eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نکته‌ها و ناگفته‌هایی از کارنامه 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸اخیرا و به واسطه تلاش مجدد روشنفکران غرب اندیش برای ، بازکاوی اندیشه‌ها و کارنامه وی موضوع گفتگوهای فراوان در محافل فکری/رسانه‌ای شده است. 🔸تأکید حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت مقابله با ، اهمیت بازکاوی محققانه زندگانی این چهره پیچیده را چند برابر کرده است. این یادداشت در چنین فضایی نگارش یافته و تلاش دارد نگاهی جدید به برخی ابعاد مغفول زندگی تقی‌زاده را مرور کند. 🔸باید به ملاکی برای قضاوت درباره‌ی افراد و گروه‌ها برسیم. سنجه‌ای برای تشخیص محکمات رفتاری و گفتاری از متشابهات، و سپس حمل متشابهات بر محکمات. 🔸محکمات اولاً باید در هر سه مرحله‌ی «صدور» ، «دلالت» و «جهت صدور» محکم باشند. ثانیاً باید از منظری جامع و کلان به دست آیند، و از منظومه‌ی عملکرد سوژه حکایت کنند، نه آن‌که وصله‌ای نچسب و نامتجانس با طرح کلی گفتارها و عملکرد او باشند. ثالثاً در بررسی مواضع افراد، نباید از نقش مؤثر تجارب افراد و پختگی تدریجی آنان غافل شد. 🔸 از بهترین منابع جهت شناخت افراد، اسنادی است که پس از مرگ ایشان از پستوها بیرون می‌آید که نمونه‌ای از این اسناد درباره‌ی ، دو کتاب ارزشمند «اوراق تازه‌یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده» و «مبارزه با محمدعلی شاه» است. 🔸 تقی‌زاده را- آن‌چنان که هست- نه صرفاً از میان نطق‌های آتشین او در مجلس اول شورای ملی می‌توان شناخت و نه از گفتارهای او در اواخر عمر. جایگاه را می‌توان از میزان سرسپردگی عنصری چون میرزا کریم خان رشتی به او دریافت، از نقش اثرگذار او در کنش‌گری‌های ، از تصویری که در خاطرات رمان‌گونه‌اش از او به دست می‌دهد، از بیانات مزورانه‌اش در پنهان کردن بخش‌هایی مهم از تاریخ مشروطه- خصوصاً آن‌جا که نقش کسانی چون اساسی است- ، از نقش مرموز او در تشدید اختلافات میان مشروطه‌خواهان تبریز و قوای دولتی و سپس ورود قوای روس تزاری به معرکه، از رهبری گروه مخوف تروری که با محوریت هر مخالفی را از سر راه برمی‌داشت، در خط‌گیری مستمر او از ، در نفرت غریب فریدون آدمیت از او، و ده‌ها گزاره‌ی دیگر که یک ناظر منصف را به این نتیجه می‌رساند: تنها یک جوان پرحرارت غرب‌زده نیست؛ او یک بسیار زیرک و پرقدرت در پیش‌برد طرح‌های شبکه‌ی مستعمراتی انگلستان در زایش ایران شبه‌مدرن وابسته است. بنا بر این، نمی‌توان به‌سادگی از سخن گفت. مگر او حتی اگر صادقانه نیز بخواهد- که صداقت مکاری چون او خود اول کلام است- ، می‌تواند از این معاصی کبیره‌ی تاریخی و تاریخ‌ساز توبه کند! 🔸بله؛ سید حسن تقی‌زاده اردوبادی، از دانشمندترین غرب‌گرایان تاریخ معاصر ایران است. کافی است فقط میزان تحصیلات حوزوی او را در ابتدای «زندگی طوفانی» بنگرید. و طریقه‌ی انحراف این طلبه‌ی نخبه، خود از مقولات پرعبرت و قابل بررسی است. چنان‌که مرحوم این بررسی را پیرامون به‌خوبی سامان داده است. 