدی💠
منسوب به عبدالقیس بن أفعى بن ... ربیعة بن نزار. برخى نام پدر وى را عبدالله ذكر كرده اند. در زیارت رجبیه از او با عنوان سفیان بن مالک یاد شده است.
🔆او، از شیعیان پرشور بصره بود و به پایگاه شیعه در آن شهر، یعنی خانه ماریه، دختر سعد یا منقذ عبدی رفت و آمد داشت. هنگامی که از حرکت امام حسین علیه السلام به سوی عراق آگاه شد با یزید بن ثبیط در ابْطَح به آن حضرت پیوست.
⚫️وی همراه امام حسین علیه السلام بود و پس از نماز ظهر به قولی قبل از ظهر در نبرد نخستین به فیض شهادت نایل گشت.
🔆سلام و درود در زیارت ناحیه مقدسه امام علیه السلام نیز شرافت وی را افزون کرده است:
«السلام علی سَیْف بن مالک
#آینه_داران_آفتاب شماره 11
💠💠 سوید بن عمرو الخثعمی 💠💠
سُوَیْد از قبیله خَثْعَم و از اعراب قحطانی است.
او مردی بزرگ، شریف و شجاع بود و بسیار نمازمی گزارد.
وی، آخرین یار باوفای امام حسین علیه السلام بود که در روز عاشورا به میدان کارزار گام نهاد و آن قدر جنگید که از فزونی زخم میان کشتگان بر زمین افتاد. تا آنکه شنید، سپاهیان ابن زیاد می گویند: «حسین کشته شد.» سوید از شنیدن این خبر شکیب از دست داد و با کاردی که در اختیار داشت به دشمن حمله کرد. او لختی جنگید و سرانجام به دست هانی بن ثبیت حضرمی
و به قولی به دست عروة یا عزرة بن بطان تغلبی و زید بن رقاد جنبی به شهادت رسید.
الا لعنت الله علی القوم الظالمین...