نقدی بر «هادینامه»؛ یادنامه مرحوم سیدهادی خسروشاهی به قلم رسول جعفریان
[ص ۴ از ۶]
۶. فراموشی کتابخانه و #نسبت_های_نادرست در این باره
جناب آقای رسول جعفریان در مقدمه کتاب از کمک دکتر علی لاریجانی (رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و نماینده وقت مردم قم در مجلس) و کمک های دولتی می گوید که به اذعان فرزند و دستیار مرحوم استاد و اسناد و مدارک موجود کتابخانه: «نهایت همراهی و همکاری آقای دکتر لاریجانی در زمینه توصیه به مسئولین جهت آن که زمینی در پردیسان به صورت اقساط به استاد خسروشاهی واگذار شود، انجام دادند…» یعنی وام اقساطی برای خرید زمین که کمتر از یک بیستم (پنج درصد) هزینه های کتابخانه نبوده ولی در یادداشت دکتر جعفریان، مخاطب چنین برداشت می کند که گویی کتابخانه با کمک و حمایت دولتی احداث شده است و نقش استاد و هزینه هایی که متحمل شده است کمرنگ قلمداد می شود. در حالی که راه اندازی این کتابخانه آرزوی دیرین استاد و نتیجه هفتاد سال تلاش و تکاپو و تجربه استاد بوده است و گویی در این اواخر هیچ چیزی جز تکمیل کتابخانه و احیاناً انتشار مجموعه کتاب های خاطرات مستند از شخصیت ها، ایشان را سر ذوق نمی آورده است.
نگارنده و اطرافیان شاهد هستند که استاد خسروشاهی در سن ۷۹ و ۸۰ و ۸۱ سالگی، در هر مرحله از حضور در قم، بیشتر اوقات در کتابخانه به سر می بردند تا مراحل پیشرفت کار را از نزدیک مشاهده و نظارت کنند. رحمت الله علیه.
یا اینکه حجت الاسلام والمسلمین آقای نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم در پیام تسلیت شان می آورد خانه ای که وزارت خارجه به او داده بود را فروخت و خرج کتابخانه کرد!! آیا هزینه کردن از خانه ای که گویا رایگان به ایشان هبه شده بود ارزشی دارد؟! در صورتی که مرحوم استاد مانند دیگر کارکنان و کارمندان وزارت امور خارجه در دهه شصت از طریق معرفی و وام و پرداخت کامل اقساط، صاحب منزل شدند.
نسبت هایی که این بزرگواران، دانسته یا ندانسته، درباره منابع مالی ساخت کتابخانه مرکز بررسی های اسلامی به مرحوم استاد نسبت داده اند آن قدر زیاد است که شاید بهتر باشد دفتر و بیت استاد برخی از اسناد مالی و سندهای همکاری و عدم همکاری مسئولان استانی و کشوری را منتشر نماید تا مشخص شود چه اتفاقاتی بر سر کتابخانه افتاد و اهمیت کار استاد به درستی شناخته شود.
به نظرم جا داشت که حداقل در این ارج نامه، مقاله یا مقالات مستقلی درباره اهمیت این کتابخانه و کتاب ها و اسناد و مدارک به جای مانده از استاد در این باره بنویسند و بگویند و مخاطبان را با آخرین دغدغه های این استاد فرهیخته آشنا کنند و چه خوب گفتند استاد محمدرضا حکیمی درباره ایشان: «فرهنگبان کوشا».
شاید جای شکرش باقی است که درباره کتابخانه مستقلاً ننوشتند و محتمل بود که یادداشتی نوشته شود و تلاش های استاد خسروشاهی را در خصوص راه اندازی کتابخانه را کم ارزش و بی اهمیت جلوه داد و تلاش های او را در این خصوص، در عِداد راه اندازی موسسات و حوزه های علمیه یک سری آقایانی ذکر کنند که تماماً با هزینه بیت المال ساخته شده و از سوی حاکمیت یا نهادهای دولتی و انقلابی یا وجوهات برخی علما و مراجع به آنان هبه شده باشد و بدون رعایت شایسته سالاری، به صورت رفاقتی یا وراثتی اداره می کنند. در حالی که استاد بخش زیادی از این کتابخانه را با سرمایه شخصی و سرمایه ای که در طی شصت سال تألیف و تلاش شخصی کسب کرده بودند یا از سوی خیرین و معتمدان قدیمی غیردولتی و غیروابسته تأمین کرده بودند.
@rozaneebefarda
ادامه👇