eitaa logo
محمد رستمی تهرانی
4.8هزار دنبال‌کننده
571 عکس
454 ویدیو
1 فایل
﷽ فقط انسان های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند. (شهید حسن طهرانی مقدم) خادم الخدام آستان مقدس حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام ارتباط با حقیر: @nasimeyar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 الان خط و ربط برای ما معلومه هیچ عذری هم توش نیست..! . ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 محمد..! زندگی کن برای مهدی درس بخوان برای مهدی ورزش کن برای مهدی محمد...! من تو رو از خدا برای خودم نخواستم تو رو از خدا خواستم برای مهدی عجل الله... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 شهید حاج قاسم سلیمانی "هركس به مدار مغناطيسی علی‌‌بن‌ابی‌طالب(ع) نزدیکتر شد، اين مدار بر او اثر می‌گذارد او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمان پاک می‌شود..." ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 وسطِ‌عملیات‌‌زیرِآتش؛ فرقۍبراش‌نداشت! اذان‌‌ڪه‌میشدمۍگفت: من‌میرم‌موقعیتِ‌اللّٰھ..! ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 توکل‌کن‌ به خدایی که ازگناهکار؛ می‌سازه :) ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » @mobarez0121 ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 " که در شب عید در سجده به فیض عظیم شهادت نائل آمد..." سردار جعفری از جبهه به بیمارستان به رحمت الهی رسیده بود، بدنش را به غسالخانه آوردند تا لباسهایش را در بیاورند و غسلش بدهند، بدن و لباس‌هایش غرق خون بود از جیب مبارکش جانمازش را درآوردم مهر کربلای حسینی‌اش خمیر شده بود. از بس خون از فرق سرش به لباس‌ها و جیبش سرازیر شده بود، مهر نماز او خمیر شده بود، الله اکبر! ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°• در غربت ، بیم تنهایی نیست یاران عزیز آن طرف بیشترند ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 رهبر انقلاب صبح امروز در جمع خانواده‌های معظم شهدا: "شهدا سرنوشت ایران را عوض کردند..." ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 هر فرازی از نهج‌البلاغه را که مرور می‌کرد پرده‌ای از حقایق این اقیانوس بیکران به رویش گشوده می‌گشت. به این ترتیب او استاد نهج البلاغه و مروج علی‌گونه شدن در جمع دوستان خود شد. حاج‌علی‌کسائی ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
°• اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک "شهید زنده" در این عصر باشیم نداریم... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
محمد رستمی تهرانی
🌱 هر فرازی از نهج‌البلاغه را که مرور می‌کرد پرده‌ای از حقایق این اقیانوس بیکران به رویش گشوده می‌گ
شهیدی که به دنیا آمد عید‌غدیر ازدواج کرد عید غدیر به شهادت رسید... 🌱برای خطبه عقد به محضر امام شرفیاب شدیم. حضور در جوار امام امت شوری وصف‌ناپذیر در دلم ایجاد کرده بود. از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینه‌ام گنجایش قلب تپنده‌ام را نداشت، امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. بعد به‌عنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد؛ «عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید ان‌شاءالله که مبارک باشد.» علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من گفته بود؛ «ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود بلکه در بهشت نیز با هم هستیم، بعد هم این آیه را برایم تلاوت کرد: «هُم وَ اَزواجُهُم فی ضِلالِِ عَلَی الاَرائِکِ مُتَّکِئون...» عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم. گفتم: ناهار بخور گفت: روزه‌ام! گفتم: روز عروسی؟! گفت: نذر داشتم، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم! گفت: دعا می‌کنم, امین بگو! گفت: "خدایا همان‌طور که عید غدیر به دنیا آمدم، عید غدیر ازدواج کردم، شهادتم را عید غدیر بذار!" گفتم: آمین. هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم، عید غدیر سال ۱۳۶۶ شهید شد. راوی:همسر حاج‌علی‌کسائی ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیاییدباخدازندگے کنیم نه اینکه گاهی به او سربزنیم..! ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 همسر شهید می‌گوید؛ وقتی در معراج شهدا بودیم و پیکر مرتضی را از سردخانه آوردند من و دو فرزندم بودیم و پیکر مرتضی. دخترم در همین حین گفت بابا مگر نمی‌گویند شهدا زنده‌اند پس یک نشانی بده تا ببینیم. پس از چند لحظه‌ای اشک از چشم چپ مرتضی جاری شد و پارچه کفنی را خیس کرد. پس از لحظه‌ای از چشم راست مرتضی هم قطره‌ای اشک جاری شد که دلیل بر زنده بودن شهید بود و ما شگفت زده شدیم. اگر بچه ها با من نبودند حتی میخواستم کفن را بالا زده و زیر گلویش جای گلوله را هم ببینم، اما دیدار افتاد به قیامت.... مرتضی عطایی(ابوعلی)، شهید روز ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
تو دعای عرفه امام حسین(علیه‌السلام) مدام از خدا تشکر می کنن! یه جایی اینطور میگن: مُمْسِکَ یَدَیْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ... خدایا! ممنونتم به ابراهیم رحم کردی، نذاشتی پسرش جلو چشمش ذبح بشه...💔 ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 فرازی از دعای که خیلی محل تامل و تدبر و توقف است: «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ اﻵْثَارِ وَ تَنَقُّلاَتِ الأَْطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ ءٍ حَتَّي لاَ أَجْهَلَكَ فِي شَيْ ءٍ.» خدايا از اختلاف آثار و تغييرات احوال دانستم كه خواسته‌ات از من اين است كه خود را در هر چيز به من بشناسانی تا در هيچ چيز نسبت به تو جاهل نباشم. 👈 امروز خیلی به این جمله فکر کنید تا خداوند افق‌های جدیدی را در قلب و روح‌مان بگشاید. همه چیز زندگی و فراز و نشیب‌ها و ... همه این است که خود را به من بشناسانی. ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb » ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 مسئولین اصرار کرده بودند که عباس به حج برود. گفت امنیت خلیج فارس و کشتی‌های ایران فعلا برای من واجب‌تر است. به همسرش قول داده بود با آخرین پرواز به حج برسد، به قولش عمل کرد، اذان ظهر ‎عید قربان لبیک گویان، در کابین هواپیما گلویش اسماعیل وار ذبح شده به ملاقات خدا رفت. عیدقربان، عباس بابایی ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمد رستمی تهرانی
ساعت یک و دو نصفه شب بود. صدای شرشر آب می آمد. توی تاریکی نفهمیدم کی است. یکی پای تانکر نشسته بود و
🌱 میانبر رسیدن به خدا "نیت" است کار خاصی لازم نیست بکنیم. کافی‌است کارهای روزمره‌مان را به خاطر خدا انجام دهیم ،اگر تو این کار زرنگ باشید شک نکنید شهید بعدی شمایید... ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
🌱 حسین ۲۷ سال داشت و جمعاً ۲۵ بار کربلا رفت. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبت‌های مختلف به‌صورت مستقل جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت اغلب با ماشین دوست‌هایش می‌رفت وقتی هم خانمش را عقد کرد، او را به کربلا برد، عاشق کربلا بود. حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به کربلا می‌رفت یک بار، یک کربلای سه روزه رفت میخواست شب جمعه را کربلا باشد . وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش را دیده بودند،به او گفته بودند: أنتَ مجنون! حسین هریری ╭ ─━─• 𝐉𝐎𝐈𝐍💚⇣•─ «@takhribb  »      ┄ ┉•••◂▸•••┉ ┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا