eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ما به مدیونیم. او را در اوقات اجابت، و خصوصا دعای عرفه امسال یاد کنیم.... @rozaneebefarda
تیتر تحریف‌آمیز و حاشیه‌نگاری تهاجمی پیرامون سخنان امام‌جمعه موقت تهران (آقا ) در مورد چرا نمی‌توان به روایت‌های بهبودی اعتماد کرد؟ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 روز شنبه 17تیر1401 آقای بهبودی(نویسنده کتاب تحریف‌آمیز ، سخنان امام‌جمعه موقت تهران در مورد موضوع حساس را به‌صورت جهت‌دار، تقطیع شده و تحریف‌آمیز منتشر کرد و در ذیل آن با ادبیاتی موهن و زننده به اوضاع سياسی و عرصه حکمرانی کشور پرداخت. این اقدام او مشت نمونه خروار است و بهترین نشانه بر ضرورت بی‌اعتبار بودن روایت‌های تاریخی اوست؛ خصوصا در کتاب الف‌لام. وقتی کسی در روز روشن سخنان خطیب تهران در مورد یک موضوع چالشی را اینگونه تیتر می‌کند و در ذیل آن به هجمه دست می‌زند، چرا و چگونه می‌توان به روایت‌های تاریخی او از زندگانی و شخصیت امام خمینی اعتماد کرد؟ خاصه آنکه الحمدلله امروز با شواهد و قرائن متقن، بسیاری از تحریفات بهبودی روشن شده است و اکنون این حامیان آن کتاب تحریف‌آمیز هستند که باید در فکر جبران و اصلاح اشتباه خویش برآیند و از وارد شدن روایت‌های مخدوش بهبودی در حافظه تاریخی ملت ایران پیشگیری نمایند. بی‌امانتی بهبودی در نقل سخنان خطیب نماز جمعه تهران با اعتراض کاربران مجازی از جمله آقای رحیم مخدومی روبرو شد که در ادامه برخی از این واکنش‌ها تقدیم می‌شود. انتظار آنکه بهبودی با احترام به نظرات منتقدان، ضمن عذرخواهی از آقای خاتمی، تحریف را اصلاح کند.... 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
واکنش (از نویسندگان باسابقه حوزه دفاع مقدس) و برخی کاربران فضای مجازی به تیتر تحریف‌آمیز و جهت‌دار از سخنان خطیب نماز جمعه تهران در مورد حجاب @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 رحیم مخدومی: برادر هدایت‌الله عزیز شما که پیشکسوت تنظیم خبر هستید چرا؟ آیا نمی‌دانید تیتر کردن یک جمله منهای پس و پیش همان برداشت مهندسی شده‌ای را القا می‌کند که منظور نظر خبرنگار بی‌تقوایی و نه گوینده؟ آقای خاتمی در این خطبه 10 نکته پیرامون حجاب گفته که همه‌ی آن‌ها درست است... 🔶حاشیه روزنه این سنخ روایت‌های مخدوش و تحریف‌آمیز و جهت‌دار را پیش از این نیز در آثار بهبودی سراغ داشته‌ایم. نمونه بارز ، کتاب مخدوش است که پیش از این در پرونده ویژه روزنه برخی تحریفات و اغلاط آن تقدیم خوانندگان ارجمند گردید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/11066 پرسش‌های قابل تأمل آنکه: با وجود این سطح از بی‌امانتی در نقل روایت، چگونه و چرا باید به روایت‌های تاریخی بهبودی اعتماد کرد؟ چرا متولیان فرهنگی و خصوصا مراکز تخصصی تاریخ‌نگاری کشور، نسبت به آثار مخدوش بهبودی سکوت پیشه کرده‌اند؟! متولیان جوایز علمی کشور با چه حجت شرعی و عقلی، به این آثار تحریف‌آمیز جوایز معتبر ملی را اختصاص داده و می‌دهند؟! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۱ از ۶] اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مقدمه 1. محمد سروش محلاتی در خلال سخنرانی‌اش (1401.4.2) در مؤسسه‌ای به نام «دین و اقتصاد» با موضوع «شهید بهشتی و دو گفتمان کفرستیزی و ظلم‌ستیزی در جهاد»، به طرح مطالبی ناصواب پرداخت! او همچون بسیاری از سخنرانی‌های دیگرش از سه روش ثابت برای القای مطالب تحریف‌آمیز خود استفاده کرد: الف) مخفی شدن پشت بزرگان دینی و انقلابی ب) تقطیع گفتار بزرگان و ارائه کاریکاتوری اندیشه آنان. ج) تلاش ماهرانه برای دوگانه‌سازی کاذب! 2. وی در پوشش تفسیر «ماهیت جهاد»، آن را به «ظلم‌ستیزی» و «کفرستیزی» تقسیم کرد؛ حال آن‌که با نگاهی دقیق روشن می‌شود که بر فرض پذیرش این دوگانه و کاذب نبودن دوقطبی «جهادِ با ظلم-جهاد با کفر» در نهایت اختلاف بر سر «متعلق جهاد» است و نه «ماهیت» آن. توضیح آن‌که جهاد به معنای مبارزه، قتال، محاربه و... است و این‌که طرف مقابل، که مسلمانان با وی به مبارزه و محاربه بپردازند ظالم باشد یا کافر خارج از ماهیت جهاد است کما این‌که «جهاد» در تاج‌العروس به‌معنای «قتال با دشمن» دانسته شده (تاج‌العروس، ج4، ص408) که اعم از ظالم و کافر است(همچنین ر.ک: المحیط فی اللغة، ج3، ص370) و راغب در مفردات الفاظ القرآن نیز متعلق جهاد را اعم از «جهاد با دشمن ظاهر[اعم از کافر و ظالم و منافق»، «جهاد با شیطان» و «جهاد با نفس» دانسته است.(مفردات الفاظ القرآن، ص208) 3. محلاتی در این سخنرانی، دیدگاه‌های تفسیری دو اندیشمند بزرگ اسلامی، یعنی شهید آیت‌الله بهشتی و مقام معظم رهبری را تحریف کرد و با کمال تعجب ادعا کرد که شهید بهشتی «جهاد برای از بین رفتن کفر» را قبول نداشته و مقام معظم رهبری نیز جهاد را به‌گونه‌ای تعریف کرده که باید با تمام کفار، اعم از کفاری که با حکومت اسلامی معارضه دارد یا کفاری که هیچ تعارضی با حکومت اسلامی ندارند، جنگید و از نزدیک‌ترین جامعه کافر شروع کرد تا به انتهای آن رسید. 4. وی برای هرکدام از دو نگاه مورد ادعای خود آثاری بیان می‌کند که به آن نیز خواهیم پرداخت. 🔹بر اساس مقدمه پیش‌گفته باید به پنج سؤال پاسخ دهیم: 1. آیا شهید بهشتی به جهاد برای از بین بردن کفر اعتقاد نداشتند؟ 2. آیا مقام معظم رهبری جهاد با هر کافری را تجویز می‌کنند؟ حتی اگر آن کافر اهل مسالمت باشد؟ 3. نسبت اندیشه تفسیری شهید بهشتی و مقام معظم رهبری در این زمینه چیست؟ 4. ثمراتی که برای این دو دیدگاه ادعا شده صحیح است؟ 5.دیدگاه تفسیری آقای هاشمی رفسنجانی، به عنوان مراد فکری، عقیدتی، سیاسی و جناحی سروش محلاتی در این زمینه چیست؟ 