eitaa logo
روزنـــه ی سـیاست
3هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
14.6هزار ویدیو
157 فایل
 «لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» 📡 اهداف «کانال»: 💢 نشر اخبار روز . 💢 تقویت جبهه ی انقلاب. 💢 تبیین و تحلیل مسائل روز .  💢 حمایت حداکثری از دولت انقلابی. گروه: https://eitaa.com/joinchat/1543372820C342ac9bb97
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امیرالمومنین علی عليه السلام : هرگاه مرتكب شدى، به آن با بشتاب. 📙بحار الأنوار ،77/2‌08/1
🚫تاخیر نکن! امام على عليه السلام : كسى كه را به فردا حوالت دهد، از هجوم در معرض بزرگترين است. 📙غرر الحكم : ۹۸‌۷۶
🌹امام علی (علیه السلام): اگر گناه کردی به سرعت آن را با نابود کن. 📙تحف العقول، ص۸۱
🌼 آیت الله بهجت: هیچوقت از خسته نشوید آیاهر بار که لباست کثیف میشود آن را نمیشویی؟ گناه هم این چنین است باید پشت سر هم استغفار کرد تا گناهان پاک شود. أستَغفِرُ اللّهَ وأتُوبُ إلَیه
چه چشم هایی که آلوده شد چه هایی که لرزید چه قلب هایی که کرد چه هایی که شکسته شد چه روابطی که سرد شد چه هایی که از هم پاشید چون یه عده معتقدن"فضولیش به تو نیومده، میتونی نگاه نکنی" ✍️ |سد جواد|
حرّ هنگام توبه؛ لباس دشمنان حسین (ع) را در تن داشت... و حسین‌قبولش‌کرد... با هرشکلی میای بیا؛ولی مردونه بیا...
💢علی(ع) است... امروز این جمله که علی(ع) است و باید کند برای ما غیرقابل فهم می باشد. آن علی(ع) با آن و چگونه میشود که شود؟ ✅اما با کمال تعجب باور کنید که عده ای را بدلیل پذیرش داوری ابوموسی اشعری، کافر میدانستند و میگفتند باید کنی تامجددا از تو کنیم!!! کدام عده؟ همانهایی که خودشان ابوموسی نادان را به تحمیل کردند. ✅علی هم که باشی، با مردم اگر مبارزه نکنی، تو را کافر می خوانند. 🔵اصبغ بن نُباته می‌گوید: وقتی امیر مؤمنان(ع) نزد آمد و اندرزشان داده و از جنگ پرهیزشان داد، به آنان گفت: «چه در کارم می‌بینید؟! آیا من نخستین فردی نبودم که به خدا و پیامبرش ایمان آورد؟». گفتند: چنین هستى؛ امّا تو در دین خدا، ابو موسى اشعرى را کردی! علی(ع) گفت: «به خدا سوگند، من آفریده‌اى را داور نساختم؛ بلکه تنها قرآن را داورى دادم. و اگر چنین نبود که در کار خود مغلوب گشته بودم و با اندیشه‌ام می‌شد، هر آینه راضى نمی‌شدم که نبرد میان من و ستیزندگان با خدا، آرام گیرد تا کلمه خدا را به کُرسى نشانم و دین او را یارى سازم، هر چند کافران و نپسندند». شیخ صدوق، التوحید، ص 225