eitaa logo
روزنه
6.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
272 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
تبریک به رئیس‌جمهور و گلایه‌ای برادرانه حسین شریعتمداری 🔸دیروز مجلس شورای اسلامی به تمامی وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم کشورمان رای اعتماد داد. این موفقیت را به جناب پزشکیان تبریک می‌گوئیم، اگرچه همچنان بر این باوریم که برخی از وزیران پیشنهادی از شرایط لازم برای حضور در مسئولیت بلند‌پایه وزارت برخوردار نبوده‌اند ولی بدیهی است که اکنون در جایگاه قانونی وزارت قرار دارند و دفاع از این جایگاه وظیفه قانونی همگان است. اما، در این وجیزه سخن دیگری در میان است. 🔸تابستان سال ۱۳۹۶ و در انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری آقای روحانی، یکی از کانال‌های خبری ادعا کرد «‌تک‌تک اعضای کابینه با نظر رهبر معظم انقلاب انتخاب شده‌اند»! این ادعا نیز مانند سخنان دیروز آقای پزشکیان، بلافاصله با استقبال رسانه‌های بیگانه رو‌به‌رو شد و با استناد به خبر مورد اشاره (بازهم مانند این‌بار‌) جایگاه مجلس و مردم‌سالاری و اختیارات رئيس جمهور را به چالش کشیدند! 🔸رهبر معظم انقلاب -‌31 تیرماه امسال- در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از برشمردن ۱۲ ویژگی لازم برای وزیران، به وظیفه و رسالت مشترک رئيس جمهور و مجلس در انتخاب و تأیید وزیران اشاره کرده و گفتند: «هم رئیس‌جمهور منتخب و هم مجلس باید این معیارها را رعایت کنند چرا که یک مسئولیت مشترک در انتخاب مسئولان کشور دارند‌». 🔻بنابر‌این اگر همان‌گونه که جناب پزشکیان ادعا کرده‌اند، تمامی وزرا با هماهنگی رهبر معظم انقلاب انتخاب شده‌اند، به یقین حضرت ایشان بر نقش و رسالت مجلس در رای اعتماد و یا عدم اعتماد به وزیران پیشنهادی تاکید نمی‌ورزیدند. 🔸جناب آقای پزشکیان، ادعای غیر‌واقعی دیروز جنابعالی همان‌گونه که قابل پیش‌بینی بود با استقبال گسترده دشمنان قسم‌خورده نظام روبه‌رو شده است و از آنجا که امروزه جنابعالی رئیس‌جمهور همه مردم و تابلوی تمامیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستید، انتظار آن است که اظهارات مورد اشاره دیروز خود را تصحیح بفرمایید و راه را بر سوءاستفاده دشمنان سد کرده و آنان را مانند همیشه ناکام بگذارید. https://kayhan.ir/001EZb @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
33.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند | مرد پولادین ✏️ رهبر انقلاب: من آقای لاجوردی را در دوره‌ى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مى‌شناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمى‌شد، آقاى لاجوردى بود؛ در دوره‌ى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همین‌طور عمل کردند. ۱۳۷۷/۲/۱۴ 🗓 یکم شهریور ماه مصادف است با سالروز ترور مجاهد فی سبیل الله شهید سید اسدالله لاجوردی، مبارز انقلابی و دادستان پیشین انقلاب اسلامی و رئیس سابق سازمان زندان‌ها که در محل کار خود در بازار تهران و به دست عوامل سازمان تروریستی منافقین در سال ۱۳۷۷ به شهادت رسید. 💻 Farsi.Khamenei.ir
