🖋 مظلومیت محبت
🔺محبت موجود مظلومی ست که به محض این که سر بلند کند
📌 یا در حصار تنگ کوته نظرانه تحجر محکوم به ریبه و ... می شود و باید دامن بر چیند
📌 و یا در چنگال سوء استفاده تجدد با انواع لوس بازی ها و طنازی ها مشابهت داده می شود و باید کنار بکشد
🔺 مظلوم غریبی که همه به برکت وجودش زنده اند، اما باید غریبانه و در خفا زندگی کند تا روزی که امام بیاید و برای ما زندگی بسازد تا از حصار تنگ مادیت چه در شکل تحجر و چه در شکل تجدد خارج شویم و شکوه محبت مومنانه آمیخته به عفت زنانه و غیرت مردانه را ببینیم و بفهمیم با این محبت می شود جامعه ساخت.
@royaejtemaee
🖋 لازمه تحقق چنین امری ارائه شکل صحیحی از روابط مومنانه
🔻 میان مردان مومن
🔻 میان زنان مومن
🔻 و البته میان مردان و زنان مومن هستیم
و مادامی که جامعه مومنان چنین روابطی را عینیت نبخشد قطعا
📌 متحجران اسلام را به نام خود مصادره خواهند کرد و نور اسلام را در پستوهای تاریک مدفون خواهند کرد
📌 و متجددان اسلام را به جرم دشمنی با محبت و گسترش روابط انسانی به دار خواهند آویخت.
@royaejtemaee
🖋 وقتی روابط صحیح زن و مرد را مؤمنان روایت نکنند قطعا متحجران و متجددان روایت خواهند کرد و نتیجه همین جامعه ای ست که نمی توان در آن مومنانه زندگی کرد
@royaejtemaee
جامعه پردازی ایمانی در قالب ساخت روابط ایمانی صورت بندی می شود
و روابط ایمانی مجموعه ای روابط میان زنان مومن و مردان مومن است که هم عفیف است و هم عاطفی
و مومن جمع متضادان است.
@royaejtemaee
4_5801164480771527894.mp3
17.14M
🎧 صوت کامل کلمه ۶۸- اخوت
گفتگو با حجتالاسلام محمدرضا عابدینی
#فایل_صوتی
▫️«برنامه تلویزیونی کلمه»
🏷️@kalame_tv1
آدام اسمیت: #بازار مکانیزم جادویی تبدیل نفع شخصی به نفع عمومی است!
اسلام: #خانواده مکانیزم جادویی تبدیل انسان منفعت خواه به انسان خیرخواه است!
#نظریه_اجتماعی_امت
#رویای_ایرانی_اسلامی
#اصل_ده_قانون_اساسی
🆔 @social_theory
🖋 خیلی وقت بود منتظر چنین پستی بودم
از نظر من آغاز یک گفتگوی تاریخ ساز است.
@royaejtemaee
📌 سه متن شگفت انگیز
کاملا صادقانه مدت ها بود منتظر بودم حجت الاسلام مهدی زاده به این سوال ها فکر کنند
@royaejtemaee
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد!
📝حسین مهدیزاده
1️⃣ از 3️⃣
چند سالی است که دارم به این موضوع فکر می کنم که وقتی اساتید و پیشکسوتان انقلاب اسلامی در #اصل_ده_قانون_اساسی نوشتند که «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است...» واقعا می فهمیدند که چه حرف #ساختارشکنانه ای می گفتند؟!!! واقعا خودشان هم از ساختار جدیدی که آن را #میثاق ملی مردم ایران می کردند #تصوری داشتند؟ یا فقط حدس می زدند که اسلام اینگونه است و مثل خیلی ها، برایشان فقط یک شعار و رتوریک انقلابی و دینی بود؟! البته مثل همه جاها، می دانم که خیلی ها حرف برای گفتن داشتند و بعضی ها هم صرفا شعار بودند و البته در سالهای دهه 50 به طور عجیبی، آدمها، حرفهای سنجیده و پخته می زدند!
