🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد.
یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». اذان گفتن . نگفت «بروید بعد نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند.
📍یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت میکرد.
📎پ ن:تنها آنهایی ترور میشوند که وجودشان دریچہۍ تنفس استڪبار را میبندد، آنقدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے ترور کنند...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟در آشپز خانه غرق حال و هوای خودم مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر نگاه کردم و دیدم دم در ورودی ایستاده.
آمد توی آشپز خانه و شروع کرد به چرخیدن دور من و میگفت مادر حلالم کن مادر حلالم کن.
گفتم: آخه چیکار کردی که حلالت کنم؟!
گفت: وقتی امدم صداتون کردم متوجه نشدید،بعد با صدای بلند صداتون کردم. حلالم کنید اگه صدایم را روی شما بلند کردم...
📚خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد رضا عقیقی
منبع: کتاب همسفر تا بهشت ۱صفحه۹۴
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سیره_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود.مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا
مانند الگوی خودش شهید ابراهیم هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد.
💠روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود.
عاشق، حامی، تابع و مدافع ولایت فقیه بود.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
🔆وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
🌷شهیدهادی ذوالفقاری🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍خریدار خانه
🌟حقوق خود را که دریافت کرد . به فروشگاه محله رفت و از صاحب فروشگاه خواستار لیست اسامی کسانی شد که به دلیل تنگدستی، توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند .بدهی کسانی که از صاحب فروشگاه نسیه خرید کرده بودند را به صاحب فروشگاه پرداخت کرد.
دفعه بعد که برای انجام همین کار به فروشگاه رفت صاحب فروشگاه از او پرسید: تو به فکر آینده ات نیستی؟ چرا پولت را برای خرید خانه پس انداز نمیکنی؟
در حالی که به صاحب فروشگاه نگاه میکرد با لبخند جواب داد:همین کار را میکنم، در حال خرید یک خانه در بهشت هستم.
راوی :خانواده شهید
شهید:یاسر أیمن شمص
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟 بی سیم، خبر محاصره شدن تعدادی از رزمندگان رو داد، اون هم در منطقه ای صعب العبور.فرماندهان و شهید بروجردی خیلی ناراحت و نگران بودند.
هیچ راه حلی برای رهایی نیروهای محاصره شده پیدا نمی کردند ...!
بروجردی بلند شد وضو گرفت و به نماز ایستاد. نمازی پر از حضور خـــــدا ...
💠بعد از نماز بر اثر خستگی خوابش برد.بعد از چند دقیقه ناگهان از خواب پرید؛ سراسیمه به سوی نقشه عملیاتی دوید مدتی به نقشه زل زد بعد با صدای بلند همه فرماندهان رو صدا زد و طرحی رو برای کمک به نیروهای در محاصره مطرح کرد.طرحی نـــو که همه رو به تعجب وا داشت. همه موافق این طرح بودند.
با اجرای طرح، محاصره شکسته شد ومورد رزمندگان آزاد شدند.با خوشحالی به سمت بروجردی رفتم در مورد طرح سوال کردم.
اشک توی چشماش حلقه زد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه می شم به نماز می ایستم و توسل به ائمه اطهار پیدا می کنم.
این کار راه هایی رو جلوی روم باز می کنه....
🌷سردارشهید محمد بروجردی🌷
📚منبع : کتاب مسیح کردستان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍نظم و رشادت فرمانده...
در سمت فرمانده از نظم خاصی برخوردار بود و خيلی منظم و دقيق بود. او سعی ميكرد از اسراف جلوگيری كند؛ مثلاً شبها به كسی اجازه تيراندازی نمی داد، مگر آنکه به وجود دشمن يقين پیدا کنند. دستور حاجی بود كه اگر يك تير شليك شود، بايد يك جنازه تحويل داده شود.» ما به خاطر كمبود مهمات، مجبور بوديم مهمات را سهميهبندی كنيم. بعد از مشورت با حاج روحالله به اين نتيجه رسيديم که شبها هنگامی كه عراقی ها خوابند، مهمات از سنگر آنها برداريم و روز بعد آنها را بر سر خودشان بريزيم. آنقدر اينكار را تكرار كرديم تا عراقی ها عقبنشينی كردند.»
🌷سردار شهید روح الله اصل دهقان🌷
#فرماندهان_جبهه_غرب_کشور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم
🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.
اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍مورد تحسین دشمنان!