مردی با دنیایی از حسرت و غم می‌آید! [صفحه ۱ از ۳] || حجت‌الاسلام حمید احمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اخبار غم‌بار نینوا را شنیده است اما از جزئیات آن آگاه نیست. قرار وآرامش از او رخت بست و بی‌تاب است. باورش نکرده است. کودکی‌اش را به یاد می‌آورد که سال‌ها در آغوش پیامبر جای داشت و همواره غرق در بوسه‌ها و سرشار از نوازش حضرت بود. بر خاطرش نوجواتی و جوانی‌اش را مرور می‌کند که در کنار پدرش مورد اکرام همگان بود. او را سرور جوانان بهشت می‌خواندش! چگونه ممکن است بر او تیغ کشند و به قتل برسانند؟! سخنان پیامبر خدا را به یاد می‌آورد که از فرجام حیات حسین و عروج خونینش خبر داده بود، بارها آن را در ذهنش مرور می‌کند. اما با این حال باورش برایش سخت است! نه! نمی‌شود، او را می‌شناختند. باز به سخنان پیامبر برمی‌گردد و با خود می‌گوید: رسول‌الله خبر از این واقعه داده بود و بارها بر آن گریست! دارد باورش می‌کند لذا اندوهش فزون یافته و سینه‌اش سنگین از این خبر! رغم مشکل بینایی، عزمش را جزم کرده تا خود را به نینوا برساند! برخی درصدد برآمده تا منصرفش سازند از دوری و خطر و ناامنی و سخت‌گیری حکومت گفتند. اما هر چه می‌گذرد بی‌تاب‌تر می‌شود وطاقتش طاق شده‌است. سرانجام مرکبی تهیه نموده و روانه عراق می‌شود. از میان بیابان‌ها، منزل‌ها، قصبات و نخلستان‌ها می‌گذرد و خود را به کوفه می‌رساند تا از زوایای واقعه دهشتناک نینوا بیشتر بداند و هم راهنمایی برای رفتن به دشت کربلا بیاید. سراغ خانه پسر سعد بن جناده کوفی را که از مریدان امام علی علیه‌السلام و دوستان وی است، می گیرد. با پرس و جو خود را به خانه عطیه۱ پسر سعد می‌رساند و وقتی صدای جوان یادگار سعد را می‌شنود خاطره روز ولادتش را به یاد می آورد که در مسجد کوفه سعد قنداقه نوزادش را به امام علی علیه‌السلام می‌دهد و تقاضا دارد بر او نامی نهد. بزرگان و جوانان بنی‌‌عوف همه به تماشا ایستادند تا ببینند این نوزاد طائفه‌شان به چه نامی مفتخر می‌شود. حضرت نامش را عطیه نهاد و فرمود: "هذا عَطیّةُ الله". این موهبت و هدیه خداوند است.۲ او را به همین نام صدایش زد. با خرسندی از او استقبال می‌کند. از کسی که پدر از او در نبردهای صفین و نهروان خاطرها داشت. وقتی شنید به چه منظور به کوفه آمده که این ایام جز به عهد شکنی و بی حرمتی به خاندان پیامبر خبر و سخن نیکی نشنیده‌، سخت نگران شد و در غمی سرد فرو رفت. جوانی که از ارادتمندان امیر مومنان است. شرمسار است مثل بسیاری از بزرگان و مردان کوفه که ماندند و جز ملامت زنان و کودکان سهمی از آن واقعه ندارند و برخی هم رفته بودند اما هنوز گرد نبرد خونین آن روز را از تن دور نساخته با دنیایی از حقارت و ملامت مواجه‌ شدند و همه نادمند چه جنگ‌جویان روز واقعه و چه بازماندگان مصلحت اندیش! حتی گرفتاران در بند پسر زیاد که نتواتستند خود را به کربلا برسانند. عده‌ای قلیل هنوز سرمست پیروزی در انتظار پاداش و سهیم شدن در قدرت و کسب ثروت و در مقابل چشمان و زبان‌های ملامت‌گر و تحقیر کننده مردم؛ هم‌چنان گستاخ و وقیح در جمع‌های محدود، دور از چشم مردم به فتوحات و سهم خود در خدمت به پسر زیاد و زاده منحوس‌معاویه حکایت می‌کنند و از آرزوهای‌شان سخن می‌گویند. وقتی از جزئیات آن واقعه دردناک و حماسه قهرمانان روز دهم و حکایات مردم نگون‌بخت کوفه آگاهی یافت حسرت و تاسف و غم همه وجودش را در هم می‌پیچد، فغان و گریه‌اش بیشتر می‌گردد و آه و فغان امانش را می‌رباید. شتاب دارد تا خود را به مدفن عزیزان پیامبر خدا