اما مطمئن هستم که اگر کمی به این موضوع بیشتر دقت کنید، وحشت و مخالفت، ذهن خیلی از شما را خواهد گرفت! و بر علیه چیزهایی که در پایین نوشته ام، حتما چیزی خواهید نوشت تا زهر برداشت بنده از این اصل قانون اساسی را بگیرد!
#جامعه یک ساختار متشکل از انسانها و امکانات و محیط است که بر محور روابط جمعی انسان (که یک موجود مختار و دارای عقل و احساس و عمل است) تشکیل شده. حالا می دانید الان به جای خانواده، چه چیزی سلول بنیادین جامعه است؟ الان بصورت علمی، شرکت ها و واحدهای #تولید جمعی محصول، در یک نظام بازار شده که به آن #firm می گویند سلول جامعه است! حالا می دانید در نظامی که firmها سلول جامعه هستند، خانواده ها، اساسا یک واحد اجتماعی #مصرف هستند و به همین دلیل هم نظام اجتماعی مدرن نمی تواند بگوید که خانواده یک واحد بنیادین برای ساخت جامعه است؟! کدام نظام اجتماعی، خرج کردن و مصرف کردن را کانون جامعه پردازی می گیرد؟ واحد بنیادین جامعه باید #مولدِ_ارزش_افزوده باشد!
در جامعه مدرن، سخن از این است که اگر شرکت ها و واحدهای موثر تولیدی در بازار رقابتی، سلول اصلی جامعه هستند، حالا علم باید توضیح دهد که ما در بنیادی ترین حالت با چند نوع ساختار اجتماعی در این مدل جوامع طرف هستیم و این یکی از سوالات بسیار مهمی است که علم باید جواب آن را بدهد تا حکومت و نهاد توسعه بر اساس آن جامعه را هدایت کنترل کند. اما خب در نهاد علم امروز ما درباره آن کم حرف زده می شود.
جامعه از واحدهایی تشکیل شده است که آنها هم باید از جنس جامعه باشند نه فرد! یعنی چی؟ یعنی یک فرد، با فردیتش، نمی تواند بنیاد یک جامعه باشد. بنیان جامعه هم باید از کوچکترین واحدهای معنادار اجتماعی تشکیل شده باشد. نکته دیگر این است که اگر یک گله کوچک یا بزرگ انسان را در کف خیابان و از بالا تماشا کنید، این یک جامعه نیست! هر وقت شما واحدهای درون آن جامعه را اسم بردید، مثلا گفتید که اینها انتظامات هستند، اینها شعار می دهند، اینها تراکت توزیع می کنند، اینها بلندگوها را مراقبت می کنند و حرکت می دهند، اینها شب قبل شعار ها را سروده اند، اینها رهبرانی هستند که به اعتبار آنها، این عده در این فضا تجمع کرده اند و... دست آخر می توانید بگویید، این یک تجمع و گله نیست و زیرپوست این پدیده ناآشنا که داری از توی هلکوپتر می بینید، یک راهپیمایی با تعداد زیادی جزئیات قرار دارد!
حالا سوال این است که وقتی می گوییم یک کشور، واحدهایش فقط استان و شهر و خیابان و محله و خانه نیست! اینها اساسا توضیح واحدهای سیاسی و کالبدی است! تا نتوانید بگویید انسانها چطور به هم خط و ربط پیدا کرده اند، هنوز اطلاعاتی که می دهید با اطلاعاتی که از یک ماشین مکانیکی می دهید تفاوت چندانی ندارد!
همانطور که در بالا گفتم، پاسخ به این سوال برای نهادهای حکمرانی و دیوانی بسیار مهم است. مثلا سازمان برنامه که پول را از طریق برنامه های توسعه و آینده نگرانه در کشور خرج تقسیم می کند، به پاسخ بالا واقعا احتیاج دارد که #جامعه_ایرانی از چه واحدهایی بنیادینی تشکیل شده است؟ اولا هم لیست واحدها را نمی خواهند، بلکه کلان ترین دسته بندی ها را احتیاج دارد که بتواند خط دهنده و مدیریت کننده مسیر حرکت باشد.