🔻نشستند در اندیشکدههای آمریکا راجع به حاج قاسم سلیمانیِ شما مفصّل بحث و بررسی کردند؛ گزارشش را بعد از مدّتهایی به نحو محدودی منتشر کردند که دست ما هم رسید. اینها راجع به حاج قاسم خصوصیّاتی را ذکر میکنند و میگویند این آدم مانع بزرگی در مقابل اهداف آمریکا است. بعد در بین این خصوصیّاتی که از او ذکر میکنند -که حالا میگویند شجاع است، خطرپذیر است، چنین است، چنان است- [میگویند] متعهّد است، باایمان است؛ تعهّد او یکی از این [خصوصیّات است]. این [طور] است دیگر؛ شخصیّتهای ایمانی وقتی که این ایمان را با عمل صالح همراه کنند، وقتی حرکت جهادی بکنند، محصولش میشود شخصیّتی مثل این، که قدرتهای بزرگ او را تحسین میکنند، حتّی دشمنانش او را تحسین میکنند!
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی🌷
📚بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍تقلب....
🔻یڪبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون ڪه بحث تقلب در امتحانات وسط ڪشیده شد ؛من گفتم دانشگاه اگه تقلب نڪنی اصلا نمیشه....
حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب ڪنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشڪل پیدا میڪنه...
خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نڪردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....
و دوباره درس رو برداشتم و فرصت ڪردم بخونم و نمره خوب هم آوردم .واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفڪرش غبطه خوردم ڪه اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست.....
🌷شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍در آمریکا زندگی خوشی داشتم اما...
🔻من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم ولی همه لذّات را سهطلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آنها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غمهای این دلشکستگان باز کنم. دائماً در خطر مرگ، زیر بمبارانهای اسرائیل به سر آورم، لذّت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آههای سوزان خود کنم. به طور مختصر اگر نمیتوانم این مظلومین داغدیده را کمکی کنم، لااقل در میان آنها باشم، مثل آنها زندگی کنم و دردها و غمهای آنها را به قلب خود بپذیرم. میخواستم که در این دنیا با سرمایهداران و ستمگران محشور نباشم. در جوار آنها نفس نکشم از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذّت زندگی خوش به آنها نفروشم.
🌷شهید مصطفی چمران🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد
🌟حسین میگفت: فرمانده باید خونسرد باشد تا بتواند خوب فکر کند و نیروهایش را در بدترین شرایط جمع و جور کند. فرمانده که در میدان آرام باشد، نیروهاش هم راحتتــر میجنگند. مرتضی می گفت: «به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد. من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند وارد نمیشوم به جز با لباس جهاد و انتقام.» گفتم: «چطور میخواهی با لباس جهاد بروی؟» گفت: «وقتی آقا امام زمان(عج الله) آمد و رفتم میبینی.»
🌷شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور(حسین قمی)🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍تواضع فرمانده...
🌟دامادم میگوید شبهایی که در خرمشهر مستقر بودیم، یک شب نوبت سیدمحمد بود که دو ساعتی پاس دهد، علیرغم وضع جسمی نامناسب عازم محل نگهبانی شد، در همان حال فردی از بچه های بسیجی با او همکلام میشود از او میپرسد جهان آرا کیست؟ تو او را میشناسی و سیدمحمد جواب میدهد پاسداری است مثل تو، او میگوید نه جهان آرا 45 روز است که با تعداد کمی نیرو جلوی دشمن را گرفته است و سیدمحمد جواب میدهد گفتم که او هم یک پاسدار معمولی است، فردای آن روز آن فرد برای گرفتن امضا برگه مرخصی اش راهی اتاق فرماندهی میشود میبیند که او همان پاسدار در حال پاس شب گذشته است.
همکارانش معتقدند او فرمانده سپاه خرمشهر بود، اما مثل یک سپاهی عادی رفتار میکرد، آنها میگویند وقتی اسلحه به خرمشهر میبردیم و آنجا خالی میکردیم جهان آرا اصلاً خسته نمیشد. به او میگفتند تو چرا خسته نمیشوی و او پاسخ میداد، وقتی که در رژیم سابق زندگی مخفی داشتم برای کسب درآمد در کوره های تهران آجر بار میکردم در حالیکه روزه هم بودم، اگر بدنم مقاومت دارد از بابت آن روزها است.
💬به روایت پدر شهید
🌷شهید محمد جهان آرا🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News