برساند. همراه عطیه جوان کوفی با جدیتی آمیخته با شتاب به سوی وادی نینوا می‌آید! نزدیک می‌شود، مردی اندوهگین که اندوه؛ تاجی از شاخه‌های گل بر سرش گذاشته که برگ‌های آن ریخته تنها خارهای تیز و سخت آن مانده است و با رخ نمودن خاطرات‌ آن به حرکت در آمدن عاطفه‌ها، و لرزش افتادن تارهای محبت‌ها، خم و راست شدن سایه‌ها، نوک‌های تیز خود را در وجودش فرو می‌بردند. این صحرا سرچشمه یادها و خاطرات است، به ویژه برای انسان اندوهگینی که پژواک‌های غم در گوش‌هایش می‌نشیند و سنگینی آن را چون فریادی بلند در خلا احساس می‌کند. درستی و زنده بودن احساس و گمان در جان شخص نیازمند و دردمند، بیش از دیگران است و فجایع را از دور حس می‌کند، و لرزش‌های مصیبت را از فراسوی واقعیت‌ها و از جهان نادیده در‌می‌‌یابد. راه خود را از میان سنگ‌ها و خارها به پیش می‌گیرد و با اطمینان گام بر می‌دارد. هم‌چنان که شتر او را به پیش می‌بَرد، اندوهی او را به سختی تکان می‌دهد و در لابلای صحرا سایه رازگونه در برابر چشمانش خم و راست می‌شوند که چرا این‌جا؟ @rozaneebefarda
مردی با دنیایی از حسرت و غم می‌آید! [صفحه ۲ از ۳ ] چگونه کوفیان از همراهی او سر باز زدند؟ چرا آنان که او را به کَرّات و با ارسال نامه و اعزام پیک فراخوانده بودند در خانه‌هایشان ماندند؟! نه! ای‌کاش در خانه می‌ماندند! اما شنیده است شمشیرها تیز نموده و با نیزهایی که همان روزها تهیه و خریده بودند در مقابلش ایستادند! نه! ای‌کاش فقط مقابلش می‌ایستادند و تماشایش می‌کردند! همان‌ها که نامه‌ها دادند و ورودش را روز شماری می‌کردند با شمشیرها و نیزها به جنگ با او برخاستند! ای کاش فقط می‌جنگیدند ولی جوانمردانه! شنیده است جلوی چشمانشان و جلوی چشمان زنان و کودکان، او و مردان همراهش را سربریدند! و سرها را بر نیزه‌ها از مقابل زنان و کودکانش حرکت دادند! اسب‌ها بر بدن‌ها تاختند! در سایه همین یادآوری روایت‌ها از آن واقعه اندوه‌ناک، اندوه خاطراتش تشدید می‌شود. به فرات نزدیک می‌شود. عطیه که جوان اهل ادب و دانش است ولی اندوه یاد واقعه چهل روز قبل در این وادی چون اشعه‌های تیز خورشید بر چشمان آدمی که از تاریکی بیرون آمده بر پیشانی‌اش چین انداخته و چشمانش را جمع کرده و با کف‌ دستش سایه‌بانی بر دیده‌هایش گشوده تا صحنه واقعه و آثارش را ببیند! از شرمساری غرق شده و ترس بر او مستولی است، با خود می‌گوید: خوشا به حالت جابر! گاهی ندیدن‌ها خود نعمتی است بس عظیم! سوار می‌خواهد که از مرکب پایین شود! فرات را نشان می‌دهد و قصد دارد وارد آن شود اما چهره‌اس را غم پوشانده است و دایم صورتش را به اطراف می‌چرخاند رغم آن‌که دیده‌هایش بی‌سو‌ و بی فروغ است اما شامه‌اش را تیز کرده تا رایحه‌ای از پاره تن رسول خدا را استشمام نماید. او سال‌ها در مدینه از دور رایحه روح نوازش را از پس‌کوچه‌ها و از ورای خانه نیز چنین می‌بویید و خود را نزدیک‌شان می‌ساخت تا از صدای خنده‌اش و از کلمات و نفس‌های‌شان جانی تازه کند و بهشت را در خیالش به تصویر کشد. لباسش را کنار می‌نهد و با هر گامی به سمت آب، دنیایی از اندوه هم چون شاخه‌های نخل‌ها بر وجودش شلال می‌شود. خاطرات تشنگی فرزندان علی و جگر‌گوشه‌های پیامبر را که در کوفه روایتش را شنیده‌ است از خاطرش محو نمی‌شود. رشادت قهرمان علی را که برای بردن یک مشک آب از این انبوه مواج آب روان چگونه قطعه قطعه