📌قسمت دوم یادداشت:
https://eitaa.com/social_theory/2393
📌قسمت سوم یادداشت:
https://eitaa.com/social_theory/2394
🆔 @social_theory
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد!
📝حسین مهدیزاده
2️⃣ از 3️⃣
حالا فکر می کنید سازمان برنامه ایران با چه دسته بندی ایران را می شناسد؟!
«بخش خصوصی، بخش عمومی، بخش دولتی»
بخش خصوصی همان شرکت (firm)هایی است که بر اساس نظام بازار، (حالا چه فردگرایانه و سرمایه سالارانه شکل گرفته باشد و چه بصورت تعاونی های جمعی سوسیالیستی که عده ای با هم منفعت جمعی خود را دنبال می کنند.) ارزش افزوده تولید می کنند.
بخش عمومی آن بخشی است که همه جامعه به آن احتیاج دارند و سپردن آن به یک واحد خصوصی و تحت مالکیت خصوصی، باعث تعارض منافع می شود و خطرناک است. لذا این بخش را با سبکی دیگر که الهام گرفته از بخش خصوصی است اما مالکیت آن به کسی منتقل نمی شود اداره می کنند. بخش دولتی هم بخش تنظیم گر و ریگلاتور است که توضیح اش مفصل است و جای آن اینجا نیست. اما به هر حال این نوع دسته بندی، تفصیل دهنده همان جامعه ای است که شرکت ها و firm ها آن را بنیان کرده اند.
حالا نهاد برنامه ریزی حکومتی ما، می تواند بگوید که در 45 سال گذشته در حال توسعه دادن جامعه ای بوده ام که واحد بنیادین آن خانواده باشد؟!! سوال می کنم خانواده کجای این ساختار است؟ سازمان برنامه نهایت چیزی که از خانواده می فهمد این است که خانواده بچه تولید می کند و ما باید مراقب باشیم که زیاد یا کم تولید نکند! برای سازمان برنامه، یک شرکت، بدون توجه به اینکه افراد آن خانواده هستند یا غریبه، موضوع سیاستگذاری است و ساختار قانونی شرکت خانوادگی را پشتیبانی متمایزی از شرکت هایی که افراد آن از سر منفعت اقتصادی دور هم جمع شده اند، نمی کند! بنابراین در این مدل برنامه اصلا تعبیری به اسم خانواده یک چارچوب مفهومی در نهاد برنامه ریزی نیست. ممکن است همه افراد پشت میز خانواده داشته باشند و حتی خانواده گسترده داشته باشند، اما خانواده موضوع برنامه ریزی آنها نمی تواند باشد الا به عنوان یک واحد مصرف و کارخانه تولیدی واحدهای انسانی!
در کشورهای توسعه یافته که دیگر با خانواده رودربایستی هم ندارند، خیلی واضح می گویند که تصمیم گیری و سرپرست فرزندان تولید شده در یک واحد خانوادگی دولت است نه خانواده! لذا اگر پدر و مادر مثلا اعتقاداتی یا اخلاق و وجدان کاریِ خلاف نظر دولت داشته باشند، می توانند و باید فرزند را از انها بگیرند و به یک واحد خانوادگی دیگر تحویل بدهند که به نگاه دولت پایبند باشند! به همین دلیل هم هست که به بچه ها در مدرسه یاد می دهند که چه چیزهایی در خانواده باید برای شما تامین شود و حق شماست و اگر خانواده آنها را تامین نکرد، بدون تسامح با پلیس و نهادهای حمایت گر را تماس بگیرید تا شما را به یک واحد مراقبت دیگر تحویل دهند! حتی پدر و مادر ها هم همین معنا را برای خودشان پذیرفته اند و احساسات سنتی را کنار گذاشته اند! اما در نظام های خانواده محور که ولی فرزند پدر و مادر است چطور است؟! بچه چه حقوقی دارد؟ حاکم، با چه اخلاقی، با ناآگاهی های والدین یا خطاهای آنها برخورد می کند؟ آیا در نهایت هیچ واحد مراقبتی بهتر از خانواده خود فردبرای حمایت از او پیدا می شود؟ اساسا خانواده یک نهاد سلولی و کوچک است یا خانواده گسترده، که بوسیله تعدد زوجات یا مشارکت والدین با فرزندان بالغ ایجاد شده است، یک واحد خانوادگی است که از پس این بارهای بزرگ بر می آید؟ و...
