با سلام خدمت دوستان عزیز مبحث جدید: 🌱🌺آسیب شناسی و بررسی اشتباهات رایج در امر به معروف و نهی از منکر🌺🌱 🌺برگرفته از بیانات استاد علی تقوی مدرس برجسته حوزه و دانشگاه 💐کاری از مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ❌راهنمای مباحث👇: #جلسه_اول #جلسه_دوم #جلسه_سوم #جلسه_چهارم #جلسه_پنجم #جلسه_ششم #جلسه_هفتم #جلسه_هشتم #جلسه_نهم #جلسه_دهم #جلسه_یازدهم #جلسه_دوازدهم #جلسه_سیزدهم #جلسه_چهاردهم #جلسه_پانزدهم #جلسه_شانزدهم #جلسه_هفدهم #جلسه_هجدهم #جلسه_نوزدهم #جلسه_بیستم #جلسه_بیست_و_یک #جلسه_بیست_و_دو #جلسه_بیست_و_سه #جلسه_بیست_و_چهار #جلسه_بیست_و_پنج #جلسه_بیست_و_شش #جلسه_بیست_و_هفت #جلسه_بیست_و_هشت #جلسه_بیست_و_نه #جلسه_سی_ام #جلسه_سی_و_یک #جلسه_سی_و_دو #جلسه_سی_و_سه #جلسه_سی_و_چهار #جلسه_سی_و_پنج #جلسه_سی_و_شش #جلسه_سی_و_هفت #جلسه_سی_و_هشت #جلسه_سی_و_نه #جلسه_چهلم #جلسه_چهل_و_یک #جلسه_چهل_و_دو اگه دلسوز جامعه اسلامی هستید و به این واجب فراموش شده علاقه دارید,بحث ها را دنبال کنید. اگه دوستانتان هم علاقه به این موضوع دارند ,آنها را نیز دعوت کنید یا مطالب را برای آنها هم بفرستید. لطفا نظرات,پیشنهادات و انتقادات خودتون راجع به این بحث رو برامون بفرستید. ممنون از همراهیتون.🌺 #امر_به_معروف

#جلسه_سی_و_پنج 🌸آسیب شناسی اشتباهات متداول اساتید و سخنرانان در تدریس و تبلیغ فریضه امر به معروف🌸 یه مثال ملموس بزنم عزیزان فرض کنید یه کسی خادم مسجد هست، صدای اذان رو پخش می کنه برا مردم،در مسجدو باز می کنه، سجاده ها و نمی دونم اونچه که برا نماز لازم هست،مرتب می کنه مسجد رو، مُهرا رو می چینه،حالا خودش به یه دلیلی نماز نخونه، عمداً، سهواً، هرچی،خب اینکه ترک نماز کرده یک معصیت است .خب اینکه ترک نماز کرده یک معصیت است ,اما آیا می تونه بگه خب من که خودم نماز نمی خونم، پس در مسجد برا مردم باز کنم، سجاده بندازم، صدا اذان پخش کنم، این معصیته!❌ نه، همچنین چیزی نیست.❌ *رُطب خورده واجب است منع رطب کند* این ضرب المثل انگلیسی ست برا ما درست کردن که نمی دونم رطب خورده منع رطب نکند، یه حدیث جعلی هم برداشتن اونو پُررنگش کردند و نه متنی، نه سندی، نه دلالتی، به فرض سندیت، دلالت ندارد این مطلب. در کتب اربعه شیعه نیامده است،سندش در معرض اتهام هست. این سند، سند صحیحی نیست: یکی رفت پیش پیامبر گفت یا پیامبر بچه من خرما زیاد میخوره شما بگو نخوره.پیامبر فرمودن برو فردا بیا، فردا اومد گفت پیامبر بچم خرما زیاد میخوره من همون دیروزیم، پیامبر گفتن پسرم خرما نخور، گفت چشم پیامبر، بعد بابائه یا مادره گفت چرا دیروز نگفتید؟ پیامبر فرمودن آخه ظرف خرما جلو خودم بود! این اصلا هم سندش مشکل داره، هم عرض می کنم دلالتش مشکل داره، اینارو در دوره های بالاتر گفتیم و بحث کردیم دیگه نمیخوام الان واردش بشم. ادامه دارد...