اش کردند و آب را از کودکان خاندان پیامبر خدا دریغ داشتند، رهایش نمی‌‌کند! می‌اندیشد که با کدامین جرم و گناه چنین حکم رانده و آن چنان زشت و شنیع عمل کردند؟! در اندیشه‌اش می‌گذرد که در آن واقعه از منظر آن گمراهان و دنیاپرستان، گناه کمی نبود! آلودن دست به آب فرات! باید دستش را قطع می‌کردند! چه‌گناهی از این بالاتر، چشمی که به آب فرات افتاده است! باید برای همیشه بسته بماند! لذا با تیر چشمان قمر آل علی را هدف قرار دادند! واه چه جانکاه‌ است وقاحت جاهلان! گویی تردید دارد که با آب خروشان فرات غسل کند! اما شاید سنگینی غم سنگین را جز با آب پرتلاطم و خشمگین فرات نتوان زدود! و یا با اندوه فرات بتوان رنج این فاجعه را تحمل پذیر کرد تا رمقی بماند برای رفتن به محضر دوست و حبیبش! می‌گوید، به دیدار حبیب می‌روم، باید تمیز و آراسته و پاک مشرف محضرش شد! با همه غم و اندوهش داخل فرات می‌شود و تن‌پوشی ساده و تمیز بر تن می‌کند و خود را معطر و خوشبو می‌سازد و مرکب را رها می‌کند. چون در ورود به کوی دوست باید خلع نعلین کرد و آزاد از نعل محبت دنیا و نعل تعلقات خویش کند. با تشویش و نگرانی به پیش می‌‌آید. گام‌هایش را بلندتر‌ بر می‌دارد اندوهگین و سرگشته به دنبال گم‌شده‌ای قدم بر می‌دارد. نزدیک آمد، کنار قبری توقف می‌کند و شامه‌اش را تیزتر می‌کند، می‌نشیند، از جوان همراهش می‌خواهد که دستش را روی خاک قبر بگذارد. خود را بر قبر می‌اندازد و از هوش می‌رود. عطیه مشتی آب بر صورتش می‌چکاند. هوشیار می‌شود. دستاتش را روی خاک قبر گشوده است و آرام در حال نجواست و کلماتی را زمزمه می‌کند. صدای آرام زمرمه‌اش به زحمت به گوش می‌رسد. عطیه گوشش را به او نزدیک می‌کند تا واضح‌تر بشنود! آرام آرام صدایش بلندتر می‌شود، با یک دنیا غم و اندوه، حزین و سوزناک هم چنان که دستش را روی تربت پاک آن قبر بی‌آلایش حرکت می‌دهد، می‌گوید: حبیبی حسین! تکرار می‌‌کند و لحظه‌ای درنگ،باز می گوید، حبیبی حسین! گویا بی‌صبرانه دنبال پاسخی است،همچون آن روزهای مدینه که در کوچه‌هایش هر وقت او را می‌خواند، پاسخش را می‌شنید که همه روح و جانش را با خود همراه می‌ساخت! اما دریغا! سپس به شکوه لب گشود و گفت: «چگونه دوستی است که پاسخ دوست خود را نمی‌دهد؟» @rozaneebefarda
مردی با دنیایی از حسرت و غم می‌آید! [صفحه ۳ از ۳] صدایش به گریه بلند می‌شود! آن گاه به خود پاسخ داد: «چگونه می توانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ‌های گردنت بریده شده، خونت ریخته شده و سرت از بدن جدا گشته است؟! هم‌چنان قبر را در آغوش دارد و سخت گریان و نالان است و عطیه نگران حالش! آن‌گاه امام علیه‌السلام را مخاطب قرار می‌دهد و چنین می‌گوید: آقای من حقیقتاً که پاک زیستی و پاکیزه از این سرای نفرت انگیز پر گشودی و دل‌های همه عاشقان را در فراقت اندوهگین ساختی! دیگر در فراق تو کو دل پاکیزه‌ای؟ تردیدی ندارم که همه خوبی‌ها به خاطر خوبی تو بود! حبیب من! بعد تو دیگر روزهای خوبی بی‌معناست و نشاطی نخواهم داشت!۳ صلی الله علیک یا ابا عبدالله! محرم ۱۴۴۶، تیر ۱۴۰۳ -------- ۱-عطیه بن جناده در سال‌های حکومت امام علی علیه السلام یعنی بین ۳۶ تا ۴۰ هجری قمری در کوفه زاده شد. وی از طایفه بکالی، تیره‌ای از قبیله بنی‌عوف بن امرؤالقیس است. پدرش، سعد بن جناده از قبیله بنی‌عوف و از صحابه رسول خدا‌ و هز یاران امام علی و مادرش کنیزی از اهالی روم بود.( سمعانی، الانساب، ج۹،ص۴۰۵) عطیه از دانشمندان اسلامی است که آثاری در تفسیر و معارف اسلامی داشته و در سال ۱۱۱ هجری قمری وفات نمود. ۲- ابن سعد، الطبقات‌الکبری،ج۶، ص۳۰۵. ۳- ر،ک، بحار الانوار، جلد ۶۸، ص۱۳۰، ح ۶۲ خوارزمی ، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۶۷. @rozaneebefarda