🔸تقی زاده عاقد قرارداد 1312ش به امر رضاشاه بود، و وزیر اقتصاد بود که به امر رضاشاه قراردادی رو امضا کرد که به مراتب بدتر از قرارداد دارسی با مظفرالدین شاه بود. تقی زاده بعدها در توجیه همین قرارداد، در سال 1327 در مجلس شورای ملی گفت که آلت فعل بودم! اشکال دیگری که به تقی زاده هست این هست که با نهضت ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری مصدق مخالف بود. در اواخر عمر اگر توبه کرده بود، باید با ملی شدن صنعت نفت موافقت میکرد. 🔸 تقی‌زاده حتی در آنجا که از تندروی‌های جوانی‌اش سخن می‌گوید، اساس غرب‌گرایی را نفی نمی‌کند بلکه تلاش می‌کند تا از تندی آن، که موجب تخریب چهره‌ی اوست، بکاهد. وانگهی، او حرف اصلی را در میان‌سالی در نشریه‌ی نوشته است نه در عنفوان جوانی، و آن‌گاه که آن کلام، اثر خود را گذاشته و نقش تاریخی‌اش را ایفا کرده، دیگر چه سود که آن را در ایام پیری که آب‌ها از آسیاب افتاده نقد کنید. وانگهی! «در جوانی پاک بودن شیوه‌ی پیغمبری است/ ور نه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزکار» بگذریم از آن‌که در ایام پایانی عمر که حافظه را نیز از دست داده بود، تنها به زبان آلمانی هذیان می‌گفت و ذاتِ ی خود را آشکار می‌ساخت. 🔻فارغ از ضرورت مرور کارنامه واقعی تقی‌زاده، مسئله مهمی که نباید از آن غافل شد، بازشناسی مصداقی است. موضوعی که مبارزه با خط سازش و حفظ منافع ملی و آرمان‌های انقلاب اسلامی در گرو آن است. @rozaneebefarda
تطهیر پهلوی در شبکه افق! در برنامه هاشور را آورده‌اند؛ معتضد که چهره‌ای وابسته به دربار و مذبذب بوده، بعد از آنکه به خاطر عملگرایی برخی عناصر انقلابی در رسانه ملی تریبون پیدا کرده و جایگاه خود را تثبیت کرده، هر از گاهی ماهیت درونی اش را رو می‌کند! مثلا در برنامه هاشور چهره‌ خبیث یک عنصر وابسته و خیانت‌کار مانند را تطهیر می‌کند و او را فردی معرفی می‌کند! این فقط یک نمونه است؛ موارد دیگر هم هست. متخصصان برنامه را ببینند روشن می‌شود. حافظه تاریخی ملت را نباید گروگان عملگرایی و محاسبات غلط قرار داد‌. آقایان به زودی جبران کنند. @rozaneebefarda
روزنه
تطهیر پهلوی در شبکه افق! در برنامه هاشور #خسرو_معتضد را آورده‌اند؛ معتضد که چهره‌ای وابسته به دربا
خیانتکاران پارسی_انگلیسی و گذری بر کارنامه سیاسی اردشیر جی ریپورتر به بهانه اظهارات تحریف‌آمیز خسرو معتضد در شبکه افق [صفحه ۱ از ۵] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اشاره برنامه‌ی شبکه‌ی افق در 5 اسفند، میزبان بود. در لابلای مطالب گفته‌شده در این برنامه حرف‌هایی زده شد که محل تأمل‌ند. یکی از آن‌ها، تمجید میهمان برنامه از شخصیت در کنار بیان برخی معایب و مفاسد پسرش بود. معتضد از اردشیر با عنوان «خبرنگار رویترز» در دوران مشروطه و فردی «نیکوکار» یاد کرد و این پدر و فرزند را از زرتشتیان هندی دانست که البته پسر، شخصیتی قالتاق و نوکر انگلیس بوده است. برای آشنایی با و خدمات(!) او، خوب است نگاهی به کارنامه‌ی وی بیندازیم. او یکی از است که در سال 1311 ه‍.ق (پاییز 1893م) با مأموریت سازماندهی نیروهای همسو با سیاست استعماری انگلستان در ایران، پا به ایران گذاشت. پیش از او، یکی دیگر از پارسیان، به نام این مأموریت را بر عهده داشت که در رمضان 1307 ه‍.