🆔 @social_theory
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد!
📝حسین مهدیزاده
3️⃣ از 3️⃣
اما مهمترین سوال که از نظر من بسیار بسیار مهم است این است که اگر واحد بنیادین یک جامعه خانواده بود، تقسیمات نهادی جامعه چه خواهد بود؟ برای آنها بخش خصوصی، عمومی دولتی بود، برای ما چه طور می شود؟ مثلا برای آنها دولت داری، یک کالای بازاری است که باشگاه های قدرت(بخوانید احزاب سیاسی) آنها را در بازارهای سیاسی (بخوانید انتخابات های عمومی) آن را عرضه می کنند و می فروشند و لذا آنها نیز یک Firm هستند! اما حکومت در جامعه ای که سلول آن خانواده است هم یک واحد خانوادگی است؟! می شود یک واحد خانوادگی نباشد؟! اگر خانوادگی نشود، پس چطور واحد بنیادین این جامعه خاص باشد؟ اگر واحد بنیادین، خانواده باشد، جامعه ما قبیلگی سنتی خواهد شد؟ اما جوامع سنتی که سلول آن یک واحد اربابی بوده است، نه خانواده به معنای دینی آن! در ثانی در این جامعه مردم سالاری و عقل جمعی و عقل تخصصی و سپردن کار به شایستگان چه می شود؟! چون به نظر میرسد که ما در همین قانون اساسی عقل جمعی و شایستگی تخصصی را در همین معنای متعارف امروزی اش قبول کرده ایم!!
بنابراین سوال بنیادین من این خواهد بود اگر حکومت به خانواده ها سپرده نمی شود، پس به چه نحو تقسیم می شود که اصل دهم نقض نشود؟ چرا که نمی شود که واحد های پیچیده، از جنس واحد بنیادین نباشند؟ اما از جنس بودن یعنی چی؟! مثلا جسم موجودات زنده از سلول ساخته شده، اگرچه در نهایت این بافت ها و اعضایی مثل قلب و ریه و مغز و چشم و زبان هستند که کارها را انجام می دهند اما ما می گوییم واحد بنیادین جسم زنده، سلول است و بدن از سلولها تشکیل شده است و مستقیما از ملکولها و اتمها تشکیل نشده!!!!
⭕️ پی نوشت: نمی دانم موفق شدم توضیح دهم که فکر کردن به جامعه ای که سلول آن خانواده باشد چقدر پژوهش متفاوتی است و تا چه حد می تواند ساختار شکنانه باشد؟ و تا چه حد برای آدمهای گریزان از تغییر، این اصل وحشت آفرین و خطرناک باشد و احیانا اگر جامعه علمی حوزه و انقلاب شروع به فکر کردن به آن نکند، تا چه حد از مساله های اصلی خود دور افتاده است؟!
من تا به امروز در میراث علمی مان چند خرده جواب پیدا کرده ام. جوابها زیاد نیستند و نشان از احتیاط و یا بی التفاتی به این دست سوالات است. اما مطمئن هستم که قبل از اینکه بنشینم و خودم جواب تولید کنم، باید به #میراث_تاریخی جبهه خودم رجوع کنم و مراقب باشم که #حاضرجوابی_مدرنیته، من را مقهور خود نکند.
به نظر من تولید #علم_دینی و #بومی، یعنی پیدا کردن پاسخ برای این جور سوالها، نه آنجایی که ذیل هر نظریه غربی، یک نصفه آیه و دو تا روایت تقطیع شده و بریده از زمینه قرار می دهند و آن را به اسم آشتی و دوستی علم و دین فاکتور می کنند!
🆔 @social_theory