بیانیه حزب‌الله لبنان در پی آغاز مرحله اول از عملیات انتقام «فؤاد شکر» @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله الرحمن الرحیم بیانیه مقاومت اسلامی در لبنان «إنّا من المجرمین منتقمون» اولا با یاری خداوند متعال اولین مرحله با پیروزی کامل به پایان رسید. هدف این مرحله هدف قرار دادن پادگان‌ها و پایگاه‌های اسرائیلی به‌منظور تسهیل عبور پهپادهای هجومی به سمت اهداف تعیین شده در عمق رژیم صهیونیستی بود که بحمدالله این پهپادها طبق برنامه پیش‌بینی شده حرکت کرد. ثانیا تعداد موشک‌های کاتیوشایی که تا الان به سمت پایگاه‌های دشمن شلیک شده از 320 کاتیوشا عبور کرد. ثالثا پایگاه‌هایی که به یاری خداوند هدف قرار گرفته و مورد اصابت واقع شد: 1. پایگاه میرون 2.سکوی موشکی نافی زیف 3. پایگاه زعتون 4. سکوهای موشکی الزاعورة 5. پایگاه السهل 6. پادگان کیلع در جولان اشغالی 7. پادگان یو أف در جولان اشغالی 8. پادگان نفح در جولان اشغالی 9. پادگان یردن در جولان اشغالی 10. پادگان عین زی تیم 11. پایگاه راموت نفتالی رابعا سایر جزئیات این عملیات نظامی در بیانیه بعد خواهد آمد. پیروزی فقط از جانب خداوند عزیز حکیم است @rozaneebefarda
بیانیه جدید حزب‌الله لبنان در پی آغاز عملیات انتقام شهید «فؤاد شکر» @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بسم الله القاصم الجبارین «إنّا من المجرمین منتقمون» با یاری خداوند متعال اعزام تمام پهپادهای هجومی در زمان‌های مشخص و از تمام آشیانه‌ها انجام شد. این پهپادها از مرز لبنان-فلسطین و از مسیرهای گوناگون به سمت اهداف مشخص شده اعزام شد و در نتیجه عملیات نظامیِ امروز بحمدالله تعالی با موفقیت انجام شد. ادعاهای دشمن در خصوص انجام عملیات پیش‌دستانه توسط وی و اهدافی که محقق کرده و ادعای جلوگیری از حمله مقاومت ادعاهایی بی‌اساس است و با واقعیت‌های میدانی ناسازگار است و ادله ردّ آن در سخنرانی امروز دبیرکل حزب‌الله جناب سیدحسن نصرالله ، که زمانش امروز مشخص خواهد شد، بیان خواهد شد. پیروزی فقط از جانب خداوند عزیز حکیم است. @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
22.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 رهبر انقلاب: کارزار بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمام نشدنی است ☝ فیلم کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در جمع دانشجویان عزادار اربعین. ۱۴۰۳/۶/۴ 💻 Farsi.khamenei.ir
متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم عزاداری هیئت‌های دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم مثل همه‌ی اربعینهای دیگر، امروز شما جوانان عزیز این حسینیّه را با حضور خودتان، با احساسات پاک خودتان، نورانی کردید؛ از همه‌ی شما تشکّر میکنم به خاطر حضورتان و برنامه‌ای که بحمداللّه به بهترین وجهی انجام گرفت. برنامه‌ها بسیار خوب بود، سرود خوب بود، تلاوت قرآن خوب بود، زیارتی که خواندند بسیار خوب بود، منبر بسیار خوب بود، برنامه‌ی آقای مطیعی  بسیار خوب بود؛ بحمداللّه همه‌ی برنامه‌هایی که شما اینجا اجرا کردید، برنامه‌های پُرمغز، پُرمعنا و آموزنده‌ای بود. در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم اِلىٰ يَومِ القِيامَة.  «اِلىٰ يَومِ القِيامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبهه‌ی حسینی و جبهه‌ی یزیدی تمام‌نشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبهه‌ی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قالَ مَن‏ رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئله‌ی ظلم است، مسئله‌ی جَورِ است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناكِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... يَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛  مسئله این است. این جبهه‌ی حسینی است که در مقابله‌ی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطه‌ی مقابلش هم جبهه‌ی جَور است، جبهه‌ِی ظلم است، جبهه‌ی شکستن عهد الهی است. امروز شما در دنیا این را می‌بینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبهه‌ای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همه‌ی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم»؛ با هر کسی که در جبهه‌ی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم‏»، با هر کسی که با جبهه‌ی شما می‌جنگد، می‌جنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیله‌ِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همه‌ِی احوال هست. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم» این‌جوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر این‌جور فکر کردیم، این‌جور شناسایی کردیم، این‌جور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم. جوانی‌تان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. ان‌شاءاللّه شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامه‌ریزی کنید؛ برای اینکه برنامه‌ریزی‌تان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیه‌ی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من،جوانهای من!شماها آن روزگار را ندیدید؛خوشحال باشید که ندیدید.ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود،روزگار سیاهی بود،روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد.می‌توانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما می‌توانید از این فرصت استفاده کنید. می‌شود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ‏ المُؤمِنون‏. ان‌شاءاللّه که موفّق و مؤیّد باشید. والسّلام‌علیکم‌ورحمةاللّه‌وبرکاته @rozaneebefarda
آغاز برجام‌بازی در دولت جدید؟! خدا به خیر کند... حامیان دوآتشه عراقچی از هم‌اکنون خود را برای پاسخگویی در مقابل مخاطرات این بازی از پیش باخته و خطرناک آماده کنند. ابتدا می‌گفتند برجام را کسی نمی‌تواند بهم بزند حالا می‌گویند قابل احیا هم نیست! و گویا در تدارک برجام جدید اند کشور را باید از دام نجات داد @rozaneebefarda
خداقوت به حزب‌الله عزیز و خداوند حافظ و نگهدار سیدحسن نصرالله مجاهد باشد @rozaneebefarda
شهید سید فؤاد شکر (سیدمحسن): روح تنها زمانی خالصانه برای خدا می‌جنگد که حسینی باشد. @rozaneebefarda