1. شهید بهشتی و جهاد برای از بین بردن کفر محمد محلاتی در تبیین اندیشه و آراء بزرگان دینی از یک معضل اساسی و تقریبا ثابت رنج می‌برد. او در ارائه و بیان این نظرات به صورت گزینشی و یک‌سونگرانه عمل می‌کند که این معضل در سخنرانی مورد بحث نیز وجود داشت. فارغ از این نکته، نامبرده در این سخنرانی ادعا می‌کند که دو گفتمان متفاوت در تفسیر جهاد وجود دارد؛ گفتمان اول به «ماهیت کفرستیزی در جهاد» اعتقاد دارد و هدف جهاد را از بین بردن کفر می‌داند و گفتمان دوم «ماهیت ظلم‌ستیزی در جهاد» است که طبق این گفتمان:«مسلمانان برای رهایی از ظلم در برابر ستمگران می‌ایستند و مقاومت می‌کنند و هدف دفع ظلم و از بین بردن ظلم است [و نه از بین بردن کفر.]» یکی از لوازم این تعریف، از بین رفتن بُعد شرعی و دینی جهاد است چه آن‌که جنگیدن در برابر ظلم و تعدی دیگران یک امر کاملا بشری است و اگر دین هم نبود انسان‌ها در برابر ظلم و تعدی و تجاوز حق دفاع و جنگیدن را برای خود محفوظ می‌دانند. سروش محلاتی از این لازمه آگاه بود و به آن تصریح کرد و این امر را یکی از ثمرات این نگاه دانست. او پس از ذکر مقدمات، پیرامون تفاوت هریک از این دو نگاه چنین می‌گوید: «اگر ما مبنای اول (ظلم‌ستیزی) را پذیرفتیم جهاد یک مبنای اخلاقی پیدا می‌کند چون به لحاظ نگاه اخلاقی مبارزه با ظالم امری موجه و انسانی است و قهرا این اصل را به همه انسان‌ها می‌توانیم توصیه کنیم همانطور که مؤمنان را می‌توانیم دعوت کنیم کافران و ملحدان را هم می‌توانیم دعوت کنیم.» البته ذکر این نکته در فهم کلام سروش محلاتی ضروری است که او «اخلاق» و «مبانی اخلاقی» را فارغ از دین و به تعبیر صریح‌تر: «سکولار» تعریف می‌کند. (ر.ک: یادداشت «حریت فقهی؛ در اسارت زد و بندهای سیاسی»؛5آبان1399: https://eitaa.com/rozaneebefarda/5419 ) بنابراین طبق نگاه محلاتی، جهاد نیز ماهیتی سکولار دارد و اساسا امری دینی و شرعی نیست. جهاد از نگاه محلاتی، که تلاش می‌کند آن را به شهید بهشتی تسری دهد، چیزی جز کشت و کشتار برای گرفتن برخی حقوق نیست و طبیعتا هر انسانی، حتی اگر ملحد و بی‌دین هم باشد برای به دست آوردن حق خودش در مواردی حاضر است دست به اسلحه شود! @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۲ از ۶] به نظر می‌رسد عمده هدف سروش محلاتی از این سخنرانی چیزی جز «سکولاریزه کردن امر مقدس جهاد» نیست و مهم‌ترین اشکال به سخنان وی هم همین است. طبق این نگاه؛ هیچ دولت اسلامی حق ندارد برای گسترش ایدئولوژی خود از حربه جهاد استفاده کند و با جوامعی که به‌ظاهر تعرضی به آنان نکرده‌اند مقابله کند. سروش محلاتی در این زمینه می‌گوید: «اگر ما مبنا را در جهاد و مبارزه ظلم‌ستیزی قراردادیم ...در این صورت اولین ویژگی جهاد این است که به‌عنوان یک اصل حداقلی تلقی می‌شود یعنی فقط در مقابله با کسی که ظلم و ستم می‌کند وظیفه مبارزه داریم نه بیش‌تر... و دیگر با مشرکین دیگر ملحدین دیگر کفار دیگر که کاری به کار ما ندارند ما وارد درگیری با آن‌ها نمی‌شویم.» اما آیا این قبیل مطالب را می‌توان به شهید بهشتی نسبت داد؟ آیا شهید بهشتی صرفا جهاد را در جایی می‌دید که گروه یا جماعتی به مسلمانان حمله کنند و ظلمی مرتکب شوند؟ آیا شهید بهشتی به مبارزه و جهاد برای گسترش ایدئولوژی اسلامی اعتقاد نداشت؟ پاسخ کاملا منفی است و اگر سروش محلاتی از روش غلط خود، که عبارت است از تقطیع کلام بزرگان، دست می‌کشید حتما کلمات واضح شهید بهشتی را سانسور نمی‌کرد و محتوای ناقص و تحریف‌آمیز به مخاطب خود القا نمی‌کرد. شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی نه تنها به لزوم جهادِ ایدئولوژیک اعتقاد داشت بلکه آن را مرحله پنجم از مراحل یک نهضت اسلامی می‌دانست. ایشان در سال 1968 در انجمن اسلامی شهر هانوفر مراحل پنج‌گانه نهضت اجتماعی را برشمرد و در تبیین مرحله پنجم آن چنین گفت: «پس از طیّ مرحله چهارم، نوبت به این می‌رسد که باید دیگران را هم از بند و زنجیر آزاد ساخت. به کسانی که به گسترش نهضت‌های ایدئولوژیک خرده می‌گیرند که شما جامعه خودتان را ساخته‌اید و پرداخته‌اید، دیگر چرا در کار جوامع دیگر دخالت می‌نمایید و به مرز دیگران تجاوز می‌کنید، باید گفت آقا! یک نهضت ایدئولوژیک پس از به‌وجود آمدن یک جامعه‌ی نمونه، کارش پایان‌یافته نیست، به یک معنا، تازه اول کار است...»(سه‌گونه اسلام، ص91) بنابراین شهید بهشتی در مقابل کسانی که تلاش برای گسترش ایدئولوژی حکومت اسلامی را «تجاوز به مرزهای دیگران» می‌نامند می‌ایستد و به شبهات آنان پاسخ می‌دهد. ممکن است عده‌ای گمان کنند که شهید بهشتی تنها راه عرضه ایدئولوژی به جوامع دیگر را «تبلیغ» می‌دانسته و اعتقادی به جهاد نظامی علیه حکومت‌های کافر نداشت اما آن اندیشمند فرزانه پس از مطالب ذکر شده ادامه می‌دهد: «...گاهی سیستم مناسب برای یک منطقه و محیط، کمک به یک نهضت داخلی است تا بتواند از داخل رشد کند، برخیزد، با قدرت خودش مخالفین داخلی را سرکوب کند و در نهایت سرکار بیاید. در بعضی از مناطق مصلحت این است. در بعضی مناطق اینطور نیست... و باید قدرت مخالفی را که در جامعه دیگر بر سر کار است بکوبد و راه را برای به‌ثمر رسیدن نهضت داخلی هموار بکند... حتی گاهی ممکن است این خراب کردنِ قدرتِ مخالفِ بر سرِ کار، به‌صورت یک جنگ تهاجمی از طرف جامعه ایدئولوژیکی نو به این سرزمین باشد؛ جنگی تهاجمی که در حقیقت متوجه توده و ملت آن جامعه نیست بلکه متوجه قدرتی است که در آن جامعه بر سر کار است.» (سه‌گونه اسلام، ص92-91) این کلمات شهید مظلوم؛ آیت‌الله بهشتی واضح‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. ایشان در ادامه تأکید می‌کنند «کسانی که می‌خواهند جنگ‌های اسلام، جهاد، جنگ و صلح در اسلام را بررسی کنند، مخصوصا باید به این نکته توجه خاص بکنند.» و نیز تکرار می‌کنند که باید با نیروهای سلطه‌گر در جوامع دیگر که مخالف نهضت‌های ایدئولوژیک اسلامی هستند مبارزه و جهاد کرد. با وجود این کلمات صریح، هدف و انگیزه محمد سروش محلاتی از ایدئولوژی‌زدایی از ماهیت مقدس جهاد و سکولاریزه کردن این عمل مقدس چیست؟ برای ما اهداف وی کاملا واضح است. شهید بهشتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بل حفظ همین مبنای قرآنی نشان داد با عناصر به اصطلاح عمل‌گرا، که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شدیدترین شعارهای انقلابی سرمی‌دهند اما با قرار گرفتن در مسند قدرت به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنند، فاصله بسیار زیادی دارد. شهید بهشتی در زمینه ابعاد جهانی نبرد و می‌فرمایند: « ...صرف نظر از هویت خصلت و طبیعت اسلامی انقلاب اصولا هر انقلابی که تنها به‌درون مرزهایش پرداخته و توجهی به خارج از حدود خود نداشته باشد، این مسلم است که دشمن آسوده‌اش نمی‌گذارد. دروغ می‌گویند به شما که ای مردم به خودتان بپردازید، ما کاری به شما نداریم. شما اگر به همه مقدسات، اعم از، قرآن تورات، انجیل و... هم سوگند یاد کنید که ما فقط می‌خواهیم بکار خودمان مشغول باشیم. این جهان‌خواران پر طمع، در ظاهر می‌گویند، قبول کردیم ولی از صدها مجرای نامرئی می‌آیند تا شما را در درون مرزهای‌تان درهم بکوبند... @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۳ از ۶] شهید بهشتی می‌فرماید: ...این یک اصل است در مبارزه که باید به آن توجه کنید. اگر شما با دشمنان انقلاب‌تان در آن سوی مرزها نجنگید دشمن مرزهای شما را دائما کوچک‌تر و محدودتر می‌کند. اگر امروز شما در کردستان، با دشمنان انقلاب اسلامی (نه با خلق کرد، که ما با آنها جنگی نداریم، زیرا که با ما برادر و برابرند) بجنگید، ولی با توطئه‌های آنها در مرزهای کردستان و دیگر حدود، با همه توان، مردانگی، صلابت، ایمان و شهادت ستیز ننمائید آن وقت باید بیایید درون شهرهای خودمان با آن‌ها بجنگید. و این یک قانون است و یک سنت تاریخی انقلاب است. به همین جهت انقلابیون ایران دو کار را با هم انجام میدهند: 1- برحسب مسئولیت جهانی می کوشند، تا انسانهای به بند کشیده شده آنسوی مرزهای ایران را به حرکت در آورند و به آنها کمک کنند، تا حكومتها و ارتشهای اشغالگر بیگانه ای را که، بر سرزمینهایشان مسلط شده اند از پای درآورده و سرزمین و ملت و جامعه شان را آزاد کنند....»(ویژگی‌های انقلاب اسلامی، صص67-66) 2. مقام معظم رهبری و جهاد با کفار عناصر زاویه‌دار در مقابله با مبانی و شخصیت‌های انقلابی از یک اصل کلی تبعیت می‌کنند:«سنگ را باید با سنگ شکست.» محمد سروش محلاتی نیز در این سخنرانی تلاش کرده میان اندیشه‌های اساسی مقام معظم رهبری و شهید آیت‌الله بهشتی دوقطبی کاذب ایجاد کند. او در این سخنرانی ادعا کرد که برخی از بزرگان دینی قائل به «ماهیت کفرستیز جهاد» هستند و این‌که: «اگر قائل به ماهیت کفرستیزی جهاد شویم آن وقت این اصل حداکثری می‌شود هرکجا کفر هست ما باید در صحنه مبارزه باشیم چه کافر متعرض ما باشد چه نباشد.» او در ادامه این مبنای موهوم را آنچنان پرورش داد که گویی قائلین به آن اعتقاد دارند که هر کافری را باید از دم تیغ گذراند تا دیگر کفری باقی نماند و در این زمینه بین کافری که تعرضی به مسلمین نکرده، با کافری که حربی است فرقی نمی‌کند اما آیا مقام معظم رهبری چنین اندیشه‌ای دارند؟ آیا ایشان بین کافر معاهد و صلح‌جو، و کافر اهل تقابل و محاربه فرقی نمی‌گذارند؟ محلاتی برای اثبات مدعای خود به تفسیر آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ذیل آیه 123 سوره برائت استشهاد کرد که حکم جهاد را عام گرفته‌اند و انتهای حکم وجوب جهاد را از بین رفتن حکومت کفر عنوان کرده‌اند. البته؛ مقام معظم رهبری در آیات ابتدائی سوره برائت و سایر آیات این سوره مبارکه، قید و قیود اسلام برای جهاد را ذکر کرده بودند که محمد محلاتی با تقطیعی غیرمنصفانه به هیچ‌کدام از آن قید و قیود اشاره نکرد.آیا باور کنیم که سخنران مزبور که ادعای تدریس خارج نیز دارد نمی‌فهمیده که برای تبیین اندیشه تفسیری یک مفسر باید آراء وی ذیل سایر آیات مرتبط را هم دید؟ یا می‌فهمید ولی اغراض سیاسی جلوی عمل به فهم را گرفته بود؟ توضیح آن‌که مقام معظم رهبری به‌سان تمام اندیشمندان اصیل شیعی، حکم جهاد را در برابر حکومت‌ها و جریاناتی می‌داند که متعرض مسلمانان شوند و از نظر مادی مسلمانان را تحت فشار قرار دهند یا از نظر دینی جلوی گسترش ایدئولوژی اسلامی را بگیرند. ایشان ذیل آیه 5 سوره مبارکه برائت می‌فرمایند: «ممکن ا ست پرسیده شود: چرا باید این‌ها (کفار) را بکشیم؟ در پاسخ باید گفت این کشتن بی‌مقدمه نیست. اسلام برای کشتن نیامده، بلکه آمده است تا به انسان‌ها حیات و زندگی بدهد، اما زندگی حق همه است؛ لذا اگر برخی بخواهند در مقابل انسانیت و حیات جمعی بایستند باید با آن‌ها مبارزه کرد. تحقق حیات برای همه، مقدماتی دارد: یکی داشتن حکومت مستقل اسلامی است و دیگر این‌که اسلام بتواند حرف خود را بی‌مزاحم بگوید و کسی مانع نباشد. حال اگر کسی مانع این خورشید شود و کمر به مخالفت ببندد، تنها راه در برابر مقاومت این شخص، آن است که فدای اکثریت انسان‌ها شود.»(تفسیر سوره برائت، ص114) بنابراین مشخص شد که حرف سیدِ حسینی در مشهد، عین همان حرفِ سید حسینی در هامبورگ و هانوفر است. همان‌طور که شهید بهشتی در هانوفر جهاد برای براندازی نظام کفر و گسترش ایدئولوژی اسلامی را تجویز می‌کنند، مقام معظم رهبری نیز در مشهد جهاد را برای رفع موانع تشکیل حکومت اسلامی تجویز می‌کنند. مقام معظم رهبری به تبعیت از فرهنگ قرآن کریم، حتی کشتن کافری را که در میدان جنگ است، و چه بسا مسلمانی را هم کشته باشد، جائز نمی‌دانند: «این‌جا این سؤال به ذهن می‌آید که این چه مکتبی است که از یک طرف می‌گوید این مشرکان چون مانع و سد راه انسانیتند، باید کشته شوند، و از طرفی می‌گوید، در میدان جنگ و نبرد هم اگر یکی از همین‌ها آمد و پناه خواست، پناهش دهید تا بیاید آیات خدا را بشنود، شاید ایمان بیاورد. بر فرض هم اگر ایمان نیاورد شما غدر و نیرنگ نکنید و او را نکشید، بلکه وی را به مأمن خودش بفرستید...» @rozaneebefarda