بسم رب الشهید؛
همینقدر بی آلایش و بی ادعا نشسته بود روی سنگ ها؛
یواشکی اشک چشم هایش را پاک میکرد؛
غربت، فضا را گرفته بود؛
نمیدانم علت اشک هایش چه بود!
دلش برای فرزندش تنگ شده بود یا دلش از واقعیت های تلخ امروز ما گرفته بود!
حق دارد؛
آخر قرارمان این نبود!
فقط این را میدانم که، آن قطرات اشکی که جاری میشدند، حامل پیامی برای ما غفلت زده ها بودند که اگر در نیابیم، فردای قیامت پایمان را خواهند گرفت.
به احترام اشک چشمان مادران شهید،
بیدارمان کن!
🖋حجت رستم پور
#مادرانه
#مرثیه_خوان
#انتظار_در_مبارزه_است