ق (اردیبهشت 1269ش، فوریه 1890م) در تهران درگذشت. مانکجی که در جوانی، در ارتش استعماری در هند به صندوق‌داری و نیز جاسوسی مشغول بود، در مدت اقامت خود در ایران، در پوشش رسیدگی به امور زرتشتیان ایران، و با اسامی مختلف، به ، و شناسایی و برقراری ارتباط با فعالان غرب‌گرا (از جمله میرزا حسین خان سپهسالار، فتحعلی آخوندزاده، جلال‌الدوله، یوسف مستشارالدوله و میرزا ابراهیم فرزند میرزا ابوالحسن ایلچی) پرداخت. او همچنین با اعضای فرقه‌ی ضاله‌ی (ابوالفضل گلپایگانی و میرزا عزیزالله) ارتباط گرفت و از جمله آنان را به نگارش (و در واقع جعلِ) تاریخ بهائیت در راستای تحکیم این فرقه تشویق نمود. او مدرسه‌ای برای تحصیل زرتشتیان ایران تأسیس کرد، ولی از معلمان بهائی در آن مدرسه بهره جست؛ امری که ثمره‌ی آن را در دهه‌های بعد می‌توان در گرایش جمع زیادی از زرتشتیان به بهائیت یافت. از دیگر فعالیت‌های او، برقراری روابط با برخی دراویش و صوفیه بود، چنان که از طرف آنان به «درویش فانی» ملقب شد. او علاوه بر نفوذ در عناصر حکومتی، تلاش داشت تا در میان روحانیون ایران و عتبات رفته و در پوشش یک زرتشتی با آنان ارتباط گیرد که در مواردی نیز توفیق یافت. او حتی کوشید تا با خاتم‌الفقهاء شیخ مرتضی انصاری (ره) نیز تماس برقرار کند. او که حتی از به‌کارگیری روان ادبیات فارسی بی‌بهره بود، تلاش داشت تا با معرفی خود و پارسیان هند به عنوان ایرانیان اصیل، نگرش باستان‌گرایانه‌ی شوونیستی و سره‌نویسی فارسی را در ایران رواج دهد و در این راستا، از زرتشتیان ایران استفاده‌ی ابزاری نماید. [متأسفانه در سالیان اخیر برخی تلاش دارند تا این عنصر معلوم‌الحال را به عنوان یک و منجی زرتشتیان ایران معرفی کنند.] اردشیر ریپورتر، در امتداد این کنش‌گری، و به گفته‌ی خود، «از طرف نایب‌السلطنه‌ی هند، و با مقام مستشاری سیاسی عازم طهران» شده، «و با استوارنامه‌ی صادره از حکومت هند، به دربار ایران معرفی و در سفارت انگلیس در طهران» مشغول شد. او از آن پس «به استثنای ... مسافرت‌های خارج»، «بقیه‌ی عمر» خود را در ایران گذراند و «در جریانات سیاسی این کشور، نه به عنوان یک نفر ناظر، بلکه فعالانه شرکت» جست. او تلاشی پیگیر در سازماندهی و هدایت پنهان شبکه‌ی استعماری انگلیس در ایران به خرج داد. میرزا محمدحسین (ذکاءالملک اول)- فرزند «محمدمهدی ارباب»ِ یهودیِ بابی‌شده‌ی به‌ظاهر مسلمان، تاجر مرتبط با هند بریتانیا- در 20 ذی‌القعده‌ی 1322ق و در آستانه‌ی مشروطه، در روزنامه‌ی تربیت نوشت: «اردشیر جی را که از جانب اکابر فارسیان هندوستان مأمور سرپرستی فارسی‌های ایران بوده، ... «سال‌ها»ست که بنده می‌شناسم و به تفصیل و تحقیق از مجاری امور او باخبرم. اولاً در هندوستان متولد شده نه در ایران، ثانیاً تحصیل‌کرده و فاضل و آگاه است و همه‌کس این مطلب را می‌داند. و گواهی امین‌تر از این نیست که جناب مستطاب اجلّ اکرم مشیرالملک وزیرمختار دولت علیه‌ی ایران در پطرزبورغ در افتتاح مدرسه‌ی مبارکه‌ی علوم سیاسی اردشیرجی را یکی از معلمین این دارالعلم قرار دادند. مشیرالملک از جمله‌ی فضلاء و اهل خبره می‌باشد، ناشی نیست که فریب بخورد. گذشته از فضل و دانش اردشیرجی، منِ بنده خود از مشرب و کار و مأموریت و خیال آن مرد کاملاً آگاهم و می‌دانم یک قدم برنداشته مگر به خیال ترقی مملکت ایران.» ؛ خانه فضلا و فرهیختگان؛ https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053